آخرین اخبار سیاسی

حسین علایی،اخبار سیاسی،خبرهای سیاسی

حسین علایی: تا حاکمیت تغییر معناداری در سیاست خارجی و سیاست اقتصادی ندهد مشکلات همچنان باقی است؛ بدترهم خواهد شد

حسین علایی گفت: تا حاکمیت یک تغییر معنادار در سیاست خارجی و سیاست اقتصادی و سیاست داخلی و نحوه انتخاب مدیران خود ندهد و شیوه حکمرانی خود را…

راه فرجي‌دانا گم شده



اخبار,اخبارسیاسی,فرجي‌دانا


طنز)راه فرجي‌دانا گم شده
 26 دی‌ 93
ساعت 10:15 صبح
در دفتر نشسته بودم و به جملات جدید و حماسی برای سخنرانی‌هایم فکر می‌کردم. فرهادی (وزیر علوم) زنگ زد. خیلی متعجب بودم. نزدیک به 2 ماه از حضور ایشان در وزارت علوم می‌گذرد و او هنوز استیضاح نشده. احساس کرده بودم که یک جای کار می‌لنگد. 


تلفن را که جواب دادم، بلافاصله گفت: «آقا به دادم برسید من گم شدم!» پرسیدم: «یعنی چی گم شدی؟!» گفت: «الان وسط بیابونم. راه فرجی دانارو پیدا نمی‌کنم.» پرسیدم: «راه فرجی دانا دیگه چیه؟!» گفت: «آقا خودتون گفتید راه فرجی دانا رو ادامه بدم.» گفتم: «آهااان! خب توی بیابون چی کار می‌کنی؟» داد زد: «بابا تقصیر شماست دیگه! از روز رأی اعتماد فقط یک کلمه به من گفتید راه فرجی دانا رو ادامه بده. بعد هم گذاشتید رفتید پی کارتون. من که به مسیرهای تهران آشنا نبودم. بابا من آخرین باری که وزیر علوم بودم، توی مملکت جنگ بود! همش بمباران بود. 


اصلا خیلی از این خیابون‌ها و کوچه‌ها ساخته نشده بود! منو همین‌طوری ول کردید رفتید...» پرسیدم: «خب چی کار کردی؟ تنهایی رفتی؟» گفت: «نه بابا من تنهایی تا جلوی در بهارستان هم نمی‌تونستم برم. کسی‌رو هم که نمی‌شناختم. سه، چهارتا از نماینده‌های مجلس رو دیدم، به نظر آدم‌های خیرخواهی می‌اومدن. خیلی کمکم کردن تا اینجا رسیدم. ولی دیگه الان گم شدم کسی رو ندارم.» پرسیدم: «کیا کمکت کردن؟» گفت: «والا توی همون بهارستان تو راهرو از یه آقایی پرسیدم، اسمش چیز بود... وایستید نوک زبونمه... حدادیان... عادل حدادیان فکر کنم...» محکم کوبیدم به پیشانی‌ام و گفتم: «آخ آخ حدادعادل؟!» گفت: «ئه! آره! آفرین! می‌شناسیدش؟ خیلی آقای خوبی بود. 


وقتی ازش پرسیدم «راه فرجی دانا» از کدوم طرفه، چشماش برق زد، یه لبخند محبت‌آمیزی زد و گفت کمکم می‌کنه راه رو پیدا کنم، فقط قبلش باید یه جایی رو امضا می‌کردم که بتونم از بهارستان برم بیرون.»

 

زهره‌ام ترکید! گفتم: «واااای! چی رو امضا کردی محمد؟!» گفت: «چیزی نیست. یه سری بورسیه‌ها و اعزام اساتید و مسائلی از این دست قراره با هماهنگی بنیاد حداد و وزارت علوم انجام بشه. آدم خیلی خوبی بود. مسیر رو بهم گفت. گفت سر چهارراه که رسیدم، اونجا آقای نبوی کمکم می‌کنه.» پرسیدم: «نبوی؟! کدوم نبوی؟ بهزاد یا مرتضی؟» گفت: «نه بابا! محمود!» ولو شدم روی صندلی. گفتم: «وایییی... محمد تو چی کار کردی؟! نبوی نه! نبویان! محمود نبویان! اونا هم ازت چیزی خواستن؟!» فرهادی جواب داد: «نهههه! اصلا! اتفاقا خیلی هم کمک کردن. از همین آقای نبویان پرسیدم چطور می‌تونم به راه فرجی دانا برسم؟ یه خیابون رو نشونم داد. گفت این خیابون بورسیه‌هاست. 


پرسیدم از اینجا باید برم؟ گفت از اینجا بری مسیرت دور می‌شه، شما از خیابون بالایی برو، ما این خیابون بورسیه‌ها رو تا آخر میریم خبری بود بهت می‌گیم.» داد زدم: «محمد! بورسیه‌ها رو دادی به اونا بررسی کنن؟» گفت: «آره دیگه. زحمتش افتاد گردن نبویان و زارعی و سلطانی‌صبور. خیلی آدمای خوبی بودن. من اصلا اینا رو نمی‌شناختم. دوره انقلاب و جنگ که اینا رو نمی‌دیدیم.


ولی خیلی آدمای خوبی‌ هستن. فقط من الان توی بیابون گم شدم. چی‌کار کنم؟» گفتم: «اون راهی که می‌روی به ترکستان است!» گفت: «کردستان؟ مگه کردستان- نیایش برای شهرک غرب خروجی نداره؟ از اونجا میرم وزارتخونه دیگه. پس نزدیکه.»   

وقایع‌نگار 26 دی 93:
1-  قرارداد همکاری وزارت علوم با بنیاد حدادعادل
2- بررسی بورسیه‌ها بر عهده اعضای جبهه پایداری قرار گرفت.


 اخبارسیاسی  - احسان ابراهيمي, قانون

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------