آخرین اخبار سیاسی

اخبار،اخبار جدید،اخبار روز

حملات مستقیم اسرائیل و ایران به یکدیگر، پایان یافته| اسرائیل از موشک‌های دوربرد استفاده کرد

در پی پرواز چند شی ناشناس در اطراف پایگاه شکاری اصفهان و فعال‌شدن پدافند هوایی در بامداد جمعه سی ان ان از قول یک منبع اطلاعاتی منطقه‌ای…

دادگاه اختلاس در بيمه ايران/متهم: هر چه در مورد آقاي «ر» گفته‌ام كذب و تحت فشار و تهديد بوده است



گزارش لحظه به لحظه از دادگاه اختلاس در بيمه ايران

متهم: هر چه در مورد آقاي «ر» گفته‌ام كذب و تحت فشار و تهديد بوده است

چهارمين جلسه از دومين مرحله رسيدگي به پرونده اختلاس از بيمه ايران صبح دوشنبه ـ 8 خردادماه ـ در شعبه 76 دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي سيامك مديرخراساني و با حضور 4 مستشار آغاز شد و در حال برگزاري است.

ايسنا:  در ابتداي اين جلسه، قاضي مديرخراساني «ج.الف» را به جايگاه فراخواند و گفت: اتهام شما معاونت در اختلاس توام با جعل با تشكيل شبكه چند نفري از طريق همكاري با كارمندان شركت بيمه ايران شعبه فاطمي و كرج به مبلغ 9 ميليارد ريال با همكاري مستقيم با متهمان رديف اول و دوم اين پرونده است. وصول وجه چك‌هاي ناشي از اختلاس و تحصيل مال نامشروع به مبلغ هشت ميليارد و 500 ميليون ريال و غصب عنوان دولتي مامور وزارت اطلاعات از ديگر اتهامات شماست.

وي ادامه داد:‌ پس از اعاده پرونده به دادسرا براي تكميل آن چند اتهام ديگر به اتهامات شما اضافه شد كه آنها عبارتند از معاونت در اختلاس به مبلغ 1/5 ميليارد تومان، تحصيل مال نامشروع به همين مبلغ، معاونت در اختلاس به مبلغ 500 ميليون تومان توسط آقاي «ي.د»، پولشويي و كلاهبرداري از «د.س» به مبلغ 250 ميليارد ريال.

 

متهم در دفاع از خود گفت: سه سال است كه من در انفرادي هستم. روز يكشنبه هم عزيزانم كه مي‌آمدند تا من را ملاقات كنند در راه كشته شدند. سه سال است من به غير از پدر و مادرم با هيچ‌كس ملاقات نداشته‌ام. «ج.الف» اظهار كرد: در سال 83 و 84 يك تعميرگاه توسط من و آقاي «ح» در اتوبان شيخ‌فضل‌الله تاسيس شد كه بعضي اوقات آقاي «خ» به آنجا سر مي‌زد. قولنامه آنجا به نام من است و حدود هفت هشت نفر هم در آنجا كار مي‌كنند.

 

وي ادامه داد: همه چك‌هاي خسارت به نام من، برادر و پدرم است. من اصلا آقاي «ف» را نمي‌شناسم چون با آقاي «خ» ارتباط داشتم. رياست دادگاه از آقاي «ح» بپرسد كه چه كسي به او حكم مديريت داده است. من از كارهاي آقايان «ف» و «ح» اطلاعي نداشتم . من نديدم، خبري ندارم و قبول هم ندارم چون پدر آقاي «ح» يك قاري قرآن و معلم بود و احترامش براي ما واجب بود. حالا اينكه بعدا به كرج رفته و اختلاس كرده است به من چه ربطي دارد؟ اگر آقاي «ف» اختلاس كرده است به من چه ربطي دارد؟ اگر من به آنها كمك كرده‌ام، مي‌پذيرم. اگر من نقشي داشته باشم و سفارش اينها را به كسي كرده باشم حرف شما درست است.

وي در مورد چك‌هاي ناشي از اختلاس گفت: در نمايندگي‌هاي بيمه ايران و در همين شعبه فاطمي به عنوان خسارت، پول نقد مي‌دهند. نمايندگان حقوقي بيمه كه در جلسه قبل صحبت كردند يا خبر ندارند يا جلوي دادگاه فيلم بازي مي‌كنند وگرنه در بيمه براي 100 پرونده يك چك در وجه بانك مي‌نويسند.

 

اين متهم گفت: خانم «الف» اصلا ربطي به موضوعات مطرح شده در اين پرونده ندارد چون من با آقايان «خ» و «ح» ارتباط داشتم. من يك ريال هم از آن تعميرگاه سود نكردم بلكه ضرر هم كردم. اينكه چك به اسم هر كسي بوده است به من ربطي ندارد. چكي كه براي من نوشته‌اند كار و شغل من است و در اين چك‌ها مبلغ 10 تا 300 ميليون تومان وجود دارد. اين هم كه آقايان اعلام مي‌كنند من 30 ميليون تومان از بانك گرفته‌‌ام اينطور نيست. آقاي «ح» و «خ» ضامن من بودند.

 

وي با بيان اينكه من از كارهاي آقايان «خ» و «ف» خبري ندارم،‌ اظهار كرد: من به آقاي «م» كه از من پول خواست، پول دادم و اشكالي هم ندارد زيرا او خانواده شهيد است.

اين متهم گفت: چك‌هايي را كه به من دادند وصول كردم. مشكل چيست؟ آيا من كارمند بيمه بوده‌ام كه نظارت داشته باشم؟ من از سال 85 به بعد با آقاي «ح» ارتباطي ندارم. قولنامه هم فسخ شد و با دست‌خط خود او چكي نوشته شد اما الان هيچ مدركي دست من نيست. هر چه هست آقايان كارشناس عزيز برده‌اند.

 

وي گفت: از اول هر كاري شده اين آقايان كرده‌اند و به خداوندي خدا قسم من خبر ندارم و نمي‌دانستم آنها دارند چه كاري انجام مي‌دهند.

 

قاضي مديرخراساني از متهم پرسيد: آيا شما در شعبه كرج رفت و آمد داشتيد؟

متهم پاسخ داد: فقط يك بار.

 

قاضي مديرخراساني از متهم پرسيد: آيا شما در بانك چك نقد كرديد؟

متهم پاسخ داد: بله.

 

قاضي پرسيد: ميزان تحصيلات شما چقدر است؟

متهم پاسخ داد: زير ديپلم.

 

رييس دادگاه گفت: پس شما گفتيد از غيرقانوني بودن چك‌ها مطلع نبوديد؟

متهم پاسخ داد: بله و اگر مطلع بودم اولين نفر خودم اعتراض مي‌كردم.

 

قاضي مديرخراساني از متهم سوال كرد: شما چقدر با بيمه آشنايي داشتيد؟

متهم گفت: من اصلا با بيمه آشنايي نداشتم. من در سال 83 يك زانيتا خريدم كه به سرقت رفت و در زمان سرقت سند به نام من نبود. بعد از 20 روز با اصرار سند را به نامم زدند و آن را به اداره آگاهي دادم.

 

قاضي مديرخراساني گفت: اين جزء سوال ما نيست. ما اصلا قصد نداشتيم راجع به پرونده مواد مخدر شما صحبت كنيم.

متهم گفت: مواد مخدري نبوده است.

 

قاضي مديرخراساني گفت: 300 كيلو ترياك بوده است. اگر مي‌گوييد مواد مخدر نيست پس چه چيز مواد مخدر است؟ آيا برادر و پدر شما تا كنون دچار سانحه‌اي شده‌اند كه مستحق دريافت خسارت شوند؟

متهم پاسخ داد: خير.

 

قاضي مديرخراساني افزود: چكي كه جهت دريافت ديه توسط پدر و برادر شما صادر شده به چه دليل بوده است؟

متهم پاسخ داد: بابت قولنامه‌اي كه داشتيم و بابت همان زمين.

 

قاضي مديرخراساني گفت: اين چه ربطي دارد؟

متهم پاسخ داد: اين از بابت معامله بوده است. چك را امضاشده و پشت‌نويسي‌شده به من داده بودند. در چك‌هايي هم كه به اسم پدر و برادرم نوشته شده بود تشابه اسمي است. خود من در شهرستان خوي هشت نفر مي‌شناسم كه اسمشان «خ.الف» است.

قاضي مديرخراساني گفت: در بازرسي از منزل شما يك سررسيد كشف شده كه با خط شما مبالغ چك‌ها جمع شده و در آخر تقسيم بر سه شده‌اند.

متهم در اين رابطه گفت: آقاي رييس، اين‌طور نيست. آقايان كاش به من بگويند وقتي از خانه من چيزي را برده‌اند.

 

قاضي مديرخراساني گفت: آيا تمام اين مسائل اتفاقي است؟

متهم پاسخ داد: اتفاقي نيست. من زمين فروخته بودم.

 

قاضي مديرخراساني گفت: ارزش زمين شما چقدر بوده است؟

متهم پاسخ داد: 250 تا 300 ميليون تومان.

 

رييس دادگاه ادامه داد: مبلغ چك‌ها كه خيلي بالاتر از اين است؟

متهم پاسخ داد: خير. اگر چنين است به من نشان دهيد.

 

قاضي مديرخراساني پرسيد: چند فقره چك به نام پدر و برادر شما ـ حالا بر فرض اينكه تشابه اسمي وجود داشته ـ صادر شده است؟

متهم پاسخ داد: هر چقدر بود وصول شده و اين مساله را مي‌توان از بانك پرسيد.

 

قاضي مديرخراساني گفت: جمع مراودات شما با آقايان «ح» و «خ» چقدر بوده است؟

وي پاسخ داد: با آقاي «خ» كه ارتباط نداشتم ولي با آقاي «ح» حدود 300 ميليون تومان.

 

اين متهم گفت: در مورد چك‌هاي شعبه فاطمي و تا آخر سال 85، من هر معامله‌اي كه كردم در دفترخانه سند زدم و اگر بعدا فسخ شده اين كار از طريق دفترخانه صورت گرفته است. من به آقاي «ح» چند ماشين فروختم و براي همه آنها سند زدم. من از اتفاقاتي كه در كرج افتاده خبر ندارم و بي‌اطلاعم. در مورد رفتن به بانك هم آقاي «ح» گفتند كه براي نمايندگي بيمه 100 ميليون وام مي‌دهند.

 

به گزارش ايسنا، در ادامه اين جلسه قاضي مديرخراساني از «م.ح» خواست تا در جايگاه قرار گيرد و در مورد دفاعيات «ج.الف» صحبت كند.

اين متهم اظهار كرد: آقاي «الف» يك‌سري حرف‌هاي راست زدند و يك‌سري از حرف‌هايشان هم كاملا دروغ بود. صحبت‌هاي او در مورد اينكه با آقاي «ف» آشنا نبوده است، درست نبود.

وي گفت: من قبل از اينكه به كرج بروم رييس اداره تصادفات شعبه فاطمي بودم. پرونده‌هاي بيمه ايران طبق آيين‌نامه بايد هر سه سال يك بار چه درست و چه غلط امحاء شوند. همين الان هم اگر به بيمه ايران برويد اگر در روز 500 فقره تصادف باشد، 100 فقره از آنها جعلي است و هيچ كاري هم نمي‌شود كرد. من خيلي از آنها را كشف كردم و هيچ درجه‌اي به من ندادند و الان هم دارم محاكمه مي‌شوم.

اين متهم خاطرنشان كرد: مبلغي كه من اختلاس كردم نهايتا به 1/5 ميليارد تومان مي‌رسد. من اثبات خواهم كرد كه يك‌سري از چك‌ها دو بار نوشته شده است. من بايد فشار سازمان بازرسي را تحمل كنم، فشار «الف» را كه وجهه سياسي دارد تحمل كنم و فشار شهرداري را هم بايد تحمل كنم.

 

قاضي مديرخراساني به اين متهم گفت: من شما را براي دفاع فرا نخوانده‌ام.

متهم گفت: همه اينها به هم ارتباط دارد.

 

وي در مورد چك‌هايي كه به «ج.الف» داده شده است، گفت: همه چك‌هايي كه بالاي 10 ميليون است در رابطه با اختلاس بوده اما چك‌هايي كه مبلغ آن كمتر است، چك‌هاي درستي بوده‌اند.

 

اين متهم اظهار كرد: 34 فقره چك از 5/ 11/ 84 تا خرداد 85 به آقاي «ج.الف» داده شده است. حتي آقاي «ف» در روز رحلت امام (ره) دو فقره چك صادر كرد كه من با او دعوا كردم. آقاي «ف» 45 ميليون تومان هم به عنوان عيدي به آقايي كه اسمش را نمي‌آورم داد.

وي افزود: مبلغ اين 34 فقره چك 800 ميليون تومان بود. من اتهام خود را مي‌پذيرم ولي جرم ديگري را قرار نيست بپذيرم. گزارش سازمان بازرسي به جز قسمتي از آن كذب محض بود.

اين متهم تصريح كرد: آقاي «و» گفت كه او اين اختلاس را كشف كرده است. آقاي «و» اصلا در سايز اين حرف‌ها نيست كه اختلاس كشف كند. اختلاسي كه من و «ف» كرديم 500 سال ديگر هم كشف نمي‌شد. آقاي «الف» گند زد و باعث شد كار لو برود. او چهار فقره چك را به حسابش خوابانده بود و سازمان بازرسي هم اين مساله را پيگيري كرد.

وي مدعي شد: كارشناسان در بازرسي از شركت بيمه چيزي پيدا نكردند اما يك‌سري از اسناد را دستكاري كردند تا آن را مهم جلوه دهند. من يك اختلاس‌گرم. يك شعبه بانكي 12 ميليارد تومان اختلاس كرده اما هيچ‌كس چيزي نگفته است ولي 70 نفر آدم را به خاطر مبلغي بسيار كمتر به اينجا آورده‌اند.

قاضي مديرخراساني گفت: شما در مورد خودتان صحبت كنيد.

وي گفت: صحبتي كه در مورد سررسيد شد، كاملا درست است. يك ملك هم به نام خانم «الف» بوده كه وي در بازپرسي تلويحا اين موضوع را پذيرفته است.

اين متهم در واكنش به صحبت‌هاي «ج.الف» مبني بر آشنايي نداشتن با آقاي «ف» گفت: ما اگر «ف» را نمي‌شناختيم براي چه از «ج.الف» خواستيم تا دو دانگ از ملك را به نام او بزند؟ اين كار بابت تخلفي بود كه كرده بوديم و ما مجبور بوديم اين پول را هزينه كنيم.

وي گفت: شركتي كه خريديم، با هم خريديم. اگر «الف» مي‌گويد برادر من به او چك داده است اين موضوع را استعلام كنيد. اينكه «ج.الف» مي‌گويد از سال 85 ارتباط‌مان با هم قطع شده درست است. ما از زماني كه سر و كله كارشناس سازمان بازرسي پيدا شد با هم چند جلسه صحبت كرديم.

 

در ادامه، «ج.الف» ـ متهم رديف پنجم ـ در ادامه دفاعيات خود با بيان اينكه انگار آقاي «ح» فراموشي گرفته است، گفت: هرچه مي‌خواهد بگويد اما مطالبي را بيان كند كه صحت داشته باشد. آقاي «ح» به چه عنواني به من چك دادند؟ تمام چك‌هايي كه به من دادند از بابت زمين بوده و هيچ چكي در مورد بيمه به من ندادند. تمام چك‌هايي كه به من داده شده نيز از سوي آقاي «ح» بوده است و آقاي «ف» هيچ ارتباطي با اين موضوع ندارد.

وي ادامه داد: من با آقاي «ز» دوست بودم. به وي گفتم كه چك‌هايي از بيمه به حسابم واريز شده و برو آنها را نگاه كن. آقاي «ر.الف» هم همشهري من بود. او به من گفت كه اين‌گونه اتفاقات در بيمه رخ داده است. مدير حراست بيمه به ديوان محاسبات رفت و در مورد بيمه گزارشاتي داد اما هنوز از ديوان محاسبات برنگشته بود، مدير بيمه از اين موضوع اطلاع يافت.

قاضي به متهم تذكر داد: اسم افرادي را كه در دادگاه حاضر نيستند بيان نكنيد.

متهم يادآور شد: من نيروي وزارت اطلاعات نيستم و جزو نيروهاي اطلاعات مردمي و ارتش 20 ميليوني هستم اما تمام وزارتي‌ها را دوست دارم و اي كاش سرباز گمنام امام زمان (عج) بودم.

قاضي در خصوص رابطه متهم با آقاي «م» سوال كرد كه وي گفت: من با آقاي «م» دوستم و رفت و آمد دارم و شناخت من به قبل از زمان حضور وي در استانداري برمي‌گردد. هر زماني كه از من پول مي‌خواست به وي مي‌دادم و او نيز همه را به من بازگرداند.

 

متهم با بيان اينكه براي من صحبت به زبان فارسي سخت‌تر و مي‌خواهم آذري صحبت كنم، افزود: روزي 35 قرص مي‌خورم و حال مساعدي ندارم. در بازپرسي نيز بيان كردم كه مي‌خواهم به زبان آذري صحبت كنم.

 

«ج.الف» گفت: آقاي «م» هيچ چك دولتي به من نداده است. آيا دوستي با آقاي «م» جرم است؟ اگر آقاي «م» اختلاس كرده من از آن اطلاعي ندارم اما اين را مي‌دانم كه هيچ چك دولتي نداده‌ است.

قاضي از متهم خواست تا درباره اتهام معاونت در اختلاس با آقاي «د» توضيح دهد كه وي پاسخ داد: از طريق آقاي «م» با آقاي «د» آشنا شدم. من بارها به آقاي «م» پول دادم و وي در مقابل به من چك داده است و اتهام معاونت در اختلاس چه با آقاي «م» و چه با آقاي «د» را رد مي‌كنم. در فاطمي من هيچ معاونت در اختلاسي نكردم. در كرج هم خريد و فروش انجام داده‌ام.

متهم رديف پنجم در ادامه با تاكيد بر اينكه تمام اتهامات مطرح‌شده در كيفرخواست را مطرح مي‌كنم در مورد اتهام پولشويي گفت: اصلا پولشويي چيست؟ اگر از سيستم بانكي پول دريافت كنم، پولشويي است؟ پولشويي را قبول ندارم زيرا از سيستم بانكي پول گرفته و پول داده‌ام.

وي ادامه داد: با آقاي «د.س» از سال 85 آشنا هستم. او از دوستان آقاي «ت» عضو هيات مديره يكي از بانك‌هاست. در كيفرخواست بيان شده كه مبالغي به افرادي داده شده اما من اين مبالغ را نداده‌ام. آقاي «د.س» داده است. مشخص است كه آقاي «د» از كدام بانك‌ها پول گرفته‌اند. من از اين فرد كلاهبرداري نكرده‌ام بلكه او سر من كلاه گذاشته است. آقاي «د.س» خيلي زرنگ‌تر از اين حرفهاست. در مورد معامله زميني كه چند تن از آقايان حضور داشتند پولي رد و بدل شد.

اين متهم افزود: زماني متوجه شدم آقاي «د.س» مشكل امنيتي دارد كه به منزل اين فرد مي‌رفتم و افراد خارجي را مي‌ديدم. حتي راننده‌ها هم خارجي بودند. اين فرد طبقات 27، 28 و 29 برج فرشته را در اختيار داشت. روزي يك چمدان طلا به من داد و من گفتم طلا به دردم نمي‌خورد، پولم را برگردان. من براي گرفتن پولم به او التماس كردم.

وي گفت: اگر من و خانواده‌ام ريالي از سيستم دولتي پول گرفته‌ايم، مشخص است. آقاي «د.س» همه‌جا آدم دارد. او نمي‌خواهد پول دولت را برگرداند. زماني حتي تمام پول‌هايش را جمع كرد و مي‌خواست فرار كند.

«ج.الف» تاكيد كرد: در مورد آقاي «ر» هر چه در بازجويي گفتم دروغ و كذب محض است زيرا بر اثر فشار و تهديد بوده است. از روز اول به من گفتند از آقاي «ر» حرف بزن تا آزاد شوي.

در اين هنگام قاضي مدير خراساني از وكيل مدافع متهم خواست تا دفاعيات خود را از موكلش بيان كند./ایسنا

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------