منطق مخالفان آيتالله هاشمي چيست؟
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
با وجود آن که آيتالله هاشمي هرگز در راستاي تلافي با اين افراد مواجههاي نداشته و از طرفي همواره هجمههاي تخريبي اين افراد مورد نکوهش و انتقاد بزرگان، دلسوزان و شخصيتهاي مورد وثوق مردم و نظام قرار گرفته اما شاهد بودهايم که افراطيون نه تنها کوتاه نيامدهاند بلکه هر بار شديدتر از قبل به توهين و تهمتهايشان افزودهاند.
تامل و تعمق در رفتارهاي مخربانه اين افراد اين سوال اساسي را به ذهن متبادر ميکند که کدامين دليل يا دلايل محکم و اساسي ميتواند از چنين انگيزهاي پشتيباني نمايد؟ آيا رقابتهاي سياسي و تلاش براي پيروزي در اين رقابتها موجب شده تا اين افراد به چنين رويهاي متوسل بشوند؟ هر چند همگان ميدانند که در هيچ ميدان مبارزاتي يا رقابتي آيتالله هاشمي رقيب عوامل اين جريان نبوده است.
آيا چنين عملکرد مخربانهاي ريشه در کدورتها و عقدههاي شخصي و جرياني دارد؟ اما منطق ميگويد ريشه و منشاء عقدهها در رفتارهاي اصطکاکي افراد در گذشته نهفته است در حالي که در سوابق فعاليتهاي آيتالله هرگز چنين رفتارهايي نه در حق اينها و نه در حق هيچ کس ديگر مشهود نبوده است.
آيا آيتالله هاشمي به عنوان يک شخصيت بزرگ مذهبي و سياسي و برخوردار از پايگاه و جايگاه اجتماعي و مردمي در مسير دستيابي اين افراد به عرصههاي قدرت و مديريت ممانعت ايجاد نموده است؟ تجربه عيني چنين احتمالي را هم منتفي ميکند چرا که در سالهاي گذشته عوامل اين جريان مراتب و مناصب مختلف مديريتي را از نمايندگي مجلس تا وزارت و سکانداري سيستم اجرايي تجربه کردهاند و هنوز هم اکثرا در پستهاي کلان مديريتي مشغول به فعاليت هستند.
برخي معتقدند که هدف اين افراد تنها در چارچوب پروژه «گلاويز شدن سياسي با بزرگان با هدف کسب اشتهار و موقعيت اجتماعي سياسي» قابل تبيين و تحليل است. اينجانب گرچه چنين برداشتي را کاملا مردود نميدانم اما معتقدم يک دليل و برهان بسيار محکمتر وجود دارد که ميتواند تبيين و تفسير کننده علت تلاش مخربانه و تهمت آلود اين افراد باشد و آن چيزي نيست جز خشم و عصبانيت عوامل اين جريان از پيامدهاي منفي عملکرد خودشان چرا که شکلگيري جريان اصلي تلاش براي خدشه وارد کردن به شخصيت آيتالله دقيقا با جريان قدرتيابي و مسندنشيني اين افراد و به موازات آن آغاز نمايان شدن ناکارآمديهايشان مقارن بوده است و از طرفي اوج هجمهها و حملات اين افراد هم دقيقا در همان مقاطع زماني بوده که به دليل اقدامات غلط و غيرکارشناسي و در مجموع به دليل ضعف مديريت و ناکارآمدي خودشان در معرض بيشترين انتقادات و فشارهاي افکار عمومي و نخبگان جامعه قرار داشتهاند.
اين همان واقعيتي است که بارها در طول سالهاي گذشته آن را از زبان علما، صاحبنظران و دلسوزان کشور ميشنيديم که ميگفتند ريشه توهين و تهمتها و بداخلاقيهاي سياسي در ضعفها و ناکارآمديهاي مديريتي نهفته است. اما همچنان يک سوال ديگر وجود دارد و آن اين است که چرا عوامل اين جريان(افراطيون) بايد در ميان بزرگان و شخصيتهاي مختلف جامعه بيشترين تلاشهاي تخريبي را در حق آيتالله هاشمي روا بدارند؟ البته جواب اين سوال هم روشن و مبرهن است. آيتالله هاشمي رفسنجاني در اين کشور نماد و الگوي مديريت کارآمد، سازنده و موفق است.
هشتسال فرماندهي مجاهدانه و عزتمندانه ايشان در جنگ تحميلي، هشت سال سکانداري موفقيتآميز مديريت اجرايي کشوري جنگ زده و پردشمن، به علاوه داشتن سوابق بيبديل مبارزاتي و انقلابي و سالها رياست مجلس خبرگان و نيز سالها رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام همه و همه دلايلي هستند که ايشان را به عنوان الگو و شاخص مديريت فاخر در قلبهاي مردم و نخبگان جاي داده است.
بنابراين پرمسلم است که آيتالله هاشمي، هم به اعتبار شخصيت انقلابي و مبارزاتياش و هم به اعتبار سوابق و کارنامه درخشان مديريتياش نقش يک شاخص يا الگويي را ايفا ميکند که آثار و نشانههاي آن دايما در مقابل ديدگان مردم قرار دارد و يقينا افراطيون تجلي چنين شرايط و ويژگي هايي در شخصيت آيتالله را به مثابه آيينه تمام نمايي تصور ميکنند که از هر جهت نمايش دهنده و بهتر است بگوييم برملاکننده تبعات نامطلوب مديريتيشان بوده و در نتيجه با منافعشان در تضاد است.
اگر بخواهيم در ميان تمامي خدمات و نقشآفرينيهاي آيتالله هاشمي به گوشهاي از دستاوردهاي مديريت اجرايي ايشان تنها در دوران سازندگي اشاره کنيم بايد بگوييم هاشمي در شرايط بعد از جنگ، کشوري را تحويل گرفت که بسياري از شهرها و روستاهايش مستقيما درگير جنگ بوده و ساکنان آنها به صورت آواره به شهرها و روستاهاي ديگر پناه آورده بودند.
بسياري از شهرها و روستاهاي ديگر نيز بر اثر بمبارانهاي رژيم بعثي تا حد زيادي تخريب شده بود، بسياري از چاههاي نفتي و قسمت اعظم مهمترين پالايشگاه کشور يعني پالايشگاه آبادان در آتش سوخته بودند؛ تمام موجودي ارزي و ريالي کشور هزينه دفاع مقدس شده بود وانگهي قيمت نفت هم به پايينترين حد ممکن رسيده بود. آثار فقر تاريخي و عمومياي را که بر تمام تار و پود زندگي اجتماعي اقتصادي مردم سايه افکنده بود هم بايد به اين مشکلات اضافه کرد.
اما آيتالله هاشميرفسنجاني در چنين شرايطي زمام مديريت اجرايي کشور را در دست گرفت تا به توصيه اکيد امام مبني بر لزوم بازسازي و نوسازي خرابيهاي بعد از جنگ جامه عمل بپوشد. آيتالله هاشمي با تمام وجود به اين باور رسيده بود که تنها و تنها عامل مورد نياز براي سازندگي کشور مديريت بخردانه و هوشمندانه است. او نيک ميدانست که در مقابل ظرفيت عظيم ايمان، همت و غيرت بينظير مردم و جوانان مسلمان ايران، مشکلات و معضلات موجود توان مقاومت نخواهند داشت به همين دليل به جوانان بها داد و با تعريف و تدارک پروژهاي به نام خودياري از ظرفيت عظيم انساني کشور در راستاي احداث و راهاندازي هزاران پروژه بزرگ و کوچک استفاده کرد و نتيجه آنکه نه تنها شهرها و روستاهاي جنگزده، که ساير خرابيهاي ناشي از بمبارانها در شهرهاي مختلف نيز بازسازي و نوسازي شدند. آوارگان به شهرها و ولايات خود بازگشتند و نه تنها پالايشگاه، کارخانجات، صنايع و زيرساختهاي مهم آسيبديده بازسازي شدند که سراسر کشور ايران به کارگاه سازندگي تبديل شده بود.
هزاران روستا به خدمات و امکانات رفاهي مهم و مورد نياز آن زمان مثل آب آشاميدني، برق و جاده ارتباطي دست پيدا کردند و از همه اينها مهمتر دولت هاشمي با طراحي، احداث و راهاندازي پروژههاي کلان زيرساختي مثل سدها، پتروشيميها، پالايشگاهها، صنايع مادر، خط آهنهاي کلان(مثل خط 1000 کيلومتري بافق- بندرعباس) و... زمينه هدايت کليت اقتصاد کشور به سمت توسعه همهجانبه را فراهم آورد.
حال اما مخالفان آيتالله هاشمي وقتي به عملکرد ناموفق خودشان و دولت مورد حمايتشان نگاه ميکنند، وقتي ميبينند که نتيجه کسب بالاترين درآمدهاي ارزي در سالهاي گذشته نه تنها موجب دستيابي کشور به بالاترين رشدهاي اقتصادي نشده بلکه رشد اقتصادي کشور را به سمت منفيترين و خطرناکترين شرايط ممکن سوق داده، وقتي شرايط بازار کالاها وخدمات (تورم) در سالهاي گذشته را در ذهن خود مرور ميکنند، وقتي تعطيلي کارخانجات و صنايع کوچک و بزرگ را در سالهاي گذشته به ياد ميآورند و... در چنين شرايطي يقينا از عملکرد خود خشمگين ميشوند.
اخبار سیاسی - مردم سالاری