یک نقل قول قابل تامل از امام :کارها را به آقایان سپردم و این آقایان نه انقلاب را شناختند و نه منرا
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
اخبار سیاسی - یک نقل قول قابل تامل از امام :کارها را به آقایان سپردم و این آقایان نه انقلاب را شناختند و نه منرا
به گزارش امید به نقل از جماران؛ آیت الله کریمی که در نخستین پیش همایش فرمان هشت ماده ای امام خمینی(ره) در موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)؛ نمایندگی قم، سخن می گفت با بیان این مطلب گفت: ولایت الهی در محدوده قوانینی الهی و با کیفیت تعیین شده از سوی خداوند؛ مجاز است.
وی تأکید کرد: منطق هدف وسیله را توجیه میکند و تعدیاتی که به اسم قداست هدف در مکاتب مادی انجام ؛ در مکتب معنوی هیچ جایگاهی ندارد؛ بلکه در مکتب الهی واقعیات سری است از سوی خداوند بیان می شود و انبیا آن را بازگو می کنند و البته همه انبیا مأمور به همان بودند. شاید سرّ الاسرارش این باشد که کائنات همه مخلوق خداوند قادر متعال اند و مخلوقی بر مخلوق دیگر سلطه و ولایت ندارد؛
ولایت از آن خداست و تنها به هر کس که داد او دارد؛ اما بالعکس؛ ولایت برای تصرفات در امور در اموال و انفس؛ حتی از جانب خودش منوط به ولایت او و چارچوب هایی است که او تعیین کرده است. تصرف در اموال، همه منوط به ولایت است. ولایت بر اموالْ هم دلیل اثبات میخواهد و هم جایگاه دلیل ثبوت.
وی افزود: این دین امیرالمؤمنین(ع) بود که میفرماید به عوض اقالیم سبعه، تکه جویی را از مورچه ای نخواهم گرفت، چون چنین ولایتی نداشت. اگر هر کسی در زندگی کمی به خود آید و توجه کند که بقیه کائنات مثل او خلق خدایند و او سلطهای بر مال و انفس مردم ندارد مگر آن مقدار که خدا به او داده و به همان بسنده بکند، دنیا به گونه دیگری درمیآمد.
آیت الله کریمی در ادامه با اشاره به سیره امام علی (ع) و توضیح ابعاد ولایت آن حضرت؛ به بررسی دیدگاه امام خمینی در این باره پرداخت و ارتباط پیام هشت ماده ای امام خمینی را با این تعریف از ولایت به بحث گذاشت.
وی گفت: زندگی مکتبی و الهی با زندگی مادی فرق دارد. امام مظلوم زندگی کرد و مظلوم از دنیا رفت، نتوانست آنچه را که خودشان بودند همه را به مردم معرفی کند و مردم هم نرسیدند که امام را به همانگونه که هست بشناسند.
آنچه که امام میفرمود سر سوزنی از فرمایشات پیامبر و امیرالمؤمنین(ع) تجاوز نمیکرد و همه همّش این بود که رسالت رسول الله(ص) و جایگاه امیرالمؤمنین(ع) را زنده کند تا بشریت از فوائد آن بهرهمند شوند. تمام کوشش این بود و الا با شاه در افتادن که وجهی نداشت. او که با شاه و طاغوتیان مبارزه میکرد برای این بود که مکتب رسول الله(ص) و امیرالمؤمنین(ع) زنده شود.
وی با تأکید بر این که ولایت از آنِ خود فرد نیست؛ از آنِ خداست؛ گفت: این چنین نیست که کسی که قدرت دارد و مثلا پهلوان است بگوید من میتوانم و حق دارم هر کاری انجام دهم؛ خیر؛ اگر ولایت الهی را دارد باید در همان محدودهای که دارد به همان کیفیتی که خداوند تعیین کرده است مجاز است در انجام و اعمال ولایت و اگر ندارد هر چه نیرومند باشد حق ندارد.
خداوند به حضرت علی(ع) این ولایت را نداده است که حتی تکه چویی را از دهان مورچهای در بیاورد؛ او که چنین ولایتی داشت اگر کائنات را به او بدهند این کار را نمیکرد این زهد است. هر فردی اگر در زندگی کمی به خود بیاید و توجه کند که بقیه کائنات مثل او خلق خدا هستند او هیچ تسلط و ولایتی بر اموال و انفاس ندارد مگر آن مقدار و در آن چارچوب که خدا به او داده است.
وی گفت: ما مدعی پیروی از مکتب حیات بخش اسلام هستیم؛ اما این سخنی گزافه نیست که آن چنان که باید اسلام را میشناختیم نشناختهایم. در فرازی از امیرالمومنین(ع) نقل شد که عدهای خلخال از پای زن یهودی درآوردند ایشان گفتند اگر مسلمانی بمیرد از این غم؛ ملامتش نمیکنم. آیا در غیرت مسلمانها میگنجد که در بلاد اسلامی به زنی تعدی شود.
مهم این است که مغز این قضایا را بدانیم. اگر گذاشته میشد که ائمه اطهار (ع) در جایگاه حقیقی قرار بگیرند و دین را بدان گونه که هست معرفی کنند؛ دنیا به گونهای دیگر میشد. گاهی دم از این مسائل میزنیم؛ اما متاسفانه آن گونه که باید و شاید به آن عمل نمی کنیم.
وی افزود: در یکی از روزهای جنگ صفین که اوضاع جنگ خیلی شدید بود، دیدند حضرت در گوشه ای در حال نماز است، تعجب کردند و پرسیدند، آقا الآن وقت نماز است؟! حضرت جواب دادند: «أولسنا نقاتل لأجل الصلوة؟!»
و یا در ماجرای تعدی سپاه معاویه به امرئه ذمیه در انبار آن سخن را فرمودند. ما در کتابها این مطالب را میخوانیم و از افراد میشنویم. ولی به مغز و مفاد این سخنان دقت نمیکنیم.
اگر آن بزرگواران مجال پیدا میکردند و اسلام را آنچنان که بود بیان و اجرا میکردند، سرنوشت بشریت چیز دیگری میبود.
آیت الله کریمی در ادامه گفت: امام قیام کرد و مردم کمک کردند و با عنایت الهی انقلاب پیروز شد. پیروزی انقلاب اما، دو چهره داشت؛ نخست بیرون راندن ظلمه از مراکز فرمانروایی و اجرایی؛ دوم اما، پیاده کردن خط رسول الله(ص) و امیرالمؤمنین(ع) که این مهم بود. مهم این است که مردم را با خدا آشنا کنیم و خدا را به دیدگاه آنها نزدیک کنیم و آنها راه سعادت را بپیمایند و الا کدخدای این ده این آقا باشد یا آن آقا فرقی نمیکند.
با این کار که شق القمر نمیشود؛ امام میخواستند این مردم را با خدا و رسول الله(ص) دوباره آشنا کنند. آنچه مهم است این است که طریقی بپیمایند که خدا راضی است و سعادت این مردم در آن است.
وی افزود: امام تصریح کردند من طلبهای در نجف بودم کادری برای اجرائیات مملکت نساختیم. تا اینکه با یاری خدا و کمک مردم انقلاب پیروز شد و ما اداره امور را به همین آقایان واگذار کردیم که نشاط انقلابی، عرق دینی و همت داشتند، اما علم و تقوای امیرالمؤمنین(ع) را هم داشتند؟! تا اینکه با یاری خدا و کمک مردم انقلاب پیروز شد و ما اداره امور را به همین آقایان واگذار کردیم که نشاط انقلابی، عرق دینی و همت داشتند، اما علم و تقوای امیرالمؤمنین(ع) را هم داشتند؟! قهرا تصدیق میکنید که نداشتند.
وی ادامه داد: اوائل انقلاب با هجمه هایی که بر این انقلاب نوپا وارد شد عدهای آمدند در صحنه و کوشش کردند تا درخت انقلاب نخشکد. اما همه، امام خمینی، شهید بهشتی و شهید مطهری نبودند بلکه افرادی انقلابی و دلسوز و فداکار بودند که به صحنه آمدند.
در چنین شرایطی قهراً کم و کاستهای زیادی به وقوع پیوست، ما قوانین صریح مدونی که دادگاهی بر طبق آنها عمل کنند نداشتیم و برنامه منظمی برای گزینش و استخدام در دادگاهها و اجرائیات و ادارهها نداشتیم، بلکه این مردم و جوانان متدین بودند که به صحنه آمدند و کوشیدند که کمک کنند. هرچند امام راجع به برخی از آقایانی که انقلاب را یاری کردند؛ گفتند بعضی از اینها نه اسلام را شناختند و نه مردم را. قهراً در چنان محیطی با آن هجمات و در نبود برنامه منظم، چه بسا حقوقی تضییع شود و اموالی به تاراج برود و افرادی به ناحق تحت تعقیب قرار بگیرند.
آیت الله کریمی ادامه داد: جسته و گریخته خبرهایی به امام میرسید تا اینکه کم کم برایشان محرز شد که تعدیاتی احیاناً نه از روی عمد و به قصد ضربه زدن به انقلاب، بلکه از روی شتابزدگی و ندانستن و حجم زیاد کارها صورت گرفت. خدا حفظ کند آقای محمدی گیلانی را که سالیانی در زندان با منافقین برخورد داشتند و میگفتند آن روزها به محض آن که میآمدم میدیدم که هر روز برادران کمیته تعداد زیادی از اینها دستگیر میکردند و به زندان اوین میآوردند و ردیف نشسته بودند که به اینها رسیدگی شود و رسیدگی به آنها کار آسانی نبود. بنابراین یکی از دلایل اینکه در این زمینه کم و کاستی وجود داشت؛ براثر شتاب زدگی و حجم کار بود.
دادگاهی از دادگاه دیگر و کمیتهای از کمیته دیگر خبر نداشت. مشکلات زیادی بود. امام چون احساس مسئولیت میکردند این کار را انجام دادند که جلوی تعدیات در همه ابعاد گرفته شود؛ در گزینش دانشگاه ها، استخدام در ادارات، بازار و در دادگاهها؛ تا حق کسی تضییع نشود.
وی در ادامه افزود: در چنین اوضاع و احوالی امام که داعیه ارائه خط رسالت رسول الله(ص) و امامت امیرالمؤمنین(ع) داشت و به حق هم داشت نه صرف حرف بوده باشد، بلکه با عشق ورزیدن و با عمق جانش چنین می خواست و لذا نمیتوانست تحمل کند در نظام جمهوری اسلامی با چنان داعیهای چنین تعدیاتی صورت گیرد، لذا فرمان هشت ماده ای صادر شد تا جلوی این تعدیات گرفته شود.
وی با اشاره به این سخن امیرالمؤمنین(ع) که اگر صد گناهکار از بند برهند بهتر از این است که یک بیگناهی در بند باشد؛ گفت: ما نیامدیم که جان و مال افراد را ضربه بزنیم، بلکه برای رهایی مال و جان مردم آمدیم. اشکالات به خاطر حجم کار و مشکلات بود و امام از این تعدیات رنجی وصف ناپذیر میبردند و لذا با این فرمان خواست جلوی تعدیات در گزینش دانشگاهها، گزینش ادارات، دادگاهها و... گرفته شود و حق کسی تضییع نشود. اما متأسفانه آن طور که امام نظر داشتند نشناختند و نگذاشتند پیاده شود.
آیت الله کریمی گفت: درطول تاریخ خیلیها دم از دین میزنند اما امام با عمق جانش به دین اعتقاد داشت و به دین عشق میورزیدند؛ امام که داعیه ارائه خط رسول الله(ص) و امیرالمومنین(ع) امام نمیتوانستند تحمل کنند که در نظام جمهوری اسلامی با چنان داعیهای، چنان تعدیاتی به وقوع بپوندند. فلذا فرمان هشت مادهای صادر شد که جلوی این تعدیات را بگیرند. حضرت امیر میفرمایند اگر صدها گنهکار از بند برهند بهتر از آن است که یک بیگناه در بند کشیده شود. ما برای مردم کشی نیامدهایم؛ ما برای کوتاه کردن دست ظلمه و رساندن اموال به صاحبانشان آمدهایم.
وی با بیان خاطراتی از امام خمینی برای برخورد با تضییع حقوق زندانیان؛ گفت: متاسفانه شناخت مردم از دیدگاههای ایشان کامل نیست. روزی خدمت امام رسیدم و گفتم از آن چه که در نجف میفرمودید و ما شنیدیم و به آن عشق میورزیدیم؛ دست برداشتهاید؟ امام تکانی خوردند که مگر چه شده و من مواردی را گفتم. امام گفتند من چه کنم. من کارها را به آقایان سپردم و این آقایان نه انقلاب را شناختند و نه مرا و نه مردم را و لذا به این صورت در آمد.از آن صحبت، امام خیلی متاثر شدند و دستور صادر کردند که حقوق همه ذوی الحقوق حفظ شود.
آیت الله کریمی در نقل یکی دیگر از خاطرات خود گفت: در جلسه ای دیگر خدمتشان عرض کردم آقا شما اصول مالکیت را منکرید؟! با تعجب فرمودند این یعنی چه؟! عرض کردم متعرض اموال مردم می شوند؛ بعضی وقتها که در خانه مردم میروند حتی مهریه زنها را مصادره میکنند. زمین ارثی مردم را بین خودشان تقسیم میکنند و بسیاری قضایا را خدمت امام عرض کردم؛ به ایشان تاثر دست داد. به امام گفتم اگر زیر این آسمان کبود، جز شما پناهنگاهی برای اسلام مییافتم. این مسائل را خدمت شما عرض نمیکردم.
وی افزود: این قضایا را من خدمت امام عرض میکردم و امام متأثر میشد به گونه ای که در اکثر این جلسات من به گریه می افتادم. امام این روحیه را داشت میخواست مکتب رسول الله(ص) را زنده بکند. در مکتب رسول الله(ص) که تعدی و حقکشی نیست. متأسفانه بعضی از دوستان امام خیال میکردند ایشان با این تعدیات موافق است و به ایشان اعتراض میکردند در حالی که خدای امام شاهد است که نظر امام در اداره کشور همان نظر رسول الله(ص) و امیرالمؤمنین(ع) بود. سر سوزنی راضی به تضییع حق کسی نبود و اگر کسی تعدی کرد خودش باید پاسخگو باشد.
آیت الله کریمی در ادامه خاطرات خود دراین زمینه گفت: در رسیدگی بعضی از پرونده ها متوجه شدم خونی به ناحق ریخته شده است. خدمت امام در جماران رسیدم و به ایشان اطلاع دادم. امام فرمود "چه کسی این کار را کرده است؟ متخلف باید تعقیب شود؛ کیفرش را ببیند و باید دیه مقتول پرداخت شود". در جواب ایشان گفتم: خیلی از اعدام های دادگاهها به جا و به حق است و اگر موارد ناحق را برجسته کنیم، همه مدعی تخلف میشوند. ایشان فرمودند حق با شماست؛ باید تامل شود؛ مجموعه اینها منجر به صدور فرمان هشت مادهای شد.
آیت الله کریمی در ادامه گفت: این مسائل منجر به صدور فرمان هشت ماده ای شد. جملات مفاد هشت مادهای شاید کوتاه باشد اما مفاد این فرمان همان خط فکری رسالت پیامبر و امامت امیرالمؤمنین(ع) با عرض عریض خود بود و دقیقا در مسیر رسول خداست. امام به این مقدار هم بسنده نکردند به صدور فرمان اکتفا نکردند؛ بلکه عدهای را واداشتند که به زندانها سرکشی کنند. دستور دادند؛ بروید در زندانها و بررسی کنید؛ ببینید چه کسانی در زندانها هستند و از تضییع حقوق جلوگیری کنید و ما هم به همراه هیئتی شیراز، مشهد و شهرهای دیگر را دیدیم؛ تا که اگر کسی به ناحق در بند کشیده شده از بند برهد و این کار ادامه داشت و حتی آخر هفته در منازل همدیگر پرونده ها را رسیدگی می کردیم تا جلوی ظلم به افراد گرفته شود. امام به مردم حق بزرگی دارد.
در همه حال به فکر آنها بودند و از حق مردم چشم پوشی نکرد، امام یک تحفه و ودیعه الهی و یادگار فاطمه زهرا بود که برای احیاء مجدد دین و نجات بشریت آمد، اما عدهای از مردم امام را نشناختند. فکر کردند که حاکمی جای حاکم آمده است. منتهی عمر امام کفاف نکرد. دیگران هم کمک شایسته ای به شناخت ایشان نکردند بلکه طوری کردند که نتیجهاش این شد.
آیت الله کریمی تأکید کرد: امام خمینی مظلوم زندگی کرد متاسفانه شناخت مردم از ایشان کامل نیست. آنچه که امام میفرمود با فرمایشات رسول اکرم (ص) و امیرالمومنین(ع) تفاوت ندارد. ایشان میخواستند خط رسالت رسولالله را احیا کنند تا بشریت از فواید آن بهرهمند شود؛ تمام این بود و اگر مبارزهای با شاه میکردند به خاطر مکتب رسول الله(ص) بود.
وی در ادامه با اشاره به برخی از رخدادهای اخیر درفضای سیاسی کشور گفت: اگر امام زنده بود این فاجعه بزرگی که در قم اتفاق افتاد را برمی تابید که بدون هیچ مجوز شرعی در جوار بارگاه حرم کریم اهل بیت، با یکی از سران انقلاب و شخصیت برجسته آن برخورد شود و یا بعدها با نماینده مردم و رئیس مجلس آن برخورد بشود؟! امام میگفتند اگر وارد خانهای کسی شدید و دستور دستگیری او را دارید، حتی اگر در آن خانه آثارقمار دیده شود؛ باید بدانید که شما برای کار دیگری رفتهاید. امام اجازه میدادند چهار تا آدم ، بدون این که بر مسند قضا باشند و جرمی از کسی صادر شده باشد؛ این گونه برخورد کنند؟
آیت الله کریمی با اشاره به ناشناخته ماندن و مظلومیت دیدگاههای امام خمینی به انتقاد از عدم برخورد با نمونه هایی از تضییع حقوق افراد در جامعه پرداخت و گفت: آیا امام اجازه میداد افرادی خودسر و بدون منصب قضا، با شخصیت هایی بدون آنکه جرمی از آنها صادر بشود آنگونه برخورد کنند و قضایای فراوان دیگر.
وی افزود: این قضایای اخیر عقدهای بر دلم شد که چرا ما این گونه شدیم. به چه مجوزی در تلویزیون نسبت به کسی هتک کرامت بشود که حتی یک دعوایش هم ثابت نمیشود و اگر بشود باید در دادگاه و در حضور قاضی باشد؛ نه در غیاب شخص؛ نه این که در تلویزیونی که همه ایران آن را میبینند. اگر حرفی داری برو در دادگاه بگو.
آیت الله کریمی در پایان، سخنان خود را با اظهار تأسفی عمیق به پایان برد و گفت: متأسفانه قضایای زیادی اتفاق افتاد و من متأسفم که چرا انقلابیون گذاشتند این امور اتفاق بیفتد و جوانهای انقلابی ما چگونه سکوت کردند و حرف نزدند و به داد غربت امام نرسیدند و گذاشتند این ترهات( سخنان بیهوده) به صورت واقعیات در جامعه ما نشر شود. خدا به ما توفیق بدهد بنده خوبی باشیم و لااقل وزر و وبال خود را سنگین نکنیم که توان تحمل آن را نداریم.
اخبار سیاسی - امید نامه