انتخابات ٩٦ مثل ٨٠ است
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : سه شنبه, 13 مهر 1395 07:42
احمد محمود رباطي، نماينده دوره سوم مجلس شوراي اسلامي و عضو فعلي مجمع نمايندگان ادوار است. او در سال ٧٦ قائم مقام محسن صفايي فراهاني در ستاد انتخاباتي سيد محمد خاتمي بود و در سال ٨٠ رياست ستاد انتخابات سراسري او را به عهده داشت.
با اين حال رباطي كمتر در عرصه سياست فعاليت ميكند. او در رديف مجاهدين جمعه است و به همين دليل نيز در سال ٨٨ مسووليت امور استانهاي ستاد انتخاباتي مهندس ميرحسين موسوي را به عهده داشت. با اين سابقه او را ميتوان يكي از كاربلدترين چهرههاي ستادي در انتخابات دانست. از همين منظر وقتي در طول گفتوگو به چگونه پيروز شدن روحاني در انتخابات سال بعد ميرسيم حرفهاي زيادي دارد. او البته در رديف كساني است كه مدل انتخابات ٩٦ را بيشباهت به ٨٠ و دور دوم رياستجمهوري خاتمي نميداند.
آنجا هم ١٠ كانديدا در برابر خاتمي قرار گرفتند تا شايد هر كدام بتوانند بخشي از سبد راي او را كاهش دهند و در نهايت كار به دور دوم بكشد اما راي خاتمي از سال ٧٦ هم بيشتر شد و در تاريخ ماند. حالا نيز به نظر ميرسد يكي از استراتژيهاي احتمالي رقيبان روحاني حضور حداكثري در كانديداتوري است. آنها تصور ميكنند به دليل نهي كلي دو قطبي شدن فضاي سياسي ميتوانند با لشكر كانديداها در برابر روحاني پيروز شوند.
الان مشغول چه كاري در عرصه سياست هستيد؟ شما در سال ٧٦ فعاليت گستردهاي در ستاد آقاي خاتمي داشتيد اما در فضاي سياسي پس ازآن كمتر حضور داشتهايد.
دغدغهها و دلمشغوليهايم همواره مساله توسعه، به ويژه توسعه اقتصادي كشور بوده است. دليل اصلي حضورم در عرصه سياست نيز رويكرد به توسعه است. روندها در ايران نشان ميدهد پرداختن به توسعه اقتصاد بدون توجه به حوزههاي سياست وفرهنگ تقريبا ممتنع خواهد بود؛ از اين رو انتخابات و صندوق راي ونقش آن در توسعه، جنبه استراتژيك دارد. براين اساس براي اداي دين وخدمت به جامعه درحدامكان تلاش كردهام. درمورد اينكه چه ميزان به اهداف توسعه ملي دست يافتهايم، بايد گفت فاصله زياد است. فعاليتهاي سياسي اجتماعي بنده محدود به انتخابات سال ٧٦ نميشود.
علاوه بر انتخابات سال ٧٦ كه عنوان قائم مقام ستاد استان تهران آقاي خاتمي راداشتم، درانتخابات شوراهاي شهري و روستايي دردوره اول مسوول ستاد جبهه دوم خرداد بودم، درسال ١٣٨٠به عنوان رياست ستادمركزي آقاي خاتمي توفيق خدمت ملي و اداي دين به مردم را يافتم، در انتخابات سال ٨٤ به عنوان مسوول ستاد اصلاحطلبان ايران اسلامي و عضويت در شوراي مركزي ستاد آقاي هاشمي فعاليت انتخاباتي داشتيم، در انتخابات سال ١٣٨٨ به عنوان مسوول امور استانهاي ستاد مهندس ميرحسين موسوي توفيق خدمت داشتم، در انتخابات رياستجمهوري روحاني در سال ٩٢ بهصورت غيررسمي كمك كرديم ودر انتخابات مجلس شوراي اسلامي در سال ١٣٩٤ در قالب شوراي فعالين ادوار انتخابات... با شوراي سياستگذاري اصلاحطلبان در استان تهران همكاري و در شوراي ستاد انتخابات شهر تهران عضويت داشتيم.
فعاليتهاي شما در عرصه سياست محدود به ستادهاي انتخاباتي بوده است؟ چرا بعد از هر انتخابات خداحافظي ميكنيد تا انتخابات بعدي؟
البته خيليها اين سوال را از بنده پرسيدهاند. بخشي از اين دلايل را نميتوانم بگويم چون به روابط و مناسبات داخلي جريان اصلاحات برميگردد و در زمان مناسب اگر عمري باشد عرض خواهم كرد. فعاليتهاي بنده محدود به عرصه سياست نبوده است. در اين ايام علاوه برتدريس دردانشگاه و نمايندگي مجلس شوراي اسلامي، در سطوح مختلف مديريتي و مشاورهاي درحوزههاي برنامهريزي، مالي و بانكي، اقتصادي و صنعتي توفيق خدمت داشتهام. لازم به ذكراست كه در سياست بايد تمركز و توجه، اولا بر منافع مردم باشد و ثانيا رعايت انصاف نسبت به همه كساني است كه درقالب يك جبهه در فعاليتهاي سياسي و اجتماعي مشاركت دارند.
تحقق اين امر مستلزم نوعي شفافيت در ساختارها، فرآيندها و تصميمگيريها است. سياستها، برنامهها و تصميمگيريها بايد به گونهاي تنظيم و تدوين شود تا واقعا كساني كه به دور از كارهاي نمايشي و صرفا لابيگري تلاش ميكنند و شايستگي دارند مورد توجه قراربگيرند و ترغيب شوند. تمامي احزاب و تشكلها به تناسب وزن و تلاش و زحماتي كه متحمل شده و انرژياي كه بهكار ميبرند و همچنين آن دسته از اشخاص و چهرههاي حقيقي كه كاركردي بيش از برخي احزاب دارند، احساس كنند درمراحل مختلف مشاركت داشته و سهيم هستند مايلند، بدانند بهصورت قاعدهمند در فرآيند تصميمگيري، اجرا، توزيع قدرت، صحنه خدمت به جامعه و مديريتها با توجه به شايستگيهايشان مشاركت داشته و سهيم هستند.
جامعه نياز دارد تا در قالب مثلث برنده- برنده- برنده بينديشيم (من برنده – توبرنده – مردم برنده)، تصميم بگيريم وعمل كنيم. در غير اين صورت با چالشهاي فراواني مواجه ميشويم؛ بهطوريكه اهمال و غفلت از بهكارگيري اين قاعده، آسيبهايي را به كشور و جريان اصلاحات وارد كرده و ميكند. اين مساله باعث شده است انگيزه فعاليت آنطور كه شايسته است شكل نگيرد و پتانسيلهاي فردي و جمعي بالفعل نشود. در همين راستا لازم است جريان اصلاحات درچارچوب مكانيزمي كه توسط شخصيتها، احزاب و تشكلهاي سياسي تعريف ميشود نسبت به آسيبشناسي خود اقدام كند و با انسجام بخشي نيروها و تقويت انگيزهها سطح توانمندي و كارآمدي خود را ارتقا بخشد. اين مطلب با برخي بزرگان مطرح شده و اميد است مورد توجه قرار بگيرد.
شما مشخصا در كجاي جغرافياي اصلاحطلبي قرار ميگيريد؟
درمقطعي عضوحزب جمهوري اسلامي درخدمت بزرگاني همچون شهيد مظلوم دكتر بهشتي بودم. با اعزام به خدمت سربازي درسال ١٣٦١ از حزب كنارهگيري كردم. در ادامه، اساسا فعاليت حزب متوقف شد. دردوره مجلس چهارم جزو موسسان، مجمع نيروهاي خط امام را تاسيس و شكل داديم لكن در ادامه مسيربه دلايلي ازجمله مشكلات شخصي از آن حزب كنارهگيري كردم.
درحال حاضردر كانون نمايندگان ادوار و نيز مجمع نمايندگان ادوار مجلس شوراي اسلامي عضويت داشته و عضو شوراي مركزي مجمع نمايندگان ادوار مجلس شوراي اسلامي هستم. البته يك حركت اجتماعي و سياسي در سه سال اخير توسط فعالان اجتماعي - سياسي كه در دورههاي مختلف انتخابات از مجلس سوم تاكنون حضور و فعاليت ثمربخشي در عرصه انتخابات داشتهاند در حال شكلگيري است و با نام «شوراي فعالان ادوار انتخابات (شفا)» فعاليت ميكنند. اين افراد در عين حالي كه سليقههاي مختلف اصلاحطلبي و اعتدالي دارند تلاش كردهاند با توجه به ويژگيهاي مشترك و انسجاميافته بتوانند با همانديشي، هماهنگي و همكاري فعاليتهاي مفيدي را شكل دهند. خاستگاه اوليه فعالان استان تهران وبه ويژه شهر تهران است. شفا، در چارچوب گفتمان اصلاحات و روش اعتدال، تاكنون كارهاي مفيدي انجام داده است.
چند هفته پيش هم ديداري با آقاي عارف داشتيد؟
با توجه به نقش موثر دكتر عارف در جريان اصلاحات از اين نوع ديدارها پيشتر هم بوده اما اينبار مقداري رسانهاي شد. در اين جلسه دوستان نظراتي پيرامون موضوعات كلان ازجمله نحوه تعامل مجلس با مردم ورسيد گي به مسائل آنها، چگونگي حفظ و تقويت اعتماد مابين مردم با دولت و مجلس، فساد و رانتخواريها، انتخابات و... مطرح كردند.
شما در انتخابات ٩٤ هم فعال بوديد؟
در انتخابات ٩٤، شوراي فعالان ادوار انتخابات (شفا) با توجه به مشكلاتي كه درعرصه انتخابات شهر تهران وجود داشت وارد عرصه انتخابات شد و در جريان انتخابات تهران كمك و درامر ساماندهي فعاليتهاي انتخاباتي تهران دوستان نقش موثري ايفا كردند. سه نفر از اعضاي شفا در شوراي ستاد انتخابات تهران حضور داشتند.
من ميخواهم از تجربه سال ٨٠ شما براي سال ٩٦ استفاده كنم. شايد از جهاتي در كليات، اين دو انتخابات شبيه هم باشند. در هر دو انتخابات مهمترين و اصليترين كانديدا رييسجمهور مستقر است و تاكتيكهاي جريان مقابل ميتواند به نوعي شبيهسازي شدهباشد. فكر ميكنيد رقابت با رييسجمهور مستقر نياز به چه مولفههايي دارد و چه چيزي از سوي جريان مقابل انتظار آقاي روحاني را ميكشد؟ در انتخابات سال ٨٠ به جز آقاي خاتمي ٩ نفر ديگر هم كانديدا شدند به اين اميد كه هر كدام بتوانند بخشي از سبد راي آقاي خاتمي را به خود اختصاص دهند و سرنوشت انتخابات را تغيير دهند اما نتيجه شگفتانگيزتر از خرداد ٧٦ بود. فكر ميكنيد جنس انتخابات ٩٦ شبيه انتخابات ٨٠ باشد يا خير؟
از جهاتي اين دو انتخابات شباهتهايي دارند. با توجه به شرايط اجتماعي و عملكرد جناح اصولگرا تقريبا شكل كلي دو انتخابات شباهتهايي دارد. بدنه اجتماعي به لحاظ كمي و حتي كيفي تمايل قابلتوجهي به كانديداي جريان رقيب نخواهد داشت. گفتمان اصلاحات و اعتدال وزن اصلي را در عرصه اجتماعي و فضاي سياسي انتخابات دارد.
مسائل ديگري نيز وجود دارد از جمله اينكه كانديداي جناح اصولگرا چه كسي يا چه كساني خواهند بود كه يك مساله مهم است. مولفه دوم انسجام و هماهنگي است. بايد ديد آيا جناح اصولگرا به يكپارچگي و انسجام و هماهنگي و كانديداي واحد ميرسد يا خير. اين مولفه نيز بسيار مهم است. در جناح اصلاحات همين بحثها وجود دارد كه آيا نامزدهاي رقيبي مطرح خواهند شد و ميزان يكپارچگي و هماهنگيها در صحنه انتخابات چگونه خواهد بود. مولفه اجتماعي و افكار عمومي نيز موثر است. فكر ميكنم گفتمان و خواست غالب امروز جامعه ما خواست اصلاحات با هر برداشتي است. اكثريت بسيار قوي جامعه امروز ما مطالباتي از جنس اصلاحات دارند. به همين جهت با اين رويكرد بعيد است كه مردم به سمت جناح اصولگرا تمايل چنداني پيدا كنند.
حجم فشارها و تخريبهايي كه نسبت به دولت آقاي روحاني وارد شده است اگر نگوييم بيش از آنچه بود كه در دولت اول آقاي خاتمي اعمال ميشد كمتر از آن هم نيست. ميخواهند به هر قيمتي دولت روحاني يك دورهاي شود.
اينطور بهنظر ميرسد اين مساله به زمينهها و شرايط باز ميگردد. اگر دولت آقاي روحاني بتواند رضايت نسبي بيشتري را فراهم كند و برخي مطالباتي كه مردم در انتخابات ٩٢ از او داشتند و او هم قولهايي در آن زمان داد به صورت نسبي در حوزههاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي پاسخ دهد و نيز اگر در مواردي كه واقعا به دليل موانعي كه بر سر راه دولت وجود داشته مردم را قانع كند، آقاي روحاني ميتواند در سال ٩٦ موفق شود.
در اين مدت باقيمانده تا انتخابات، دولت بايد تلاش كند، مواردي كه از نظر مردم اولويت دارد را دستهبندي كند. اين اولويتها با توجه به اقشار مختلف اجتماع ميتواند متفاوت باشد اما به هر حال وزن مطالبات را ميتوان پيدا كرد. برخي خواستهها و مطالبات جنبه عموميتر دارند مثل مساله حصر كه مربوط به قشر خاصي نيست يا مثلا در بحث معيشت مردم كه بخش وسيعي از جامعه را در بر ميگيرد بهبود روابط خارجي جزو مطالبات مردم است. احتمالا برخي ديگر از مطالبات وسعت كمتر داشته در اولويتهاي بعدي قرار ميگيرند. دولت روحاني ميتواند در حد امكان اين مطالبات را برآورده كند و به هر ميزاني كه امكانپذير است و امكان پيشرفت وجود دارد، تلاش كند. مردم باهوش و عميق هستند و آگاهيهاي درخوري دارند. با استفاده از شبكههاي مجازي ميتوان اطلاعرساني خوبي انجام داد و مردم قضاوت مثبتي خواهند كرد.
ليكن اگر اينها آنطور كه بايد جنبه عملي به خود نگيرد تاثير منفي ميگذارد و زمينههايي را به وجود ميآورد كه ممكن است آن تخريبها و ايراداتي كه در برخي موارد به دولت وارد ميشود بر بدنه اجتماعي تاثير منفي بگذارد. اكثريت مردم منشا مشكلات را ميشناسند. ميدانند چه كساني به مسائل دامن ميزنند. رقبا سعي ميكنند تمام مسائل و مشكلات را به دولت روحاني مرتبط سازند. در ارزيابي از دولتها بايد منصف بود در برخي موارد بر دولت روحاني نقد وارد است. ممكن است برخي وزرا و دستگاهها كوتاهي كرده باشند. در وهله اول لازم است دولت روحاني نقد منصفانهاي از خود داشته باشد و از همه ظرفيتها براي بهبود اوضاع و زمينهها تلاش كند. در مجموع اگر دولت تلاش كند كه حركتهاي جديتري را شكل دهد و به هر ميزاني كه توفيق داشته و در مواردي هم كه موفق نبوده است مردم را قانع كند، ميتواند موثر باشد.
مهمترين شيوه مواجهه اصلاحطلبان با انتخابات رياستجمهوري بايد چگونه باشد؟
بهنظر بنده آقاي روحاني و جريان اصلاحات بايد بنا را بر انصاف و صداقت بگذارند. نميگويم الان بنا برصداقت نيست. بلكه بايد سازوكارهايي براي ترجمه عملي انصاف و صداقت پيدا كرد. اينكه ما خواستي در ذهن و دلمان داشته باشيم ولي براي آن مكانيزم اجرايي و عملياتي پيدا نشود به جايي نميرسد. مثل بسياري از واژههاي زيبايي كه به كار برده ميشود و بعد از مدتي به ضدواژه تبديل ميشود. اگر به حرفي كه ميزنيم باور داشته باشيم بايد براي اجرايي شدن آن كاري كنيم. جريان اصلاحات بايد بنا را بر صداقت بگذارد. بايد به مثلث برنده-برنده-برنده فكر كند. يعني ما برنده، شريك سياسي ما برنده و جامعه نيز برنده باشد. مهمتر از همه جامعه است. اگر درچارچوب اين مثلث، سازوكار و سياست تعريف و تدوين شود ميتوان با اطمينان بيشتر نسبت به موفقيت اميدوار بود. بنده آقاي روحاني را رييسجمهور قابلي ميدانم و معتقدم خصيصههاي خيلي خوبي دارد. لزومي به چانهزني نيست.
وقتي قرار است همه به عنوان شريك با هم كار كنيم و براي يك هدف ملي و خدمت به مردم حركت كنيم، دليلي بر اين بحثهاي حاشيهاي نيست كه خود مساله ساز است. از منظر ديگري به انتخابات ٩٦ نگاه كنيم. صادقانه بگويم ما شركايي هستيم كه در صحنه سياسي و اجتماعي ميخواهيم براي اين كشور كار كنيم؛ اشتراكات فكري و گفتماني و روشي داريم؛ بايد همكاري و همفكري و تلاش كنيم. حالا كه اينطور است شفاف حرف بزنيم. شريك من بايد در اين عرصه موفق باشد و بنده نوعي هم توفيق داشته باشم. منظور من رييسجمهور است تا نتيجه اين توفيقات منجر به منافع مردم شود. در غير اين صورت به ضرر دولت و اردوگاه اصلاحات خواهد بود و درنتيجه نفع چنداني عايد مردم نخواهد شد.
از توصيهها و مراقبههايي كه دو كانديداي اصلي سال ٨٠ و ٨٨ داشتند هم بگوييد؟
نكات زيادي هست كه دو نكته را عرض ميكنم. خاطرم هست آقاي خاتمي يك بار براي راهاندازي و بازديد به ستاد تشريف آوردند. روي يك جمله خيلي تاكيد كردند و آن انصاف بود. آنجا گفتند فلاني نسبت من با همه احزاب و تشكلها يكسان است و انصاف رعايت شود. بنده به عنوان يك امانتدار در سمت رياست ستاد ايشان تمام هم و غم خود را براي اينكه اين سياست ترجمه عملي شود، به كار بستم. و تا آنجايي كه امكان داشت اين كار انجام گرفت. همين مساله عاملي شد كه هماهنگي زيبايي بين احزاب و تشكلها و گروهها شكل گرفت. البته پياده كردن اين سياست هزينه زيادي براي بنده داشت و مورد لطف برخي از دوستان اصلاحاتي قرار گرفتيم و... همواره تلاش كردهام زيباييهاي كار بماند.
در ستاد انتخاباتي سال ٨٨ چطور؟
مهندس موسوي نسبت به مساله پاكدستي و مبارزه با فساد بسيار حساس بودند. يك روز كه خدمت ايشان رفته بوديم در رابطه با عزل و نصب مسوولان ستادها بهشدت توصيه بر انتخاب افراد پاكدست و كارآمد براي مسووليت ستادها داشتند و خواستار رعايت جدي اين امر بودند و اظهار داشتند حتي ممكن است كساني باشند كه گرايشهاي اصولگرايي دارند اما انسانهاي پاكدست و كارآمدي هستند و علاقهمند هستند كه با اين جريان در انتخابات همكاري كنند، استقبال كنيد و آنها را به كار بگيريد. بنا را بر اجراي اين سياست گذاشتيم و تا جايي كه امكان پذير بود اين سياست عملي شد. در ستادهاي موسوي علاوه بر شخصيتها، فعالين، احزاب و تشكلهاي اصلاحطلب، برخي فعالين اصولگرا نيز كه به آقاي مهندس موسوي علاقهمند بودند با ستادها همكاري داشتند.
اخبار سیاسی - اعتماد