آخرین اخبار سیاسی

اخبار،اخبار جدید،اخبار روز

کنایه معاون وزیر ورزش به گشت ارشاد و برخورد سخت با جوانان

طعنه سینا کلهر معاون امور جوانان وزارت ورزش به برپایی مجدد گشت‌های ارشاد و برخورد بخاطر حجاب سینا کلهر معاون جوانان وزیر ورزش نوشت: ‏ای…

راه سخت مردم‌سالاري



  اخبارسیاسی ,خبرهای  سیاسی , روحانی

 

پيش از ارايه هر تحليل يا توصيفي در مورد اينكه آيا شرايط اين روزهاي سياست داخلي ما به ويژه نزد بدنه اصلاح‌طلبان شرايطي مشابه سال‌هاي مياني و پاياني دوره دوم دولت اصلاحات است يا نه؟ و در پي آن توصيه به عبرت‌آموزي طرفين ماجرا يعني دولتي‌ها و حاميان اصلاحات شود؛ بايد به صحت يك گزاره تاكيد كرد.

 

اين گزاره صحيح و عيني كه امروزه در فضاي عمومي جامعه اعم از فضاي مجازي و واقعي قابل مشاهده و رديابي است عبارت از اين است كه اولا پس از تجربه كمپين انتخاباتي روحاني در انتخابات ٩٦ و سطح كميت و كيفيت حضور وي در آن از چندي پيش بهت و شگفتي ويژگي عمده افكار عمومي نسبت به عملكرد او در ماه‌هاي جاري است تا جايي كه هر كس بر ظن خويش در پي كشف علتي و جست‌وجوي خبري در پس پرده سياست بوده و بر اين اساس سعي كرده تا توضيحي براي اين عدم تطابق و طبعا شگفتي عمومي پيدا كند.

 

ثانيا اين روزها مي‌توان گفت كه نااميدي از عملكرد و رويكردهاي دولت دوم روحاني به ويژه شخص وي به نحو فزاينده‌اي در فضاي جامعه و به ويژه آنها كه بيشتر به حوزه سياست علاقه‌مندند، حاكم است. از اين رو به نظر مي‌رسد تحليلي كه با نفي اين دو واقعيت يا تلاش براي تقليل موضوع به سناريوهاي امنيتي رقيب و... ارايه شود راه به جايي نبرده و از قضا بر وخامت اوضاع خواهد افزود. در عين حال اگر هم تصور كنيم با بازپخش كليپ‌هاي شورانگيز انتخاباتي و مرور شعارها و تذكر چرايي راي به روحاني در سال ٩٦ مي‌توان دردي را دوا كرد باز هم راه به جايي نمي‌بريم. پس چه بهتر كه با قبول اين واقعيت‌ها، نگاهي به موضوع بيندازيم.

 

شايد پيش از مقايسه وضع امروز با دوره دوم اصلاحات و احيانا عبرت‌آموزي از آن دوره و انذار نسبت به تكرار تاريخ بهتر آن باشد كه به برخي دلايل بروز وضع كنوني بپردازيم. به گمان صاحب اين قلم عواملي چند در ايجاد فضاي مورد بحث دخيلند.

 

نخست آنكه نبايد فراموش كنيم كه محور عمده جلب راي ٢٤ ميليوني روحاني در سال ٩٦ همچنان هراس از رقيب بوده است. به عبارت ديگر در غياب نامزدهاي صددرصدي اصلاحات محور اصلي دعوت از مخاطبان براي راي به روحاني، انذار آنها نسبت به روي كار آمدن تندروها و به طور مشخص نامزد آنها يعني آيت‌الله رييسي بوده است. از اين جهت انتخابات ٩٦ در فضايي كاملا گفتماني و قطبي منجر به پيروزي قابل توجه روحاني شد. اثبات اين موضوع نيز با ارجاع به مهم‌ترين شعار انتخاباتي كمپين روحاني و اصلاحات يعني «به عقب بازنمي‌گرديم» كار بسيار سهلي است. در چنين شرايطي شايد بديهي باشد كه با فروكش كردن فضاي انتخاباتي و رفع خطر عيني و قريب الوقوع قدرت گرفتن تندروها و دست بالاشدن گفتمان پيگيري مطالبات، موجي از نااميدي حاكم شود.

 

صدالبته كه شعارهاي تند و تيز انتخاباتي روحاني و سپس رويكردهاي آشكارا متعارض وي در چينش كابينه امري مقدر را كه مي‌توانست يك يا دو سال ديگر رخ دهد؛ تسريع كرده است. همچنين نبايد از ياد برد كه به واقع دولتمردان و اعضاي كابينه روحاني كه به قول خودش دولتي فراجناحي است از هرگونه احساس تعلق به آينده يك گفتمان فكري و سياسي مشخص فارغ بوده و لذا صرفا در حد توانايي‌ها و محدوديت‌هاي بودجه‌اي‌شان درپي بيرون كشيدن گليم حوزه و بخش تخصصي خودشان و در واقع تمشيت روزمره امور دستگاه خود هستند و عملا نقشي در فضاي سياسي كشور ندارند. في الواقع وقتي شخص حسن روحاني تصميم مي‌گيرد كه با كناره‌جويي از اصلاح‌طلبان اصيل، بار سخنگويي سياسي كابينه را به تنهايي به دوش كشد، هر روز غيبت يا سكوت او موجي بر امواج نااميدي مي‌افزايد.

 

با اين همه آيا «عبور از روحاني» معناي سياسي يا منفعت خاصي براي به ويژه طيف‌هاي مختلف اصلاح‌طلبان دارد؟ پيش از هر نوع بررسي بايد اذعان كرد اصلاح‌طلبان نمي‌توانند خود را از تبعات عملكرد روحاني نزد افكار عمومي رها سازند. به تعبير ديگر تكرار رويه اصولگرايان در عدم پذيرش مسووليت رفتارهاي احمدي‌نژاد به عنوان نوعي بداخلاقي سياسي نه تنها شدني نيست بلكه در شأن جريان اصلاحات و موازين اخلاقي مورد قبول ما به عنوان نيروي اصلاح‌طلب نيست كه در اين صورت نزد افكار عمومي هم بازنده سياست و هم بازنده اخلاق خواهيم بود. پس از ذكر اين نكته مي‌توان به نفي مشابهت تاريخي ميان فضاي كنوني و سال‌هاي ابتدايي دهه ٨٠ پرداخت. در آن ايام به ويژه تصور دانشجويان و بسياري از فعالان سياسي آن بود كه رييس دولت اصلاحات رهبر جنبش اصلاحي است و با اين وصف در پيگيري مطالبات كوتاهي مي‌كند. به واقع در آن زمان جريان اصلاحات بالمباشره و نه مع‌الواسطه در دو قوه مجريه و مقننه حضور داشت و عملا نيروي سياسي سازمان يافته ديگري كه حامي تغيير و اصلاح در درون كشور باشد، وجود نداشت.

 

بنابراين تحميل محدوديت‌هاي پروژه رفرم پارلمانتاريستي به كارگزاران اصلاحات در حكومت و عدم درك اين فشارها از سوي بدنه جنبش اصلاحات از جمله دانشجويان موضوعي همچون «عبور از خاتمي» را پيش كشيد. البته در همان ايام نيز هيچ‌كس نتوانست مقصد اين عبور و مرور را نشان دهد و گويي صرفا مبدا براي همگان معلوم بود. با اين حال در همين‌جا ذكر اين نكته ضروري است كه در آن ايام باور عمومي فعالان دانشجويي كاملا معطوف به پيشبرد مطالبات تحول طلبانه بود و مساله بازگشت‌ناپذيري دستاوردهاي اصلاحات تا آن روز بطور ناخودآگاه مفروض انگاشته مي‌شد كه خود خطايي بزرگ بود. البته نقد همين تجربه نيز بود كه بسياري از ما را بر آن داشت تا در ايام انتخابات ٩٦ دايما بر امكان بروز روند سقوط سنگرهاي فتح شده اصلاح‌طلبانه تا درون سلول‌هاي انفرادي تاكيد كنيم. به هر روي موقعيت امروز از منظر كنار ماندن جريان اصيل اصلاحات و جنبش اجتماعي وابسته به آن از مناصب قدرت حائز اهميت است.

 

در واقع در شرايط كنوني يك نيروي مهم سياسي و حامي تغيير و دموكراسي در كشور وجود دارد كه ضمن حمايت از دولت روحاني به عنوان نامزد منتخب در انتخابات رياست‌جمهوري دست خود را براي انتقاد مشفقانه و پيگيري مطالبات باز مي‌بيند. همين‌جاست كه بايد تاكيد شود درمان درد نااميدي در كشور انسجام دوباره نيروهاي اصيل اصلاحات و تاكيد بيشتر آنها بر هويت گفتماني شان است. اصلاح‌طلبان بايد بپذيرند كه بايد به ترميم و به روزرساني گفتمان خود مبادرت كنند و با جلوگيري از دست بالاشدن سياسيون كارمندصفت كه سياست ورزي را فارغ از تكيه به قدرت جنبش اجتماعي اصلاحات و صرفا در لابي‌هاي پشت پرده و به نحوي كاسبكارانه دنبال مي‌كنند، حضور خود را در جامعه و افكار عمومي پررنگ‌تر كنند. اصلاح‌طلباني كه طي دهه گذشته وفاداري خود را به آرمان‌هاي ملي از طريق پرداخت هزينه‌هاي گزاف به جامعه اثبات كرده‌اند امروز با ايستادن بر سكوي پرافتخار سلامت و منزه بودن از فساد بايد هرچه بيشتر با مردم سخن بگويند و در هر مورد مخاطرات پيش روي كشور و منافع ملي را با آنها در ميان بگذارند. به‌علاوه ايشان بايد با انتقال دغدغه‌هاي مردم به دولت روحاني نسبت به برخي كم‌كاري‌ها و مديريت‌هاي ضعيف در اين دولت اعتراض و تلاش كنند تا از موقعيت خود نزد افكار عمومي بهره برده و اولا برنامه كار پيش روي دولت روحاني بگذارند و ثانيا با توضيح شرايط واقعي كشور و گفتن آنچه دولت به هر دليل قادر به گفتن آن نيست روحاني را در پيشبرد برنامه‌هاي اصلاحي مقدور همچون حذف رديف‌هاي زايد از بودجه عمومي يا تصويب و اجرايي كردن لوايح مربوط به حقوق شهروندي كمك كنند.  به اين ترتيب جان كلام اين نوشتار آن است كه همه ما به ويژه جوانان آرمان خواه اصلاح‌طلب و تحول خواه ضمن حفظ رويكرد آرمانگرايانه خود توجه داشته باشيم كه امور مربوط به پروژه اصلاح‌طلبي را به كلي از دريچه دولت دوازدهم نبينيم.

 

 روند اصلاحات در كشور ما ابعاد گوناگوني دارد كه تنها بخشي از آنها از مسير دولت و حكومت مي‌گذرد. اگر هم از روحاني مي‌خواهيد نااميد باشيد مهم نيست؛ مهم اين است كه اصلاح‌طلبي در كشور ما همچنان بايد زنده بماند و فضاهاي بيشتري به ويژه در سطح جامعه براي فعاليت پيدا كند. نقد دولت را فراموش نكنيم اما فعاليت اصلاح‌طلبانه را به همين مقدار فرونكاهيم؛ كارهاي نكرده بسياري پيش رو داريم كه با وجود همين دولتي كه مي‌كوشد نه سيخ را بسوزاند و نه كباب را با اندكي خلاقيت مي‌توان به انجام آنها همت گماشت.

 

 

 اخبار  سیاسی  -  اعتماد 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------