ناسزا های مسری سیاسیون
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : پنج شنبه, 28 دی 1396 07:22
در گذشته ناسزا به الفاظ رکیکی گفته میشد که افراد در دعوا به کار میبردند اما امروزه باتوجه به آنچه در سطح جامعه مشاهده میشود میتوان چنین برداشت کرد که به کار بردن الفاظ رکیک همراه با توهینهای جنسیتینه تنها در دعوا و بحثهای پرتنش بلکه در ادبیات روزمره مردم و بههنگام اظهارنظرهای ساده در رابطه با مسائل روز سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جای خود را باز کردهاست. در این سالها، جامعهشناسان بسیاری درباره این پدیده هشدار دادهاند، با این وجود هنگامی که اخبار روز را پیگیری میکنیم متوجه میشویم که این پدیده تا مسئولان و سیاستمداران ما هم پیش رفته است.
در چنین شرایطی این سوال به ذهن متبادر میشود: این بیعفتی در کلام که مبدل به امری رایج در سطوح بالای کشور شده است، ریشه در چه مسئلهای دارد؟
انباشت مشکلات مردم
این روزها رفتارهای خشونت آمیز کلامی بارز مانند فحاشی تبدیل به یکی از پدیدههای رایج در میان مردم شده است. این پدیده تا حدی در جامعه رایج شده است که شخصی را پیدا نمیکنید که از این مسئله در امان مانده باشد. بنابرگفته برخی جامعه شناسان فحاشی تبدیل به مد روز در میان جوانان شده است، پدیده فحاشی در صورتی نمود بیشتری پیدا میکند که سری به فضای مجازی بزنید.
اگر نگاهی به حساب کاربری یکی از چهرههای معروف بیندازید، به سادگی متوجه میشوید که مشاهیر هدف مناسبی برای اصابت ناسزای مردم محسوب میشود. البته این پایان مسئله نیست، کاربران شبکههای اجتماعی حتی به یکدیگر هم رحم نمیکنند و در ادامه اظهارنظرهایی که یک فعال حوزه فرهنگی یا سیاسی ابراز میکند، یکدیگر را هم بینصیب نمیگذارند. در کنار تمام این موارد رویکردی که سیاستمداران کشور در سخنرانیهای خود دنبال میکنند و مردم یا سایر مسئولان را با الفاظی ناپسند خطاب قرار میدهند هم افزایش یافته است. درست در همین نقطه است که میتوان به گسترش عمیق این فرهنگ در سطح جامعه پی برد. در همین خصوص امان الله قرائیمقدم جامعهشناس در گفتوگو با «ابتکار» اظهار کرد: «اصولا وقتی که مردم از فرهنگ سنتی و اصیل و یا عواملی که منجر میشود این فرهنگ اصیل در جامعه تقویت شود فاصله بگیرد، چنین اتفاقی رخ میدهد. درحقیقت، موسیقی اصیل وسیلهای است که ادب، فضیلت، تقوا، امانتداری، درستکاری، ناموس پرستی و ... را به جامعه منتقل میکند.
شما فکر کنید که شجریان، ناظری و.. در موسیقی سنتی چهرههای شناخته شده هستند و در موسیقی مورد قبول امروز که رپ است ما تتلو را داریم. این فرد و سبک موسیقیاش مبتذل است، در موسیقی رپ تمام زنان مورد اهانت قرار میگیرند و حرمت زنان را زیر سوال میبرند.» وی در ادامه افزود: « موسیقی، اصالت خود را از دست داده است و به جای موسیقی سنتی، تتلوی خالکوبی شده رابه جوانان دادیم و از مردم میخواهد برایش بغبو کنند. بغبو کنید، یعنی چه؟ یعنی شما حیوان هستید. در چنین شرایطی بزرگان و چهرههای سیاسی هم به چنین فردی بها میدهند و آقای رئیسی با این فرد عکس انداخت پس این افراد الگو میشوند.
جامعه ناسزاگو شده است، در حالی که فرهنگ سنتی و اصیل ما اینگونه نیست.» مصطفی اقلیما پدر علم مددکاری ایران در گفتوگو با «ابتکار» در رابطه با رواج این پدیده بیان کرد: « فرهنگ فحاشی در گذشته امری فراگیر نبود و تنها منحصر به یک گروه خاصی میشد و بیشتر این نظامیان بودند که به فحاشی نسبت به زیردستان خود میپرداختند اما در سالهای اخیر فحاشی به بخشی از فرهنگ ما مبدل شده است، چراکه مردم عصبی هستند. فشارهای زندگی بالارفته است و این فشارها منجر شده است که هیچ کس طاقت شنیدن حرف مخالف خود را نداشته باشد. این قضیه به میان جوانان ما هم کشیده شده است. ما در دانشگاه میبینیم که دختران فحش میدهند.
با تداوم مشکلات مردم به مرور قبح الفاظ رکیک از میان رفته است و هیچ کس هم نسبت به این قضیه انتقاد نمیکند.» اقلیما تصریح کرد: «به عنوان مثال، مردی که بددهن است به رغم وجود این ویژگی ناپسند که در شخصیت وی وجود دارد اما مردم وی را پذیرفتهاند و حتی دیده میشود که مانند جاهلان قدیم صحبت کردن هم در جامعه باب شده است و جوانان به این نوع برخورد گرایش پیدا کرده اند. در خانوادهها هم این قضیه نهادینه شده است.» وی در ادامه افزود: «ادب و احترام در خانوادهها از میان رفته است. هرچیزی که در جامعه رخ میدهد علتی دارد و علت این پرخاشها و فحاشیها هم به این امر بازمیگردد که مردم از نظر روانی متحمل فشارهای زیادی هستند.
مردم ایران به ویژه جوانان ما از آینده شغلی خود مطمئن نیستند و حتی نمیتوانند برای فردا برنامه ریزی کنند، بنابراین طبیعی است که در رفتار خود هم این مسئله را نشان دهند.» این جامعه شناس با اشاره به وضعیت مشابه قشر تحصیلکرده جامعه مطرح کرد: « این پدیده در میان استادان دانشگاه که قشر فرهنگی و تحصیلکرده جامعه محسوب میشوند هم دیده میشود، چراکه حتی استادان ما هم از آینده خود مطمئن نیستند و بنابر هزار و یک دلیل ممکن است از تدریس در دانشگاه محروم شوند. این مسئله در رفتاری که با دانشجویان دارند، نمود عینی پیدا میکند و به جای برخورد محترمانه با دانشجویان به پرخاش روی میآورند، امنیت شغلی ندارند. البته بخشی از برخوردها در مشاغل هم به این حقیقت بازمیگردد که مردم در جایگاه شغلی که باید نیستند و از شغلی که دارند ناراضی هستند و مجبور میشوند با شرایط کنار بیایند. این مرد با همین اعصاب و روان به خانه میرود و این اوضاع روانی را به خانواده خود و فرزندی که دارد، منتقل میکند، شما فکر میکنید فرزندی که این پدر و مادر بخواهند تربیت کنند در آینده چگونه خواهد بود؟»
رسانه پرخاشگر
بنابر علم جامعه شناسی تنها یک عامل منجر به شکل گیری یک پدیده نمیشود و عوامل و متغیرهای گوناگون باید دست به دست یکدیگر بدهند تا ما با پدیده ای مانند فحاشی در جامعه روبرو شویم. قرائی مقدم هم در بخشی دیگر از صحبتهای خود با اشاره به نقش صداوسیما در ترویج خشونت کلامی مطرح کرد: « سریالها و فیلمهایی که دوبله میشود هم کلمات رکیک به کار میبرند. همه به هم تهمت میزنند و ناسزاگویی میکنند. گویندههای خبر و مجریان تلویزیون هم عصبی هستند. چرا تا این حد خشمگین اخبار را منتقل میکنند در سریالها هم روند به همین گونه است.» وی در ادامه افزود: «شعارهای که میدهیم همه مرگ بر دارد، بچهها هم استفاده میکنند، این صحیح نیست در نتیجه جامعه بی ادب شده است و به دنبال همه این عوامل خشم به وجود میآید.»
قرائی مقدم تصریح کرد: « چهرههای شناخته شده در حوزه های مختلف در گروه الگوهای جوانان قرار دارند. وقتی یک ورزشکار وسط میدان ورزش الفاظ رکیک به کار میبرد، باید تعجب کنید که هنوز مردم برخی حرمتها را نگاه داشتهاند.»
نقش سیاستمداران در ادبیات مردم
قرائی مقدم با بیان اینکه سیاستمداران و مسئولان هم در ترویج فرهنگ فحاشی نقش بسزایی داشتند، اظهار کرد: «ادبیات دولت اصلاحات با دولت احمدی نژاد کاملا متفاوت است، البته از احمدی نژاد هم انتظاری جز این نمیتوان داشت. آقای هاشمی هم ادبیات صحیح و درستی به کار میبرد اما احمدی نژاد در دوران ریاست جمهوری و دوران کنونی که بستنشینی میکند و رویکرد نادرستی را در این خصوص دنبال کرد. ما باید به همان اصالتی که در گذشته داشتهایم، بازگردیم و مهمترین کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که به موسیقی اصیل ایرانی توجه کنیم.» این جامعهشناس با اشاره به تلاش روحانی در ترویج ادبیات موجه در میان سیاستمداران اظهار کرد: «شاید آقای روحانی تلاشهایی در بهبود ادبیات کشور کرده باشد اما با یک گل بهار نمیشود.»
او به تنهایی نمیتواند کاری از پیش ببرد. در کنار روحانی یکی از امامان جمعه لفظ ناپسندی را خطاب به مردم میگوید، مداحان هم به همین شکل هستند. این افراد الگو هستند، ما در گذشته اشخاص و بزرگانی همچون مرحوم راشد را داشتیم، این شخصیت الگوی جوانان ما بود. در گذشته هیچ کدام از بزرگان ما الفاظ این چنینی به کار نمیبردند. آقای روحانی تلاش میکند اما سایر مسئولان تلاشهای وی را خنثی میکنند. سایر مسئولان هم موظف هستند تا چنین تغییری ایجاد کنند، چراکه درجامعه شناسی هیچ پدیده ای تک علتی نیست و چندین علت در ظهور آن دخیل هستند.»
در مقابل اقلیما تاثیر سیاستمداران بر فرهنگ مردم را کم اهمیت ترین متغیر دانست و گفت: «ما نمیتوانیم رویکرد یک گروه سیاسی را به تمام جامعه تعمیم دهیم. این فرد تابع گروه خاصی بود اگر آقای احمدی نژاد و دوره وی را مدنظر قرار دهیم، در همان زمان هم ادبیاتی که وی به کار میبرد با واکنش منفی جامعه مواجه میشد. در شرایط کنونی هم نسبت به لحن و کلماتی که سیاستمداران به کار میبرند، چنین واکنشی دیده میشود. سیاستمداران هم در همین جامعه رشد پیدا کردهاند، بنابراین مردم از احمدی نژاد یاد نمیگیرند و این فرد هیچوقت جایگاهی را نداشت که بر روی جامعه تاثیرگذار باشد. این پدیده ریشه در رویکرد مردم و فشارهایی بازمیگردد که در این سالها متحمل شده اند.»
رواج فحاشی در جامعه تبعات بسیار زیادی دارد که میتوان به مواردی همچون گسترش ترس، ناامنی و بیاعتمادی در جامعه اشاره کرد. بنابراین تمام اشخاص و نهادهایی که در این جامعه حضور دارند در قبال چنین پدیدهای درحد واندازه توان خود مسئول هستند و باید تا جایی که میتوانند برای مقابله با این امر تلاش کنند. با این تفاسیر، هنگامی که مصاحبههای صورت گرفته با کارشناسان را بررسی میکنیم به این نتیجه میرسیم که تمام عوامل با هم دست وپای مردم را بسته و دایره کلام آنها را محدود به همین ادبیات کردهاند.
ابتکار