قتل، پايان ارتباط نامشروع با زن متاهل
- مجموعه: اخبار حوادث
- تاریخ انتشار : چهارشنبه, 14 مهر 1395 09:27
به گزارش اعتماد ؛رسيدگي به اين پرونده از ٢١ مهر ٨٦ با كشف خودرويي در انتهاي دره آبعلي آغاز شد. ماموران پس از بيرون كشيدن خودرو متوجه جسد راننده آن شدند در حالي كه شواهد حكايت از مرگ مرد ميانسال، پيش از سقوط به دره داشت. عريان بودن بخشي از جسد و قرار گرفتن آن در قسمت كمك راننده باعث شد تا فرضيه قتل و صحنه‌سازي تصادف قوت بگيرد و پزشكي قانوني براي بررسي آن وارد عمل شود. سرانجام با تاييد مرگ به دليل فشار بيش از حد بر گردن، پرونده‌اي با موضوع قتل عمد تشكيل و براي رسيدگي در اختيار كارآگاهان جنايي قرار گرفت. آنها دريافتند كه عاملان قتل، ابتدا مرد ميانسال را كشته و سپس جسدش را در اتومبيل گذاشته و به دره انداخته‌اند.
در ادامه تحقيقات و با كشف هويت مقتول، محل سكونت او كشف و در تحقيقات ميداني پرده از اختلافات عميق خانوادگي‌اش برداشته شد. به گفته اهالي، مقتول با همسرش اختلافات زيادي داشت و مردان غريبه در خانه آنها رفت‌وآمد داشتند. با كسب اين سرنخ، همسر مقتول مورد بازجويي قرار گرفت تا از ارتباط نامشروع به عنوان انگيزه اصلي قتل سخن به ميان آيد. زن جوان عامل قتل را پسري ٢٦ ساله معرفي كرد و گفت: «من و همسرم با وجود زندگي چندساله و داشتن دو فرزند، اختلافات زيادي با هم داشتيم.
همين موضوع باعث فاصله گرفتن ما از هم شد. مدتي پيش از حادثه با پسري به نام اميد آشنا شدم. چند بار با هم ارتباط نامشروع داشتيم تا سرانجام او به من پيشنهاد ازدواج داد. او روز قتل به زور كليد خانه‌ام را از من گرفت، اما حرفي از قتل به ميان نياورد. شب كه شد، همراه برادر و يكي ديگر از دوستانش به خانه‌ام آمد و شوهرم را با شلنگ گاز خفه كرد و كشت.»
با اعتراف همسر مقتول، اميد و دو همدستش نيز دستگير شدند. اميد در بازجويي‌ها به ارتباط نامشروع و قتل اعتراف كرد و گفت: «به واسطه كار كردن خواهرم در آرايشگاه اكرم (همسر مقتول) با او آشنا شدم. در ابتدا براي پسر كوچك او تدريس خصوصي مي‌كردم اما او كم‌كم كه ارتباط‌مان بيشتر شد، مسائل خصوصي‌اش را برايم تعريف كرد.
روزي به من گفت قبلا با مردي در ارتباط بوده و حالا او آزارش مي‌دهد. خواست او را دست به سر كنم و خودم جايش را بگيرم. همين كار را هم كردم. ديگر به اكرم علاقه‌مند شده بودم. تصميم گرفتم با او ازدواج كنم اما شوهرش مانع بود. نقشه قتلش را كشيدم. موضوع را به برادرم و يكي از دوستانم گفتم و شب حادثه، با در اختيار داشتن كليد وارد خانه اكرم شدم. مقتول خواب بود. اول خواستم با دست خفه‌اش كنم اما او مقاومت كرد، سريع شلنگ گاز را برداشتم و دور گردنش پيچيدم و آنقدر فشار دادم تا خفه شد. سپس جسدش را در ماشينش گذاشتيم و براي اينكه ماجرا را تصادف نشان دهيم، او را در دره آبعلي انداختيم.»
با تاييد اعترافات اميد از سوي دو متهم ديگر، پرونده به شعبه ١١٣ وقت دادگاه كيفري استان تهران ارسال شد. قضات اين شعبه بنا به درخواست قصاص از سوي اولياي دم شامل مادر، دختر و پسر مقتول، اميد را به قصاص نفس و تحمل ٩٩ ضربه شلاق، اكرم را به ١٥ سال حبس و ٧٤ ضربه شلاق و دو متهم ديگر را نيز به ١٥ سال حبس محكوم كردند. اين احكام در ديوان عالي كشور تاييد شد و در حالي كه اميد در آستانه اعدام قرار داشت، موفق شد در ازاي دادن يك ملك، رضايت پسر و دختر مقتول را جلب كند تا براي رهايي كامل از طناب دار، تنها به رضايت مادر مقتول نياز داشته باشد. با اين حال، مادر مقتول بر قصاص تاكيد داشت در حالي كه حاضر به پرداخت تفاضل ديه يا سهم ديه دو ولي دم ديگر نبود.
براساس ماده ٤٢٩ قانون مجازات اسلامي، هرگاه مجرمي محكوم به قصاص باشد اما بنا به دلايلي همچون عدم پرداخت تفاضل ديه از سوي اولياي دم يا عدم پرداخت سهم ديه ساير اولياي دم، بلاتكليف باشد، مي‌تواند اعتراض كند و موقتا، تا زمان حصول شرايط براي محاكمه مجدد از بابت قتل، به طور مشروط و با قرار تامين آزاد شود. اميد نيز با استفاده از همين ماده، اعتراض كرد تا صبح ديروز از جنبه عمومي جرم در شعبه دهم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي محمدباقر قربانزاده محاكمه شود. او با ابراز پشيماني از ارتكاب قتل و ارتباط نامشروع، آيه‌اي از قرآن را با صوتي زيبا خواند و گفت: «در ٧ سال گذشته، مشغول تدريس قرآن در زندان هستم و مي‌خواهم پس از آزادي به پدر و مادرم خدمت كنم. در اين مدت توانستم با دادن يك ملك، رضايت دختر و پسر مقتول را بگيرم اما مادرش رضايت نمي‌دهد و پسرش گفته اگر سمت‌شان برويم، ما را مي‌كشد از مرز فرار مي‌كند.» در پايان قضات وارد شور شدند تا راي نهايي را صادر كنند.
