مي‌خواهند كشور را از مسير اعتدالي خارج كنند



 اخبارسیاسی ,خبرهای  سیاسی ,سیدکاظم اکرمی

 سيدكاظم اكرمي از مبارزان پرسابقه سياسي با رژيم پهلوي و وزير اسبق آموزش و پرورش است. دكتر اكرمي در سال‌هاي ۱۳۵۹-۱۳۵۷ مديركل آموزش و پرورش استان همدان بود و پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تشكيل خبرگان به عنوان نماينده مردم همدان به اين مجلس راه يافت. وي داراي تحصيلات حوزوي است. به‌منظور آسيب‌شناسي نقاط ضعف و قوت جريان‌هاي سياسي در طول تاريخ انقلاب و همچنين چالش‌هاي پيش روي آزادي سياسي با ايشان گفت‌وگو كرديم. 

 دكتر اكرمي به «آرمان» می‌گوید: «در تاريخ انقلاب اسلامي در بيشتر مقاطع اصولگرايان زمام امور را به دست داشتند. در فلسفه وجودي جريان اصولگرايي نيز به نوعي محافظه‌كاري سياسي وجود دارد. در نتيجه به دليل اينكه محافظه‌كاري با آزادي سياسي تا حدود زيادي در تناقض قرار دارد، وضعيت آزادي سياسي به صورت ايده‌آل محقق نشد.

 

با اين وجود جمهوري اسلامي تلاش زيادي كرد كه تا آنجا كه امكان دارد فضا براي اظهارنظر و انتقاد و تضارب آرا وجود داشته باشد اما در اين زمينه موانع و مشكلاتي نيز وجود دارد كه نيازمند تدبير و تامل بيشتر است. نكته ديگر اينكه با وجود آنکه نظام سياسي ظرفيت مناسبي را براي انتقاد و آزادي سياسي در نظر گرفته اما برخي از جريان‌هاي سياسي و از جمله اصولگرايان كاسه داغ‌تر از آش شده‌اند و روي خوش به انتقاد و آزادي سياسي نشان نمي‌دهند». در ادامه، گفت‌وگوی سیدکاظم اکرمی را با «آرمان»مي‌خوانيد:

اگر تاريخ جمهوري اسلامي را به پنج دوره سال‌هاي اوليه انقلاب، دو دولت آيت‌ا... هاشمي، دو دولت اصلاحات، دو دولت احمدي‌نژاد و دولت حسن روحاني تقسيم‌بندي كنيم شما كدام دوره را موفق‌تر و كدام دوره را ضعيف‌ترين دوره در تاريخ جمهوري اسلامي قلمداد مي‌كنيد؟
دولت‌ها در جمهوري اسلامي همواره با فراز و نشيب‌هاي زيادي همراه بوده و هر كدام داراي نقاط قوت و ضعف خاص خود بوده‌اند. دوران ابتدايي انقلاب اسلامي، كشور با جنگ تحميلي مواجه بود. با اين وجود با مديريتي كه در كشور وجود داشت مردم هيچگاه سر گرسنه به بالين نگذاشتند. كشور ايران در شهريور۱۳۲۰ نيز درگير يك جنگ خودساخته توسط متفقين شد اما مردم دچار قحطي و گرسنگي شدند.

 

اين در حالي است كه در طول جنگ تحميلي مردم به صورت نسبي كمبودي احساس نكردند و با اينكه كشور در حالت بحراني قرار داشت اما ثبات جامعه حفظ شده بود. پس از دوران جنگ، دولت سازندگي به رياست آيت‌ا... هاشمي سركار آمدند. آيت‌ا... هاشمي و دولت ايشان خدمات بسيار زيادي در جهت سازندگي خرابي‌هاي جنگ به كشور كردند و تا حدودي كشور را روي ريل پيشرفت و ترقي قرار دادند. پس از دولت آيت‌ا... هاشمي دولت اصلاحات با شعار آزادي‌هاي سياسي و مدني سر كار آمد كه يكي از ضروريات عصر خود بود. شعار اصلي دولت اصلاحات نيز«زنده باد مخالف من» بود كه شعار ارزشمند و قابل تاملي بود. در اين مقطع زماني فضاي سياسي و فرهنگي كشور نسبت به گذشته باز‌تر شد و تضارب آرا و انديشه بيشتر در فضاي فكري جامعه جريان داشت.

 

با اين وجود گفتمان اصلاحات در اين مقطع زماني به خوبي مديريت نشد و اصلاح‌طلبان موفق نشدند از پتاسيل به وجود آمده در آن مقطع زماني به خوبي استفاده كنند. پس از دولت اصلاحات دولت احمدي‌نژاد روي كار آمد كه از بسياري جهات دوره ظاهرگرايي، بي‌اخلاقي‌هاي سياسي و فضای بسته در دانشگاه‌ها بود. در دولت احمدي‌نژاد بسياري از اساتيد دانشگاه‌ها به دلايل واهي و مبهم كنار گذاشته شدند. از سوي ديگر در اين دولت فسادهاي اقتصادي بسيار بزرگي در كشور شكل گرفت كه در تاريخ جمهوري اسلامي بي‌سابقه بود.

 

نكته جالب اينكه آقاي محمدرضا رحيمي كه معاون اول رئيس‌جمهور در دولت احمدي‌نژاد بود زماني در دبيرستان اميركبير همدان دانش‌آموز بنده بود و من به خوبي از روحيات و رفتار ايشان اطلاع داشتم. به همين دليل يك‌بار كه ايشان را همراه يك ‌ميهمان خارجي در كنار مقام معظم رهبري ديدم به دوستان خود گفتم بنده بسيار تاسف مي‌خورم كه چنين فردي در كنار مقام معظم رهبري و ‌ميهمان خارجي ايشان نشسته است؛ چرا كه بنده به خوبي ايشان را مي‌شناسم. در نهايت نيز پيش بيني من درست از آب درآمد و وي به اتهام فساد اقتصادي در دادگاه به زندان محكوم شد.

 

بنده هيچ نقطه قوت قابل ملاحظه‌اي در دولت احمدي‌نژاد مشاهده نكردم. تنها وجه تمايز دولت ايشان با دولت‌هاي قبلي ساختن مسكن مهر و پرداخت يارانه نقدي بود كه شايد در كوتاه‌مدت دستاوردهايي به همراه داشت اما در بلندمدت آثار سوء بسيار زيادي براي كشور در پي داشت. احمدي‌نژاد كساني را روي كار آورد كه هيچ سابقه‌اي در مبارزات سياسي در قبل و بعد از انقلاب نداشتند و فاقد كارنامه مشخص در زمينه مديريتي و تخصصي خود بودند.

 

اين وضعيت درباره خود آقاي احمدي‌نژاد هم وجود داشت. احمدي‌نژاد تا قبل از اينكه شهردار تهران شود هيچ سابقه خاصي در مبارزات سياسي و انقلابي نداشت و مهم‌ترين افتخارش اين بود كه در دولت آيت‌ا... هاشمي استاندار اردبيل بود. پس از احمدي‌نژاد آقاي روحاني به عنوان رئيس‌جمهور انتخاب شدند كه تاكنون به صورت نسبي عملكرد قابل قبولي داشته‌اند و موفق شدند تا حدودي كشور را به ثبات و آرامش برسانند.

دولت اصلاحات با شعار آزادي سياسي و مدني روي كار آمد. با اين وجود پروژه اصلاحات در نهايت به ظهور محمود احمدي‌نژاد منجر شد. آيا ضعف مدني در فرهنگ سياسي ايرانيان سبب ظهور رويكرد پوپوليستي احمدي‌نژاد شد يا اينكه پروژه اصلاحات نتوانست به اهداف خود دست پيدا كند و شكست خورد؟
هر دو عاملي كه شما عنوان مي‌كنيد در ظهور احمدي‌نژاد موثر بوده است. در سال۷۶ رئيس دولت اصلاحات هيچ علاقه‌اي براي حضور در رقابت‌هاي انتخاباتي نداشتند و با اصرار دوستان و افكار عمومي خود را كانديداي رياست‌جمهوري كردند. بنده به خاطر دارم در سفري كه ايشان به استان همدان داشتند و من نيز ايشان را همراهي مي‌كردم، به من گفتند كه علاقه‌اي براي به دست آوردن سمت رياست‌جمهوري و تمايلي براي پيروزي در انتخابات ندارند.

 

در نهايت نيز اتفاقاتي در سال۷۶ رخ داد كه در نهايت مردم با راي ميليوني خود ايشان را به رياست‌جمهوري انتخاب كردند. با اين وجود پس از مدت كوتاهي عده‌اي با شعار عبور از وی، آراي ميليوني مردم را زير سوال بردند و در گفتمان اصلاحات سستي ايجاد كردند. از سوي ديگر برخي از نزديكان رئيس دولت اصلاحات دموكراسي‌خواه نبودند و بيشتر بر محور خودخواهي و خودمحوري حركت مي‌كردند. رئيس دولت اصلاحات بايد از افراد باتجربه‌تري در دولت خود استفاده مي‌كرد كه سابقه انقلابي و مبارزات مشخصي مي‌داشتند. نكته ديگر اينكه در انتخابات رياست‌جمهوري سال۸۴ جريان اصلاحات با چهار كانديدا وارد انتخابات شد و اين تشتت و چنددستگي يكي از عوامل اصلي شكست اصلاح‌طلبان و پيروزي محمود احمدي‌نژاد شد.

 

متاسفانه برخي از اصلاح‌طلبان بيش از حد به «خود» توجه مي‌كردند و منافع جرياني و منافع مردم را در اولويت‌هاي بعدي قرار مي‌دادند. در شرايط كنوني نيز در برخي مسائل ما شاهد خودمحوري هستيم؛ به عنوان مثال در انتخاب روساي كميسيون مجلس دهم برخي از افراد با خودمحوري مانع شدند كه روساي كميسيون‌هاي مجلس به دست اصلاح‌طلبان بيفتد. در نتيجه صحنه انتخابات رياست‌جمهوري سال۸۴ به خوبي مديريت نشد و همين مساله زمينه‌ساز پيروزي احمدي‌نژاد در انتخابات شد. نكته ديگر اينكه فرهنگ سياسي جامعه ايران نيز در روي كار آمدن احمدي‌نژاد تاثيرگذار بود. احمدي‌نژاد به خوبي توانست با شعارهاي پوپوليستي خود احساسات مردم را تحريك كند و در نتيجه به رياست‌جمهوري دست پيدا كرد.

در طول هشت سال دولت احمدي‌نژاد بسياري از تحليل‌گران سياسي به اين نتيجه رسيده بودند كه سياست‌ها و برنامه‌هاي وي درآينده مشكلات متعددي را براي كشور به وجود مي‌آورد. چرا در همان مقطع زماني براي احمدي‌نژاد چاره‌انديشي نشد و همه اجازه دادند هشت سال رياست‌جمهوري وي به پايان برسد؟
احمدي‌نژاد به شكل‌هاي مختلف اصلاح‌طلبان را از صحنه مديريتي كشور كنار گذاشته بود و به همين دليل اصلاح‌طلبان در هشت سال دولت احمدي‌نژاد از پايگاه قدرت مناسبي برخودار نبودند. از سوي ديگر مجالس هشتم و نهم نيز تا حدود زيادي از احمدي‌نژاد حمايت مي‌كرد و نمايندگان اين دو مجلس از حاميان دولت احمدي‌نژاد به شمار مي‌رفتند. نكته ديگر اينكه برخي از روحانيون در تهران و قم به‌شدت از احمدي‌نژاد حمايت مي‌كردند.

 

بنده بسيار تعجب مي‌كنم كه برخي روحانيون كه فلسفه خوانده‌اند و دراين زمينه صاحب‌نظر هستند چگونه از شعارهاي پوپوليستي و عوام‌زده احمدي‌نژاد حمايت كردند. از سوي ديگر اصلاح‌طلبان پس از انتخابات رياست‌جمهوري سال۸۴ به چند دسته تقسيم‌بندي شدند و از نظر گفتماني نتوانستند اهداف خود را دنبال كنند. اين در حالي بود كه اصلاح‌طلبان در مجلس نيز جايگاهي نداشتند و بسياري از كرسي‌هاي مجلس در اختيار نمايندگان جريان رقيب قرار گرفته بود. در نتيجه احمدي‌نژاد در يك فضاي همسو و همراه با مجلس سياست‌هاي خود را جلو مي‌برد و جريان رقيب وي يعني اصلاح‌طلبان به دليل نداشتن جايگاه در پايگاه قدرت عملا امكان مداخله در سياست‌هاي جاري كشور را نداشتند.

 

مجلس هفتم به رياست آقاي حدادعادل ضعف زيادي نسبت به دولت احمدي‌نژاد از خود نشان داد. اين وضعيت در مجالس هشتم و نهم و در دوران مديريت آقاي لاريجاني نيز وجود داشت و نمايندگان از مهار سياست‌هاي اشتباه احمدي‌نژاد در مديريت كشور ناتوان بودند. نكته ديگر اينكه كساني كه قبل از انقلاب با رژيم پهلوي مبارزه مي‌كردند و در اين زمينه مشقت‌ها و دشواري‌هاي زيادي متحمل شده بودند، پس از انقلاب انسجام و وحدت خود را از دست دادند. مبارزان قبل از انقلاب بايد با تشكيل يك انجمن هم‌انديشي شرايط انقلاب را به صورت مستمر رصد مي‌كردند و هر مقطع زماني را با توجه به شرايط پيش آمده مورد تجزيه و تحليل قرار مي‌دادند. متاسفانه اين اتفاق رخ نداد و مبارزان قبل از انقلاب و دلسوزان نظام جمهوري اسلامي مساله احمدي‌نژاد را جدي نگرفتند و در نهايت شد آنچه نبايد مي‌شد.

جريان اصلاحات با تمام فراز و نشيب‌هايي كه تاكنون داشته در سال۹۲ از برخي از اصول خود عدول كرد و حاضر شد با طيف معتدل جريان رقيب در يك جغرافياي مشترك گفتماني زيست كند. با اين وجود اصولگرايان همچنان به سياست‌های گذشته خود ادامه مي‌دهند و هيچ‌گونه تجديد نظري در سياست‌هاي خود انجام نداده‌اند. ارزيابي شما از مهم‌ترين نقاط ضعف و قوت جريان‌هاي سياسي پس از انقلاب در ايران چيست؟
جريان اصلاحات خيلي زود رشد كرد، اما خيلي زود نيز رو به افول گذاشت. متاسفانه برخي افراد كه در دولت اصلاحات حضور داشتند از تجربه سياسي كافي برخودار نبودند و به همين دليل فضاي سياسي كشور تا حدودي از دست جريان اصلاحات خارج شد. از سوي ديگر نيز برخي از روشنفكران و تئوريسين‌هاي جريان اصلاحات با دامن زدن به موضوعاتي مانند عبور از ایشان فضاي سياسي و فكري جامعه را به سمتي هدايت كردند كه جريان‌هاي مقابل عليه دولت اصلاحات از آن سوءاستفاده كنند. در نتيجه اصلاح‌طلبان موفق نشدند سياست‌هاي خود را به صورت منسجم و دقيق جلو ببرند و در مسير حركت خود با موانع و مشكلات بسيار زيادي مواجه شدند.

 

با اين وجود اصلاح‌طلبان در انتخابات رياست‌جمهوري سال۹۲ از برخي از رفتار و افكار خود عدول كردند و تلاش كردند رويكرد منطقي و عقلايي‌تری در پيش بگيرند. اين حركت جريان اصلاحات نشان‌دهنده بلوغ فكري و سياسي اين جريان است كه مقتضيات زمان را درك مي‌كند و تلاش مي‌كند خود را با مقتضيات زمان هماهنگ كند. تغيير رويكرد اصلاح‌طلبان در سال۹۲ دستاوردهاي مهمي نيز براي مردم و منافع ملي از جمله توافق هسته‌اي و مساله برجام داشته كه تاحدود زيادي سبب كاهش تخاصم‌هاي بين‌المللي ايران شده است. در سوي مقابل اصولگرايان حضور دارند كه به نظر مي‌رسد همچنان بر رويكرد گذشته خود پافشاري مي‌كنند و تاكنون تصميم جدي براي تجديد نظر در برخي رويكرد‌هاي خود و همچنين تلاش براي هماهنگي بيشتر با مقتضيات زمان از خود نشان نداده‌اند. نكته ديگر اينكه اصولگرايان در سال۸۴ به صورت همه‌جانبه و با تمام ظرفيت و امكانات خود از احمدي‌نژاد حمايت كردند و انتظار داشتند اين حمايت به يك نتيجه مطلوب منجر شود.

 

با اين وجود عملكرد ضعيف احمدي‌نژاد و بي‌اخلاقي‌هاي سياسي و اقتصادي كه در دولت وي رخ داد پايگاه اجتماعي اصولگرايان را روز به روز متزلزل‌تر كرد به شكلي كه در سال۹۲ مردم به جريان مقابل تمايل پيدا كردند. هنوز افكار عمومي جامعه به دنبال اين مساله است که ۷۵۰ميليارد دلار درآمدي كه دولت احمدي‌نژاد در هشت سال رياست‌جمهوري خود كسب كرده چه سرنوشتي پيدا كرده است. به نظر من جريان اصولگرايي در شرايط كنوني به تجديد نظر و بازنگري در برخي از رويكردهاي گذشته خود نياز دارد. اگر اين اتفاق هر چه زودتر براي اين جريان رخ ندهد پيامدهاي ناخوشايندي براي اصولگرايان خواهد داشت. شايد مهم‌ترين خطري كه جريان اصولگرايي را تهديد مي‌كند از دست رفتن پايگاه اجتماعي اين جريان در بين اقشار مختلف مردم است.

شما يكي از مبارزان برجسته سياسي در دوران پهلوي هستيد. يكي از شعارهاي اصلي انقلاب آزادي سياسي بود. رويكرد آزادي سياسي را در تاريخ انقلاب چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟آيا در۳۷ سال گذشته به اهدافي كه قبل از انقلاب و در حين مبارزات سياسي خود مي‌انديشيد دست پيدا كرديد؟
در تاريخ انقلاب اسلامي در بيشتر مقاطع اصولگرايان زمام امور را به دست داشتند. در فلسفه وجودي جريان اصولگرايي نيز به نوعي محافظه‌كاري سياسي وجود دارد. در نتيجه به دليل اينكه محافظه‌كاري با آزادي سياسي تا حدود زيادي در تناقض قرار دارد وضعيت آزادي سياسي به صورت ايده آل محقق نشد. با اين وجود جمهوري اسلامي تلاش زيادي كرد كه تا آنجا كه امكان دارد فضا براي اظهارنظر و انتقاد و تضارب آرا وجود داشته باشد اما در اين زمينه موانع و مشكلاتي نيز وجود دارد كه نيازمند تدبير و تامل بيشتر است. نكته ديگر اينكه با وجود آنکه نظام سياسي ظرفيت مناسبي را براي انتقاد و آزادي سياسي در نظر گرفته اما برخي از جريان‌هاي سياسي و از جمله اصولگرايان كاسه داغ‌تر از آش شده‌اند و روي خوش به انتقاد و آزادي سياسي نشان نمي‌دهند.

 

انديشه‌هاي حضرت امام (ره) و شهيد مطهري كه از انديشمندان بزرگ انقلاب بودند مبتني بر آزادي سياسي و عدالت اجتماعي بود. حضرت امام (ره) براي آزادي سياسي و آزادي اجتماعي احترام بسيار زيادي قائل بودند و خود از جلوداران اين قضيه بودند.اما هنگامي كه برخي از افراد به صراحت اهميت آراي مردم را زير سوال ‌برند و آن را يك مساله صوري تلقي ‌كنند چه توقعي در زمينه آزادي سياسي مي‌توان داشت.

حسن روحاني در كجاي تاريخ انقلاب اسلامي قرار گرفته است؟آقاي روحاني بايد در تحقق كدام يك از مطالبات انقلاب جديت بيشتري نشان بدهد؟
به نظر من آقاي روحاني بايد از ابتداي دولت خود تلاش مي‌كرد با منتقدان جلسه هفتگي يا ماهيانه برگزار كند. اگر چنين اتفاقي رخ مي‌داد بسياري از منتقدان مي‌توانستند نقطه نظرات خود را به دولت منتقل كنند و نياز نبود اين موضوعات به فضاي رسانه‌اي كشيده شود. نكته ديگر اينكه آقاي روحاني بايد تلاش بيشتري در جهت بهبود اوضاع اقتصاد مردم انجام دهد و براي مشكلات مردم يك راه‌حل منطقي و دراز مدت پيدا كند. آقاي روحاني نبايد اجازه دهد برخي شعارهای پوپوليستي كه در فضاي سياسي كشور مطرح مي‌شود بر افكار عمومي و مردم تاثيرگذار باشد.

 

همچنين ايشان نبايد اجازه بدهد كشور از مسير اعتدالي كه در پيش گرفته خارج شود و بايد از جريان‌هاي سياسي و متفكران بخواهد وي و دولتش را در اين زمينه همراهي كنند. متاسفانه برخي تلاش مي‌كنند كشور را از مسير اعتدالي خود خارج كنند كه از آقاي روحاني با تجربه سياسي بسيار بالا انتظار مي‌رود مانع از اين مساله شود.


اخبار  سیاسی  -  آرمان

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------