دلواپسان چه دستاورد هستهای داشتهاند که از بیانیه سوئیس نگرانند؟
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
در داخل کشور تعداد بسیار کمی مخالف مذاکرات سیاسی لوزان هستند که برخلاف تعداد کمشان، تریبون زیادی در اختیار دارند و موفقیت هر گروهی غیر از خودشان را به هر شکلی که دوست داشته باشند، تفسیر میکنند. ولو اینکه این موفقیت گروه غیر، منافع ملی کشور را تضمین کند. ادبیات این افراد به این شکل است که چون آنها موفق نشدهاند، موفقیت گروههای سیاسی دیگر در کشور را نیز برنمیتابند و معتقدند چون آنها شکست خوردهاند، موفقیتهای دیگران نیز محکوم به شکست است.
در کل ادبیات آقایان دلواپس و تریبونها و رسانههای آنها چیزی جز این عبارات نیست. این گروه سیاسی خاص در دولت گذشته، نفت ۱۲۰ تا ۱۴۰ دلاری در اختیار داشتند و روزانه هم بیش از 5/4 میلیون بشکه برای فروش داشتند. ولی تحریمهای اعمالشده تا پایان دولت قبل که میراثی تحمیلی به دولت یازدهم بود، فروش نفت را به یک میلیون تا یک میلیون و دو دهم بشکه در روز کاهش داد و به دلیل همان تحریمها قیمت آن به زیر ۵۰ دلار سقوط کرد.
با این شرایط باز مردم معتقدند کشور نسبت به هشت سال دولت عدالتمحور، بهتر اداره شده است. البته از این دوستان دلواپس سوالی دارم و بد نیست که پاسخ دهند، در دولت گذشته چه دستاورد هستهای داشتهاند که تا این حد از بیانیه سوئیس و تفاهمنامه سیاسی لوزان اظهار نگرانی و دلواپسی میکنند؟ درباره فعالیت هستهای از رهبر معظم انقلاب فتوا داریم که دنبال سلاح هستهای نیستیم و فناوری هستهای را برای استفادههای کشاورزی و پزشکی و خدمات میخواهیم.
بنابراین تفاهمنامه سوئیس نیازهای کشور را تامین میکند. ضمن اینکه موفقیت تیم هستهای کشورمان مورد تایید اکثر ائمه جمعه کشور که نماینده ولیفقیه هستند، قرار گرفته است. همانطور که قبل هم گفته بودم، عرصه سیاست خارجی ما میدان بازی گروههای داخلی نیست و عرصه زورآزمایی منافع ملی ماست.
معتقدم همه گروههای داخلی که به دنبال بازیهای سیاسی و منافع حزبی و گروهی خود هستند وظیفه دارند در عرصه روابط بینالملل که سیاستهای کلان نظام را به مذاکره میگذارد مثل هر ایرانی، از این منافع ملی حمایت کنند. همچنین به این افراد دلواپس تاکید میکنم که سیاست خارجی، عرصه رقابتهای انتخاباتی ریاستجمهوری و مجلس نیست که بخواهیم ناکامیهای داخلی را در حوزه بینالمللی جبران کنیم.
بعد از بیانیه لوزان شنیدیم که آقای شریعتمداری گفته است «ایران در این تفاهمنامه اسب زینشده داده و افسار پاره تحویل گرفته است». البته برای شخصیت حقیقی آقای شریعتمداری ارزش و احترام قائلم ولی بهعنوان روزنامهنگاری که تریبون در اختیار دارد، عبارت دادن اسب زینکرده و گرفتن افسار پاره را قبول ندارم. ضمن اینکه او و آقایان رسایی و کوچکزاده را به فضاهای مجازی و نظر مردم در این باره ارجاع میدهم.
لازم به یادآوری است که آقای احمدینژاد که محبوب این آقایان است، طی هشت سال گذشته در عبارات و حرفهایش هرگز از کلمه «من» استفاده نکرد و حرف خودش را از قول «ملت ایران» بیان میکرد. در حالی که او «ملت» نبود و من بهعنوان فردی از این ملت، هرگز خواست و نظرم خواست آقای احمدینژاد نبود. او میخواست اشتباهاتش را با این شیوه، برعهده نگیرد و تصمیماتش را نظر ملت ایران معرفی کند.
برخلاف نظر او، تحریمها برای مردم کاغذپاره نبود، بلکه اعمال محدودیتی بینالمللی بود که فشارهای زیادی به آنها تحمیل کرد. جدای از انتخابات و انرژی هستهای، ملت ایران خواهان رفاه اجتماعی و آرامش هستند. ملت ایران خواستار خودکفایی و استقلال مالی در سطح خانوادههایشان هستند. معتقدم نباید همهچیز را فدای یک چیز کرد. همه ملت ایران حافظ منافع ملی و فعالیتهای هستهای و حتی ارتقای آن هستند ولی نباید به بهانه یک چیز، بهای همهچیز را بپردازند.
اخبار سیاسی - فرهیختگان