«شماره دو» مرده است
- مجموعه: اخبار بین الملل
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
گفته ميشود در جريان يكي از عملياتها عليه سپاه سرخ شوروي، چشم راستش را از دست. زماني كه يك تركش به اين چشمش اصابت كرد، او بدون استفاده از مواد بيهوش كننده و ضد عفونيكننده، به وسيله چاقو اين چشمش را درآورد و پلكهايش را به هم دوخت. بعد از آن اين مرد يك چشم، نزديك به دو دهه ويراني كشورش را رقم زد.
او در ديدار با رحيمالله يوسفزي، خبرنگار پاكستاني كه نخستين خبرنگاري بود كه او را ميديد، قبول كرده بود كه از زمان تولدش شاهد ويراني نيمي از افغانستان بوده ولي او حاضر است شاهد تخريب نيمي از باقي مانده اين كشور باشد اما اسامه بنلادن را تسليم نكند. با اين اوصاف شايد بايد مرگ بنلادن در مه ٢٠١١ ضربه مهلكي براي او بوده باشد. با اين حال ظاهرا ملا عمر بعد از بنلادن هم دو سال زنده بود. اكنون منابع دولتي افغانستان خبر مرگ رهبر طالبان را تاييد كردهاند. گفته ميشود اين خبر را منابع پاكستاني به كابل دادهاند.
منابع نزديك به محمد اشرف غني احمدزي رييسجمهوري و عبدالله عبدالله رييس اجرايي حكومت افغانستان گفتهاند كه خبر مرگ ملا محمد عمر از سوي حكومت پاكستان در اختيار مقامهاي افغان قرار گرفته و در نشست شوراي امنيت ملي افغانستان مطرح شده است. تا لحظه تنظيم اين گزارش، گروه طالبان اين خبر را هنوز رد يا تاييد نكرده است. اگر چه خبر كشته شدن و درگذشت رهبر گروه طالبان در چند سال اخير به اشكال مختلف منتشر شده است اما اكنون همه شواهد از غيرقابل انكار بودن واقعه حكايت دارند.
در ماههاي اخير بسياري از گزارشها از وجود چنددستگي، اختلاف و ستيز ميان طالبان خبر ميدادند و هر از گاهي نيز دستهاي از تندروهاي طالبان با اعتراض به غيبت ملا عمر از اين گروه سرپيچي كرده و راه ديگري در پيش ميگرفتند. بر اساس شواهد برخي از اين گروهها به داعش پيوستند، موضوعي كه موجب اعتراض طالبان شد. ملا اختر محمد منصور سرپرست شوراي رهبري طالبان در نامهاي به داعش مراتب اعتراض خود را درباره گسترش اين گروه به افغانستان بيان داشته بود، اما محمد منصور كسي است كه از سوي برخي طالبان متهم به قتل ملاعمر است. البته سناريوهاي زيادي درباره علت مرگ ملاعمر مطرح ميشود. برخي از ابتلاي ملاعمر به بيماري سل سخن ميگويند اما ظاهرا گروههاي جدا شده از طالبان راغب به قتل جلوه دادن مرگ رهبر وحدتبخش طالبان هستند.
درباره اينكه چرا مرگ ملاعمر مانند پاره شدن نخ تسبيحي است كه طالبان را دور هم جمع كرده بود، دلايل گوناگوني ميتوان آورد، اما قطعا مهمترين دليل به شخصيت او باز ميگردد.
ملاعمر كه بود؟
ملا محمد عمر مردي است كه اگرچه حداقل در حدود ١٥ سال گذشته اغلب از تيترهاي برجسته خبرگزاريهاي جهان بود، اما عكس و اطلاعات دقيقي درباره او وجود ندارد. همهچيز تا پيش از چهار ماه پيش بيشتر بر اساس حدس و گمان و خبرها و جزيياتي بود كه جسته و گريخته از اين و آن جمع شده بود تا اينكه طالبان با آغاز سال ٢٠١٥ تصميم گرفت به مناسبت نوزدهمين سالروز رسيدن ملاعمر به رهبري طالبان، زندگينامه او را در ايميلي به پنج زبان در اختيار رسانهها قرار دهد.
بر اساس اين بيوگرافي، ملا عمر سال ۱۳۳۹ هجري شمسي معادل ۱۹۶۰ ميلادي در جنوب افغانستان و روستايي به نام چاه همت در ولسوالي خاكريز ولايت قندهار به دنيا آمده بود. در اين زندگينامه از ملامحمد عمر با عنوانهاي «اميرالمومنين» و «مجاهد» ياد شده است. گفته شده كه او از قوم تومزي و يكي از قبايل اصلي پشتون به نام هوتك بود.
بر اساس اين بيوگرافي؛ نام پدر او مولوي غلام نبي شخصيتي علمي و اجتماعي و در بين مردم چهرهاي درخشان بوده كه پنج سال بعد از تولد ملاعمر درگذشته است. بعد از مرگ پدر، خانواده ملاعمر به ولايت ارزگان مهاجرت كردهاند.
طالبان درباره مادر، همسر و فرزندان ملاعمر چيزي ننوشته است اما روايت غيرطالباني ميگويد او چهار همسر و دو پسر و دو دختر داشت.
بر اساس يكي از افسانهها كه درباره عشق بيحد و حصر ملاعمر به بنلادن ذكر ميشود، گفته ميشود كه ملاعمر يكي از دختران خود را به همسري بنلادن درآورده بود، هر چند او همسر چهارم رهبر القاعده ميشد.
ملاعمر چگونه رهبر طالبان شد؟
گفته شده ملاعمر بعد از حمله اتحاد جماهير شوروي سابق به افغانستان تحصيل ديني خود را رها كرد تا به مجاهدين بپيوندد. در روايت طالبان از زندگي ملاعمر، فهرست نبردهاي او از سال ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۱ با نيروهاي شوروي آمده و گفته شده كه او چهار بار زخمي شد و در نهايت چشم راست خود را از دست داد.
اما مهمترين بخش زندگي ملاعمر زماني آغاز شد كه او پس از حدود ۱۳ سال جنگ، در سال ۱۹۹۲ (۱۳۷۱ شمسي) سلاح خود را بر زمين گذاشت و در روستاي گيشانو ولسوالي ميوند قندهار مدرسهاي ديني تاسيس كرد. او آنقدر شيفته اين كار خود بود كه با آنكه همزمان كابل سقوط كرده بود و افغانستان در يك جنگ داخلي ميسوخت ملاعمر همچنان قندهار را ترجيح ميداد، تا آنكه جنبش طالبان در ژوئن سال ١٩٩٤ از ميوند قندهار آغاز شد و بر اثر يك اتفاق توسعه يافت.
اتفاق از آنجا آغاز شد كه ملاعمر با مدارس ديني كه تاسيس كرده بود، توانست هزاران نفر را دور خود جمع كند. نخستين جرقه طالبان زماني زده شد كه نيروهاي يكي از گروههاي افغاني در خارج از قندهار دو پسر بچه را ربوده و مورد تجاوز قرار دادند و سپس اين دو پسر بچه را به قتل رساندند. مردم قندهار بهشدت از اين جنايت آزرده خاطر شده بود و همين فرصت را براي ملاعمر فراهم كرد. در اين شرايط ملا عمر و گروه كوچك وي به پاسگاه منطقه حمله و نيروهاي مستقر در آن را دستگير و تيرباران كرد تا خود را به عنوان ملجا و پناهگاه مردم بي پناه و ستم معرفي كند. اين اقدام موجب حمايت مردم از آنها شده و آنها حركت خود را توسعه داده و مناطق ديگر را هم از دست نيروهاي گروههاي ديگر افغاني خارج كردند تا طالبان بزرگ و بزرگتر شود.
پس از اين وقايع در اكتبر سال ١٩٩٤ ملاعمر به عنوان رهبر طالبان تعيين شد و در سال ١٩٩٦ در حالي كه نيروهاي طالبان بر بيش از ٩٠ درصد خاك افغانستان تسلط داشتند نشست علماي افغاني متشكل از ١٥٠٠ نفر در قندهار تشكيل و ملا عمر به عنوان اميرالمومنين معرفي شد و در نهايت طالبان با اين قدرت و حمايت توانست بر كابل مسلط شود. اما موضوعي موجب حمله امريكا به افغانستان شد، نه سياستهاي طالبان در داخل اين كشور، بلكه حمايت آن از القاعده و بنلادن بود.
رابطه مرموز ملاعمر و بنلادن
تا اين اواخر و ظهور ابوبكر بغدادي، ملا عمر و اسامه بنلادن شايد دلهرهآورترين نامها در جهان بودند. از نظر بسياري از مردم جهان آنها جنايتكارترين تروريستهاي جهان بودند و گناه ملاعمر اين بود كه او مردي بود كه حكومت طالبان را بنيان نهاد و به اسامه بنلادن و سازمان او كه به سازماني بينالمللي در جهان تبديل شد، پناه داد.
دوستي ملا محمد عمر، رهبر طالبان با بنلادن، به گذشتههاي دور و دوران مقاومت در برابر تهاجم اتحاد جماهير شوروي در فاصله سالهاي ١٩٧٩ تا ١٩٨٩ بازميگشت. او ضمن دفاع قاطعانه از دوستش بنلادن در برابر اتهام طراحي حملات مخرب يازدهم سپتامبر عليه مركز تجارت جهاني و پنتاگون، امريكا را متهم كرد كه سعي دارد بر ناكاميهاي اطلاعاتي و امنيتي خود سرپوش بگذارد. تا قبل از تصرف كابل ملاعمر به ندرت خانه بزرگ خود در شهر جنوبي قندهار را كه بنلادن براي او ساخته بود، ترك ميكرد. آنها هر روز به وسيله تلفن ماهوارهاي با يكديگر تماس داشته و گاه براي ماهيگيري با هم به سفر ميرفتند.
بعد از اينكه اسامه بنلادن در ماه مه سال ١٩٩٦ وارد جلالآباد در جنوب افغانستان شد، تعداد زيادي از اعراب مجاهد كه در جهاد افغانستان مشاركت داشتند بار ديگر براي كمك و پيوستن به اسامه بنلادن به افغانستان بازگشتند و اين افراد از جنبش رو به رشد طالبان هم حمايت ميكردند. بنلادن براي ملاعمر آنقدر عزيز بود كه رايزنيهاي هيچ كس حتي تركي فيصل سفير وقت عربستان در امريكا با او هم، از حمايت ملاعمر از بنلادن نكاست تا آنكه در پي حملات ارتش امريكا و همزمان نيروهاي ائتلاف شمال (ناتو) در اكتبر ۲۰۰۱، حكومت تحت رهبري ملا عمر پس از مقاومت كوتاهي سقوط كرد و ملاعمر همچون بنلادن متواري شد.
مرگ سوال برانگيز
درباره نحوه مرگ ملاعمر روايتهاي گوناگوني وجود دارد. تا پيش از تاييد خبر مرگ ملاعمر توسط دولت افغانستان، گروه محاذ فدايي كه يك شاخه منشعب طالبان است، به رسانههاي پاكستاني گفته بود كه ملا عمر دو سال پيش كشته شده است كه آن زمان ذبيحالله مجاهد، سخنگوي طالبان اين ادعا را به صورت كامل رد كرد.
سوالهاي باقي مانده
اكنون صرف نظر از نحوه مرگ ملاعمر، اين سوالها مطرح است كه چه كسي جانشين او خواهد شد، اين روند جانشيني چگونه صورت خواهد گرفت و تاثير آن بر توانايي جنگي طالبان و روند مذاكره با دولت افغانستان چه خواهد بود؟ اين در حالي است كه دولت افغانستان انتظار دارد دور دوم گفتوگوهاي صلح اسلامآباد ميان نمايندگان گروه طالبان و هيات دولت افغانستان به زودي برگزار شود. اما در هر صورت به نظر ميرسد با تاييد خبر مرگ ملاعمر، اختلافها در طالبان بيشتر شده و اين شايد بيش از همه به نفع داعش باشد كه در چند ماه گذشته فعاليتهاي خود در افغانستان را شدت بخشيده است.
اخبار بین الملل - اعتماد