فریدون مجلسی : مراقب باشیم ما را به جنگ نکشانند
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : چهارشنبه, 03 آذر 1395 08:23
چرا اصلاحطلبان و نیروهای تحولخواه ایران در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به صورت تلویحی از خانم کلینتون حمایت میکردند؟ چرا هیلاری کلینتون در انتخابات شکست خورد؟ آیا جنسیت وی در این زمینه تاثیرگذار بود؟ ترامپ با انتصابات ضد ایرانی چه اهدافی را دنبال میکند؟ برای پاسخ به این سوالات با فریدون مجلسی دیپلمات سابق کشورمان و تحلیلگر مسائل بینالمللی گفتوگو کردیم.
مجلسی به «آرمان امروز» میگوید:«ترامپ به دنبال آتش گشودن به منطقه خاورمیانه و بهويژه ایران است. برخی عنوان میکنند ممکن است بین ایران و آمریکا به صورت اتفاقی جنگ صورت بگیرد. این در حالی است که جنگ نظامی هیچ گاه به صورت اتفاقی صورت نمیگیرد و دو طرف باید سیاستهای کشور خود را در جنگ دنبال کنند. در نتیجه ترامپ با اعلام جنگ فرمان آتش به سوی کشتیهای ایران را صادر میکند. به همین دلیل من معتقدم تندروهای سیاسی در ایران باید سیاستهای خود را نسبت به آمریکا تعدیل کنند و با شعارهای کلیشه ای آتش بیار معرکه جنگ نشوند». در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
چرا اصلاحطلبان و نیروهای تحولخواه ایران در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به صورت تلویحی از خانم کلینتون حمایت میکردند و پس از شکست ایشان دچار نوعی یاس شدند و از پیروزی ترامپ نگران شدند؟
خانم کلینتون هیچ گاه برای ایران خوب نبوده و نخواهد بود؛ با این وجود آقای ترامپ از وی بدتر است.اصلاحطلبان پیامدهای به قدرت رسیدن ریاست جمهوری هر کدام از گزینههای ریاست جمهوری آمریکا را در روابط ایران با قدرتهای جهانی و بهويژه آمریکا تحلیل میکردند. نیروهای تحولخواه ایران نیز در تحلیلهای خود به این نتیجه رسیده بودند که ترامپ به دلیل غیرقابل پیشبینی بودن وضعیت بدتری از خانم کلینتون برای ایران به وجود خواهد آورد.از سوی دیگر محافظهکاران و گروههای رادیکال راستگرا در ایران به شکلهای مختلف از به قدرت رسیدن ترامپ در آمریکا حمایت میکردند.
ترامپ به شکلهای مختلف از مبارزه با داعش حمایت میکرد و در این زمینه با روسیه و سوریه همرای بود. در نتیجه راستگرایان ایران تمایل بیشتری نسبت به ترامپ داشتند و با پیروزی وی نیز رضایت بیشتری پیدا کردند. نکته دیگری که دیدگاههای ترامپ و رادیکالهای سیاسی در ایران را به هم نزدیک میکرد این بود که هر دو به شکلهای مختلف از «جنگ» حمایت میکنند. بدون شک یکی از دلایلی که اصلاحطلبان به صورت تلویحی از خانم کلینتون حمایت میکردند این بود که خطر بروز جنگ در صورتی که ایشان به ریاست جمهوری میرسید به مراتب کمتر از ترامپ بود.
به نظر من یکی از دلایل پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری و اقبال مردم آمریکا از وی به دلیل تهدیدهایی بود که رادیکالهای راستگرا در ایران در ماههای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نسبت به این کشور مطرح میکردند.تندروهای سیاسی در ایران که حتما نباید عنوان میکردند «زنده باد ترامپ». کسی هم چنین انتظاری از این گروه نداشت. با این وجود رفتار و رویکرد تهدیدآمیز این گروهها برای ترامپ دستاویزی شد که با آن برای خود یک بسیج مردمی به وجود بیاورد و روی امواج تودههای مردم آمریکا سوار شود. ترامپ عنوان میکرد من با کسانی که به پرچم آمریکا اهانت کنند برخورد خواهم کرد. بدون شک مطرح کردن چنین مسائلی برای مردم آمریکا شادی آور است.
آیا شما از پیروزی ترامپ در آمریکا نگران هستید؟
من در مرحله اول نگران این مساله هستم که آرامش کشورم به هم بخورد. ما باید مراقب باشیم آهسته آهسته ما را به جنگ نکشانند. من قصد مقایسه ندارم اما چه کسی فکر میکرد سوریه که زمانی یکی از بهترین حکومتهای عربی را داشت امروز به این وضعیت دچار شود و خون بسیاری از انسانهای بی گناه بدون هیچ دلیل قانع کننده ای در این کشور به زمین ریخته شود. چه کسی فکر میکرد کشور ثروتمند عراق که روزی ادعای سروری بر همه کشورهای عربی را میکرد امروز به این وضعیت فلاکت بار دچار شود. عراقیها و سوریها هم هیچ گاه فکر نمیکردند چنین روزهایی را در کشور خود ببینند اما آهسته آهسته وارد مسیری شدند که نتیجهای جز فلاکت و بدبختی نداشت.
در شرایط کنونی ایران در سوریه، عراق و یمن به صورت نیابتی در حال جنگ است. این در حالی است که ممکن است به مرور زمان دامنه جنگهای ایران را گستردهتر کنند تا ایران در جبهه بیشتری درگیر جنگ شود. پس از مدتی وقتی به خود نگاه میکنیم متوجه میشویم که به صورت ناخودآگاه در یک جنگ بزرگ و گسترده قرار گرفتهایم. در چنین شرایطی برای هواپیماهای ایران منطقه «پرواز ممنوع» وبرای کشتیهای ایران منطقه «عبور ممنوع» قرار میدهند و به همین دلیل اصطکاکها افزایش پیدا میکند و هر لحظه بوی «باروت» به مشام میرسد.
ترامپ در کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت چه برنامههایی در برابر خاورمیانه در پیش خواهد گرفت؟
ترامپ به دنبال آتشگشودن به منطقه خاورمیانه و بهويژه ایران است. من از روزی میترسم که ترامپ فرمان آتش به سوی کشتیهای ایران را صادر کند و در مقابل ایران نیز مقابله به مثل کند. برخی عنوان میکنند ممکن است بین ایران و آمریکا به صورت اتفاقی جنگ صورت بگیرد. این در حالی است که جنگ نظامی هیچ گاه به صورت اتفاقی صورت نمیگیرد و دو طرف باید سیاستهای کشور خود را در جنگ دنبال کنند. در نتیجه ترامپ با اعلام جنگ فرمان آتش به سوی کشتیهای ایران را صادر میکند. به همین دلیل من معتقدم تندروهای سیاسی در ایران باید سیاستهای خود را نسبت به آمریکا تعدیل کنند و با شعارهای کلیشه ای آتش بیار معرکه جنگ نشوند.
چرا طرفداران خانم کلینتون پس از انتخابات ریاست جمهوری دست به تظاهرات زدند؟آیا این تظاهرات فضا را برای مانور بیشتر ترامپ محدود میکند؟
کسانی که در شرایط کنونی علیه ترامپ تظاهرات میکنند به دو دسته تقسیم میشوند. عدهای از این افراد طرفداران خانم کلینتون هستند که نمیتوانند شکست ایشان را تحمل کنند و از سوی دیگر عده دیگر که جمعیت بیشتری را نیز شامل میشود مخالفان ترامپ هستند که برنامههای ترامپ را برای آینده آمریکا خطرناک تلقی میکنند. با این وجود اگر خانم کلینتون در انتخابات پیروز میشد طرفداران آقای ترامپ به شکل گستردهای به خیابانها میریختند و فضای متشنجی را در خیابانهای آمریکا به وجود میآوردند.ترامپ اگر در انتخابات شکست میخورد شعبان بی مخهای آمریکا را روانه خیابانها میکرد.
انتصابات اخیر ترامپ نشان میدهد که وی به دنبال استفاده از نیروهای تندرو ضدایرانی در کابینه خود است. آیا این وضعیت به کل کابینه وی نیز سرایت خواهد کرد؟ ترامپ با این انتصابات چه اهدافی را دنبال میکند؟
برخی از نزدیکان ترامپ عنوان میکنند که دولت آینده آمریکا قصد دارد برجام را اصلاح کند.این در حالی است که برجام توافقنامه ای بین ایران و آمریکا نبوده که آمریکاییها بتوانند آن را اصلاح و یا ملغی کنند. برجام یک توافقنامه بینالمللی است که بین ایران و شش قدرت جهانی بسته شده و آمریکا تنها یکی از آن شش کشور جهان است. در نتیجه پنج قدرت دیگر جهانی نیز در توافقنامه برجام سهم دارند. از سوی دیگرسخنان ترامپ پیش از برگزاری انتخابات مطرح شده و صرفا جنبه تبلیغاتی برای انتخابات داشته است و شرایط با هم اکنون که وی رئیسجمهور آمریکا است متفاوت است. بدون شک ترامپ مجبور خواهد شد به سیستم حکومتی ایالات متحدهآمریکا که دارای پشتوانه علمی و اقتصادی است تن بدهد و نمیتواند به راحتی علیه توافقی که سیستم حاکمیتی آمریکا خود را پایبند به آن میداند اقدام کند. ترامپ فاقد اتاق فکر منسجم و برنامه ریزی شده است و بیشتر روی موج پوپولیسم آمریکایی حرکت میکند و شعارهای عوامفریبانه میدهد.
برجام توافقی بین ایران و کشورهای۱+۵ بوده که با موفقیت به نتیجه رسیده و آثار آن در عرصه جهانی بروز کرده است. در نتیجه اختیار این توافق از دست آمریکا خارج شده و اگر ترامپ حتی برجام را پاره کند هیچ اهمیتی نخواهد داشت. مهمترین آثار برجام لغو قطعنامههای سازمان ملل علیه ایران بود. طرف قرارداد ایران شش کشور غربی هستند که اگر آمریکا به صورت یکجانبه برجام را پاره کند نسبت به این مساله اعتراض خواهند کرد و اجازه نخواهند داد سیاستهای داخلی آمریکا در مساله برجام تاثیرگذار باشد.با این وجود اگر ایران برجام را پاره کند پیامدهای متفاوتی در پی خواهد داشت.
اگر کشورهای۱+۵ همگی برجام را پاره کنند برجام از حیز انتفاع میافتد و شرایط جدیدی به وجود میآید. در طرف مقابل اگر ایران برجام را پاره کند به دلیل اینکه به تنهایی یک طرف توافق است به صورت طبیعی برجام لغو میشود و همه تحریمها به شرایط گذشته برمیگردد. این در حالی است که ممکن است بازگشت تحریمها با شدت بیشتری نیز نسبت به گذشته صورت بگیرد. اگر ایران به صورت یکجانبه برجام را پاره کند هیچ نیازی به قطعنامه جدید سازمان ملل برای بازگشت تحریمها وجود ندارد و قطعنامههایی که براساس برجام لغو شده به سرعت و به صورت خودکار به حالت اولیه باز میگردد. هیچ کشوری نمیتواند در عرصه بینالمللی هر کاری که دوست داشته باشد انجام بدهد. ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. این مسالهای است که تندروهای داخلی در ایران و آمریکا باید آن را بپذیرند.
به نظر شما چرا هیلاری کلینتون در انتخابات شکست خورد؟ آیا جنسیت وی در این زمینه تاثیرگذار بود؟
زنان در جامعه آمریکا خیلی دیر به آزادیهای مدنی و سیاسی دست پیدا کردند. برخلاف ظاهر این قضیه که برخی فکر میکنند زنان در آمریکا در آزادی مطلق به سر میبرند تنها چند دهه از آزادی زنان در این کشور میگذرد. با این وجود در دهههای گذشته زنان از حقوق کاملا برابری با مردان در زمینههای مختلف بهره مند بوده اند و هیچ تفاوتی بین حقوق اجتماعی و سیاسی زنان و مردان در جامعه آمریکا وجود ندارد. خانم کلینتون نسبت به انتقاداتی که در میتینگهای انتخاباتی نسبت به وی صورت میگرفت حساسیت بیشتری از خود نشان میداد که به نظر من به این مساله باز میگشت که ایشان یک خانم هستند که از حساسیتهای بیشتری در برخی زمینهها برخوردار هستند.
با وجود آنکه کلینتون، سابقه کاری پر افتخاری شامل بانوی نخست آمریکا و وزیر خارجه سابق این کشور را در کارنامه دارد و در سطح جهانی شناخته شده است اما این مساله برای مردم عادی آمریکا مهم نبود. آنچه بیش از همه برای آمریکاییها مهم است مسائل اقتصادی است. مردم آمریکا میخواهند کاندیدایی را ببینند که بتواند آنها را متقاعد کند مسائل روزمره طبقه عادی و متوسط آمریکا را درک میکند. از سوی دیگر در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شخصیت بر سیاستها برتری دارد و این مساله چالش اصلی کلینتون در رقابت برای رسیدن به کاخ سفید بود. در شرایط کنونی تعصب حزبی در آمریکا وارد شکلی جدید و سرسختتر از گذشته شده است. در حال حاضر بسیاری از آمریکاییها این انگیزه را دارند که بیشتر به دلیل مخالفت با کاندیدایی که نمیپسندند در انتخابات شرکت کنند تا اینکه به خاطر رای دادن به کاندیدای محبوبشان شرکت کنند.
دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون، به نحوی سمبل این تغییر رویه هستند، در حالی که دو حزب اصلی سیاسی آمریکا هرچه بیشتر نقاط مشترک خود را از دست میدهند کاندیداهای آنها نیز به همین ترتیب از هم فاصله میگیرند و موجب میشوند که رای دهندگان آمریکایی در یک فضای دو قطبی مجبور به رای دادن شوند و بیشتر از هر چیز برای مخالفت با آنچه دوست ندارند جانب طرف دیگر را بگیرند. در حال حاضر آمریکاییها بیشتر از هر زمان دیگری در تاریخ معاصر مجبور به چسبیدن به یکی از دو حزب اصلی شدهاند. به عبارت دیگر محافظهکاران از جمهوریخواهان پشتیبانی میکنند و لیبرالها از دموکراتها حمایت میکنند. دیگر خبری از دموکراتهایی که خواهان اصلاحات نظام رفاهی هستند یا خبری از جمهوریخواهانی که خواهان رسیدگی به تغییرات آب و هوا هستند، نیست. کلینتون توانست با محتاط و سنجیده عمل کردن در محافل شخصی، شبکهای از وفاداران را به وجود آورد. همانطور که در سال ۲۰۰۸ دیدیم کلینتون زمانی که بیشترین جذابیت را به عنوان یک سیاستمدار پیدا میکند، بیشترین آسیب پذیری را نیز پیدا میکند.
اوضاع نابسامان اقتصادی دولت باراک اوباما به چه میزان در ظهور دونالد ترامپ به عنوان نماد سرمایه داری جدید آمریکایی تاثیرگذار بوده است؟
بنده معتقد نیستم اوضاع اقتصادی دولت باراک اوباما زیاد نابسامان بوده است. بیل کلینتون رئیسجمهور دموکرات و سابق آمریکا یک اقتصاد درخشان را به جرج بوش پسر تحویل داد. با این وجود جرج بوش اقتصاد پویای آمریکا را به یک اقتصاد فلج شده و ورشکسته تبدیل کرد و به اوباما تحویل داد. در نتیجه اقتصادی که اوباما تحویل گرفته را باید با اقتصادی که قرار است به رئیسجمهور بعدی خود تحویل دهد مقایسه کرد. به عنوان مثال از زمانی که اوباما برسر کار آمده وضعیت اشتغال در آمریکا به مراتب نسبت به گذشته بهتر شده است. نکته دیگر اینکه ترامپ اقتصاددان نیست، بلکه یک کاسب است.
معمولا دلالها و کاسبها با توجه به شرایط نامساعد اقتصادی دولتها میتوانند به چنین موقعیتی دست پیدا کنند. این وضعیت در دولت احمدینژاد نیز در ایران وجود داشت. بسیاری از دلالها و کاسبان از وضعیت اقتصادی نامساعد دولت احمدی نژاد سوءاستفاده کردند و یک شبه ره صدساله را پیمودند. برخی از این افراد در گذشته به نان شب محتاج بودند اما در دولت احمدی نژاد به ثروتهای میلیارد دلاری دست پیدا کردند.