فرار مرگبار



 سارقی که به همراه همدستانش در حال فرار از دست پلیس بود، با خودروي سرقتی همدستش را زیر گرفت و او را کشت. این پسر صبح دیروز در مقابل قضات جنایی دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت و قتل عمدی را انکار کرد. 

 به گزارش شهروند ؛روز ٢٠ اردیبهشت‌ماه ‌سال ٩٢ بود که این حادثه رخ داد. آن روز حمید به همراه دو نفر از همدستانش با یک خودروی پژو پارس سرقتی در خیابان بودند. حمید که موادمخدر مصرف کرده بود، با دوستانش در حال خوشگذرانی بود. خودرو را دزدیده بود تا کمی با آن تفریح کند؛ اما ناگهان چشمشان به پلیس افتاد. مأموران کلانتری ١٢٦ تهرانپارس همان لحظه متوجه سرقتی بودن این خودرو شدند و به راننده ایست دادند. ولی حمید به آنها توجه نکرد.

 

این سه نفر از دست پلیس فرار کردند و حمید با سرعت زیاد ویراژ می‌داد تا شاید بتواند در تله مأموران گرفتار نشود. در این میان حمید ناگهان به داخل یک کوچه پیچید اما متوجه شد که این کوچه بن‌بست است، همانجا بود که دو همدست حمید به نام‌های فریبرز و بهرام از داخل خودرو پیاده شدند تا با پای پیاده فرار کنند. ولی حمید دست از تلاش برنداشت و این‌بار با دنده عقب سعی کرد از آن کوچه بن‌بست بیرون بیاید.

 

حمید که با سرعت پا به فرار گذاشت، نمی‌دانست که این فرارش چه عاقبت شومی را در پی خواهد داشت. راننده دنده عقب در حرکت بود که ناگهان بهرام را زیر گرفت. حمید بدون توجه به این موضوع به فرارش ادامه داد. بنابراین تحقیقات در رابطه با شناسایی و دستگیری حمید آغاز شد و درنهایت این پسر خیلی زود در دام مأموران پلیس گرفتار شد. وی تحت بازجویی قرار گرفت و به مأموران گفت: «قصد کشتن کسی را نداشتم. تنها می‌خواستم فرار کنم که ناگهان متوجه شدم بهرام را زیر گرفته‌ام.»

 

با اعترافات این پسر، پرونده وی پس از صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. صبح دیروز جلسه رسیدگی به این پرونده به ریاست قاضی اصغرزاده، رئیس شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. در ابتدای این جلسه، نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و برای متهم تقاضای مجازات قانونی کرد. در ادامه پدر و مادر بهرام خواستار مجازات حمید شدند.

 

پدر بهرام به هیأت قضائی گفت: «روز حادثه من و همسرم در خانه نبودیم. ما به سفر رفته بودیم که ناگهان تماس‌های بهرام قطع شد. چند بار با خانه تماس گرفتیم ولی بهرام جواب نداد. خیلی نگران شدیم تا این‌که یک‌بار وقتی موبایل پسرم را گرفتم، مأمور پلیس تلفن را جواب داد و گفت که باید هرچه زودتر به تهران برگردیم. ما به تهران آمدیم و متوجه این ماجرا شدیم. من نمی‌دانم حمید و فریبرز چه خصومتی با پسرم داشتند که او را قربانی کینه‌جویی کردند؛ ولی این را می‌دانم که پسرم از سرقتی‌بودن خودرو خبر نداشته و بیگناه کشته شده است. او اصلا اهل سرقت و دزدی نبود و من از این بابت مطمئن هستم. برای همین برای حمید اشد مجازات را می‌خواهم.»

 

در ادامه این جلسه حمید در جایگاه ایستاد. وی در باره اتهامش به قضات گفت: «باور کنید اصلا نمی‌دانستم که بهرام پشت خودروام است. آن روز هول شده بودم. روز حادثه پدر و مادر بهرام در سفر بودند و او در خانه تنها بود. ما که با هم دوست بودیم، به همراه فریبرز به خانه‌اش رفتیم و مواد مصرف کردیم. بعد از مصرف مواد تصمیم گرفتم، کمی خوشگذرانی کنم. برای همین به بچه‌ها پیشنهاد دادم، ولی بهرام همراه ما نیامد.

 

برای همین من و فریبرز به خیابان رفتیم و تصمیم گرفتیم برای خوشگذرانی یک خودرو سرقت کنیم. ما پس از دزدیدن یک پژو پارس دنبال بهرام آمدیم. بهرام خودش می‌دانست که این خودرو سرقتی است، برای همین سوار خودرو شد و حتی خودش پشت فرمان نشست. در راه بودیم که ناگهان یک خودروي پلیس به ما مشکوک شد و فرمان ایست داد. بهرام هم پشت فرمان بود که هول شد و سرعتش را بیشتر کرد؛ ولی چون رانندگی‌اش خوب نبود فریبرز از من خواست تا برای فرار پشت فرمان بنشینم. من و بهرام در حالی‌که خودرو در حرکت بود با هم جابه‌جا شدیم. آنجا بود که من پا به فرار گذاشتم و با سرعت زیادی سعی کردم از دست پلیس فرار کنیم؛ ولی مأموران دست‌بردار نبودند. برای همین من هم بی‌آن‌که مقصد را بدانم وارد یک کوچه شدم.

 

انتهای کوچه بن‌بست بود، برای همین هر سه نفرمان گرفتار شدیم. همان زمان فریبرز و بهرام از خودرو پیاده شدند. می‌خواستند با پای پیاده فرار کنند، اما من متوجه پیاده‌شدن آنها نشدم. تصور می‌کردم هنوز هم داخل خودرو هستند. در یک لحظه خودروي پلیس را دیدم که به ما نزدیک می‌شود، برای همین دنده عقب گرفتم و پایم را روی پدال گاز فشار دادم تا بالاخره از کوچه خارج شدم. در راه بود که متوجه شدم بهرام و فریبرز نیستند. بعد از گذشت چند ساعت هم متوجه این حادثه شدم. باور کنید من به صورت عمدی کسی را نکشتم. با بهرام دوست بودم و هیچ دلیلی برای کشتن او نداشتم. فقط چون آن لحظه هول شده بودم، پا به فرار گذاشتم. در آن شرایط اصلا حواسم به بچه‌ها نبود. من خودم از مرگ بهرام که دوستم بود خیلی ناراحت شدم و در این مدت عذاب وجدان زیادی دارم؛ اما باور کنید این حادثه یک اتفاق بود.»

 

در پایان پس از صحبت‌های این متهم و دفاعیات وکیلش، هیأت قضائی وارد شور شدند تا رأی نهایی درباره این پرونده را صادر کنند.

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------