آزادی چی است؟ آزادی چی نیست؟
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
اخبار سیاسی - آزادی چی است؟ آزادی چی نیست؟
آقای مهدوی کنی اخیرا فرمودهاند: «آزادی این نیست که هرکس هرچه دلش خواست بگوید.» تمام حرف ما این است که نسل ما اتفاقا خیلی هم نسل حرفگوشکنی است، ولی نمیداند دقیقا چه چیزی را باید گوش کند! متأسفانه قریب به اتفاق شما انگار تعارف دارید. هیچ چیزی را اثباتی و مطلق تعریف نمیکنید. همه چیز را سلبی میبینید. نسل ما هم همیشه اینقدر برایش سوال ایجاد میشود، دیگر حوصله حل کردن معادلات پیچیده شما را ندارد.
مثلا میگویید «نمیشود به بهانه استقلال، آزادی را سلب کرد.» خب برای ما سوال میشود که به بهانه استقلال دقیقا چه چیزهایی را میتوان سلب کرد؟ شفاف بگویید که تکلیفمان روشن باشد.
یا مثلا برخی از شما میگویید «رأی مردم به معنی این نیست که مشروعیت حاکمان از مردم است.» خب برادران بزرگوار، صاف و پوستکنده بیایید بگویید رأی مردم به چه معناست. یا لااقل بگویید اصلا برایتان معنایی دارد یا خیر؟ یا مثلا گروهی دیگر از میان شما بزرگسالان میگویند «دموکراسی به معنی ظلم اکثریت به اقلیت نیست.» پس به چه معناست؟ به معنای ظلم اقلیت به اکثریت است؟ به جان خودمان نباشد، به جان شما، کشوری را میشناسیم که در آن گروهی اگر در انتخابات رأی بیاورند و اکثریت باشند، به اقلیت ظلم میکنند؛ اگر رأی نیاورند و اقلیت باشند، این بار به اکثریت ظلم میکنند! آیا این میتواند معنای کاملی برای دموکراسی باشد؟
میبینید؟ با این تعاریف سلبی، سوالات فراوانی برای نسل ما ایجاد میکنید. آن هم برای نسلی که همینطور در خیابان راه میرود از خودش سوال میکند. مثلا میپرسد «چهارسال درس خوندم این مدرک به چه درد میخوره؟» یا مدام از خود میپرسد «تیشرتم خیلی بدننماست؟ مانتوم کوتاهه؟ روسری رنگی رو هم گیر میدن؟ این دستبنده چیه دستم؟ من با این خانم چه نسبتی دارم؟ از کجا دارم میام؟ کجا دارم میرم؟ اصلا این موقع شب اینجا چه غلطی میکنم؟ از کجا خط میگیرم؟ کی اجیرم کرده که مملکت رو به هم بریزم؟ با چه کسانی ارتباط داشتم؟ حرف میزنم یا همچین بزنه زیر گوشم هفت جدم بیاد جلوی چشمم؟!» میبینید؟ نسل ما در خواب و بیداری هی باید این سوالها را به خودش جواب بدهد.
خب این جوان دیگر حوصله نمیکند برای تعاریف مبهم و سلب شما معنای دقیق بیابد. همین میشود که مغزش فرار میکند و به دامان استکبار روی میآورد. چرا؟ چون استکبار همه چیز را دقیق معنا میکند. مثلا میگوید: «زندگی چیست؟ عشق و دلداری؛ وقتی با یاری، پس چی کم داری؟» همانطور که میبینید، غرب چشمانداز و کمال مطلوب بشر را با «یار» بودن عنوان میکند و چیزی را هم سلب نمیکند.
اما در همین مقوله «آزادی» که آقای مهدوی کنی فرمودهاند، ببینید چندتا تعبیر مختلف وجود دارد:
جناح به راه راست هدایت شده: آزادی یعنی شهروندان «مختارند» آنچه ما میگوییم را بپذیرند، وگرنه «مجبورند» بپذیرند.
جناح همیشه اقلیتِ خود اکثریت پندار: وقتی فقط به ما اجازه بدهند مخالفانمان را به لجن بکشیم، آزادی محقق نمیشود؛ آزادی زمانی محقق میشود که بگذارند مخالفانمان را به رگبار ببندیم.
جناح «صدای ملت» (همان صدای علی مطهری): آزادی یعنی شما حجابت را رعایت کن، با نامحرم ارتباط نداشته باش، در مجالس لهو و لعب شرکت نکن، ولی هر جور دلت خواست اظهار نظر کن. ما تضمین نمیکنیم کسی با شما برخورد نکند، ولی تضمین میکنیم که اگر بلایی سرتان آمد، خودمان برایتان مراسم میگیریم و هی بلایی که بر سر شما آمده محکوم میکنیم.
جریان اعتدال: آزادی یعنی چیزی بگوییم که این وریها حال کنند، آن وریها شاکی نشوند، یا اینکه آن وریها حال کنند، این وریها شاکی نشوند. آزادی یعنی نه نعل بسوزد، نه میخ. آزادی یعنی یکی به سیخ زدن و یکی به کباب زدن.
جناح اصلاحات در حد تهریش آنکادر: آزادی یعنی هر چه خواستیم بگوییم، ولی اگر احیانا احیانا بزرگان شاکی شدند، بگوییم: «به جون مامانم این بود. این مجبورم کرد حرفهای بد بزنم.»
جناح اصلاحات اساسی در حد ششتیغه: آزادی یعنی همه با هم برابرند و هرکس حق دارد حرفهایی که ما میزنیم را تکرار کند. هرکس هم مخالف حرف ما چیزی بگوید دیکتاتورمآب و مرتجع است.
اخبار سیاسی - قانون