ظریف قالی میبافت
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
برجام به روز اجرا رسید و موافقان و مخالفان آن با همه تلاشهایشان میتوانند چند روزی استراحت و به پس از برجام فکر کنند. وین برای خبرنگاران در این روزها، هویت دیگری پیدا کرده بود و همه منتظر اتفاقی بودند که ماهها و بلکه سالها همه ذهنها را به خود مشغول کرده بود. موضوع پرونده هستهای ایران 13 سال پرفرازونشیب را پشتسر گذاشت تا به بامداد 27 دی رسید. روزی که البته مثل آخرین روز مذاکره در شش ماه پیش، طولانی و با تأخیر چند ساعته سپری شد. با این حال روایت خبرنگاران از لحظات انتظار، روایت دست اولی است. لحظاتی مانند لحظه ای که ظریف از ته دل خندید و یک روز خوب برای همه صلحطلبان دنیا شروع شد. روز خوب وین به روایت خبرنگار «وقایع اتفاقیه» نیزخواندنی است:
خبرنگارها خسته شدهاند. از صبح قرار است گزارش آژانس قرائت شود. ساعت نزدیک به 8 شب است و هیچ خبری نیست. خستگی در چهره خبرنگاران دیده میشود. تصویربردارها روی زمین نشستهاند. عدهای نیز با گوشیهای خود بازی میکنند و کلافه بودن خود را این گونه پنهان میکنند. عده بسیاری نیز برای فرار از این خستگی و انتظار به ابتکار افتادهاند، دو سه نفر دور نگهبانان را گرفتهاند و سربه سر آنها میگذارند: «مدتهاست این قدر منتظر نشده بودی». دیگری میگوید: «بهتر است بگوییم مدتهاست کسی تو را اینجا نکاشته بود! و شلیک خنده همه آنها بلند میشود. نگاهی به کارتهای روی سینهشان میاندازم، اکثرشان خبرنگاران محلی هستند.
در جای دیگر سالن، افرادی را میبینم که نشستهاند و انتظار میکشند، از چهرهشان این گونه بر میآید که چینی باشند. وقتی ازشان میپرسم از کدام خبرگزاری یا شبکه خبری آمدهاید؟ در کمال تعجب می گویند: ما اتریشی هستیم! یکی دیگر از خبرنگارها که سن و سالی دارد، روی زمین نشسته و به دور دست نگاه میکند، با نزدیک شدن من توجهش جلب میشود. میگوید: خبرنگاری؟ میگویم: بله. میپرسد از کجا آمدهای؟ میگویم: ایران. میگوید: کشورتان را دوست دارم، برای رسیدن به خواسته هایش همه کار میکند، همه را خسته میکند، خیلی هم خسته میکند اما خودش خسته نمیشود. شما ایرانیها استقامت عجیبی دارید.
این که میگویند صبر ایرانیها را در قالی بافتنشان میتوان جستوجو کرد، عین حقیقت است. بعد از این که عمری پای دار قالی سپری میشود، وقتی که کار تمام میشود، میبینی چه چیزی بافته شده است، واقعا میگویی عالیاست، هنر به این زیبایی. از او میپرسم برای کدام شبکه کار میکند، میگوید: تلویزیون ملی اتریش. بعد میگوید: خیلی خسته شده است و با خنده اضافه میکند، فکر کنم ظریف دارد قالی میبافد! در این حیث و بیث، سخنگوی یوکیو آمانو، رئیس سازمان بینالمللی انرژی اتمی وارد میشود. یکی از همکاران ایرانی میگوید او قبلا خبرنگار رویترز بوده و اکنون سخنگوی سازمان شده است.
از او میپرسم، آیا امشب همه چیز تمام میشود؟ میگوید: نمیتوانم جزئیات را بگویم ولی حتما امروز دیدارهایی انجام میشود. یک خبرنگار خارجی میپرسد: قرار است چه کسی بیاید؟ میگوید: آمدن جان کری قطعی است. قرار است با یوکیو آمانو دیدار کند اما این که آیا کس دیگری میآید یا خیر چیزی نمیتوانم بگویم. بعد به سوی نگهبانان میرود، درحالیکه خبرنگارهای خارجی دور او را احاطه کردهاند، میخواهد با خبرنگاران همکاری کند تا تصویربرداری آنها به بهترین شکل ممکن، آن طور که خودشان میخواهند انجام شود. جایگاه خبرنگاران تغییر میکند و او میپذیرد آن طور که خبرنگاران و تصویربردارها میخواهند، یوکیو آمانو به استقبال میهمانان برود.
لحظه ورود
نزدیک به 9 و نیم شب به وقت محلی، یوکیو آمانو از آسانسور خارج میشود و در برابر در ورودی به سالن میایستد. حالا دیگر گزارش نهایی صادر شده است و دیپلماتها کار را تمام کردهاند. لحظه تاریخی رقم خورد. لحظه آغاز برجام فرا رسیده است. اولین کسی که وارد سالن میشود و آمانو به سوی او میرود تا با او دست دهد و به او خوشامد بگوید، محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان است.
آنهابعد از مدتی کوتاه به سمت خبرنگاران میآیند و وقتی که دقیقا روبهروی ما قرار میگیرند، مشخص میشود که در کنار آمانو و ظریف، فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی، رضا نجفی، نماینده ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی و عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه نیز حضور دارند. جلوی ما که قرار میگیرند، به فارسی به ظریف میگویم کمی صبر کنید تا عکاسها بتوانند از شما عکس بگیرند. در حالیکه تلاش میکند به هیچ وجه نشان ندهد خسته است، با روی باز و با همان خنده همیشگیاش میگوید: «ای به چشم. حتما». و به این ترتیب به سالن خبرنگارها وارد میشود و بیانیه مشترک ایران با 1+5 را به همراه موگرینی قرائت میکند.
چرا تأخیر شد؟
از مقر آژانس انرژی اتمی، مستقیما رهسپار فرودگاه میشویم تا به همراه هیئت دیپلماتیک ایرانی به تهران برگردیم. به شدت خستهایم و بیخوابی میرود که اثر خود را بگذارد. منتظریم هواپیما به پرواز درآید که ظریف به جمع خبرنگاران میآید. همچنان خنده به لب، پر انرژی و شاد است. به همه ما تبریک میگوید و با خنده اضافه میکند: «بالاخره این کار هم تمام شد». خبرنگاری از او میپرسد، گفتید زود تمام میشود پس چرا این قدر طول کشید؟ گفت: بالاخره کار دیپلماتیک همین است.
طول میکشد. باید صبر داشت تا به نتیجه رسید. وقتی از او پرسیدم: آیا فرانسه این بار هم در گفت وگوها سنگاندازی میکرد؟ گفت: سنگاندازی نمیکرد اما به هر حال بر سر عبارتهای حقوقی با یکدیگر چانه میزدیم، ما چیزی میگفتیم آنها چیزی میگفتند تا بالاخره کار به نتیجه رسید. حالا دیگر همه چیز تمام شده است و باید به فکر آینده باشیم.
اخبار سیاسی - وقایع اتفاقیه