تاكسي نگاري يك استيضاح



اخبار,اخباراجتماعی,استيضاح وزير علوم

 

 اخباراجتماعی  - واكنش شهروندان تهراني به پخش زنده راديويي جلسه چهارشنبه مجلس

تاكسي نگاري يك استيضاح

آیا تا زمان «احمدی‌نژاد» سیاست، مسئله مردم بود و از آن پس مردم احساس می کنند سیاست کیلومتر ندارد و آن قدر می‌شود تاخت که حتی ترمز برید؟ و آن قدر ترمز برید که دستِ آخر به سکوت رسید؟

 يعني تفاوتی ندارد برای منِ روزنامه نگار پيش بياید يا براي شماي مخاطب. هریک که اين تجربه را روايت كنيم انگار «ديگري» هم تجربه كرده است؛ مثل ماجرایی كه می خواهم روایت کنم:

روز چهارشنبه 29 مرداد 1393 «رضا فرجی دانا» وزیر علوم،تحقیقات و فناوری براي استيضاح به مجلس شوراي اسلامي رفت و به سؤالات نمايندگان پاسخ داد. دست آخر هم بعد از استيضاح درست در روزي كه غيبت ريس جمهور روحاني در صحن مجلس شوراي اسلامي سخت به چشم مي آمد، از مجموع آراي ٢٧٠ نفر نماينده حاضر ۱۴۵ نماینده در موافقت با استیضاح رای دادند و  ۱۱۰ رای هم در مخالفت بود و ۱۵ رای هم ممتنع بود و به قول سیاسی‌ها افتاد!

می دانستم که رادیو فرهنگ جلسه علنی مجلس با موضوع استیضاح وزیر علوم،تحقیقات و فناوری را پوشش می دهد و روی آنتن می برد. اين شبکه رادیویی به صورت مستمر جلسات علنی مجلس شورای اسلامی را در روزهای یکشنبه، سه شنبه و چهارشنبه هر هفته و به صورت زنده پخش می کند. استيضاح هم كه باشد، چه شود...

گمان می کردم حتما پيچ راديوي همه تاكسي ها  روز چهارشنبه از خروس خوان سحر باز است. تاكسي هایی كه مدت هاست تبديل به اتاق فكر اقتصادي و سرمايه گذاري ، مشاوره ازدواج و طلاق و بحث سياسي و ... در تهران شده اند، سوژه قصه من است.

 در مسيرهاي مختلف از جنوب تا شمال تهران، از شرق تا غرب تهران سوار تاکسی شدم  تا نگاه شهروندان تهراني را با شنيدن صداهاي مختلف در مجلس از راديو، گزارش كنم.  حالا این شما و این تاکسی‌نگاری‌ها و نتیجه‌گیری هم با شمای مخاطب.

***
در مسير پيچ شميران تا پل سيد خندان؛ راديو خاموش است. اخبار را مرتب روي موبايل ام چك مي كنم. جلسه علني نوبت صبح مجلس شوراي اسلامي آغاز شد و «فرجي دانا» با همراهي هياتی متشكل اعضای شاخص دولت وارد مجلس شد.

همزمان اخبار حضور ريس جمهور روحاني در اردبيل نيز تويئت مي شود. آخرين خبر از سيد حسين نقوي حسيني نماينده ورامين است:«آقاي  دکتر فرجي دانا نقش ندارد، اما همه كارها دست توفيقی است.» راننده تاكسي پيراهن سياه پوشيده است. همه دندان هايش ريخته است.

سه مسافر ديگر هم عقب نشسته اند. تا خبر مي رسد كه فيلمي عليه «فرجي دانا» به درخواست نقوي حسيني در مجلس در حال پخش است از راننده تقاضا مي كنم پيچ راديو را باز كند.
 
جناب! امروز جلسه استيضاح وزير علوم در مجلس است.امكانش هست راديو روشن كنيد؟!
 - استيضاح چي هست؟ يعني مي خوان بخرن؟

نه آقا استيضاح،راي اعتماد،عدم راي اعتماد...يعني اينكه مجلس مي خواد «فرجي دانا» وزير علوم نباشه....
- اي آقا! اين بازي ما نيست، راديو رو امروز بايد كاسب ها و بازاري ها و تاجرها گوش كنن، به ما دخلي نداره، ما مهره هايي هستيم كه كسي به جابجايي ما كاري نداره. لابد طرف مهره مهمیه...

اصرار براي شنيدن راديو بي فايده است و با جواب :«اعصاب ما كشش اين اخبار را ندارد» منصرف مي شوم و اخبار توييت شده روي موبايلم را چك مي كنم تا مقصد.

در مسير سيد خندان تا ميدان ولي عصر؛ دومين فيلم هم در مجلس عليه «فرجي دانا» در صحن علني مجلس، بعد از نطق نماينده بجنورد كه گفت؛ «از تشخيص ناتوان هستيد آقاي «فرجي دانا» پخش شد».

راديو در سمند تاكسي روشن است اما روي موج راديو آوا ست. گفتم آقاي راننده ممكن ِ موج راديو فرهنگ را بگيريد تا ببينيم جلسه استيضاح وزير علوم به كجا رسيد؟ نگاهي كرد و شايد بي جهت و براي از سربازكردن شبكه ديگري را سرچ كرد و گفت نمي گيره...موج دقيق گفتم، ١٠٦.٠Mhz تلاش عبثي كرد و گفت: اعصابي داري ها... اجازه بده موسيقي مون گوش بديم. خبر رسيد علي لاريجاني جلسه را ترك كرده است.

در مسير ميدان ولي عصر تا ترمينال جنوب؛ خبر سربريدن «جيمز فولي» خبرنگار آزاد آمريكايي كه سال گذشته توسط داعش در سوريه ربوده شده بود مي رسد. نوبت به «فرجي دانا» رسيده است.

خوش بختانه راديو روي موج جلسه استيضاح در تاكسي روشن است.

خبر از روحاني در اردبيل رسيد:«گرچه دلم مي خواست امروز در كنار وزير علوم باشم... به نمايندگان مجلس شوراي اسلامي اعلام مي كنم امروز هرچه وحدت و اتحاد سه قوه بيشتر باشد در دنياي پرآشوب امروز دشمنان ما ناراحت و دوستان ما خوشحال خواهند شد» بی‌مخاطب می‌گویم:«روحانی هم که امروز اردبیل است...»
 
راننده استكان چاي اش را سر مي كشد و مي گويد: «باز هم به احمدي نژاد. اگر وزيرش در چنين موقعيتي بود، از اردبيل به مجلس مي آمد و در مجلس مي نشست و بعد از اينكه جواب آقايان را مي داد برمي گشت اردبيل»

مسافران دیگر هم در سکوت بودند، فقط یکی که عقب نشسته بود، خنده‌ای کرد و گفت:«احمدی‌نژاد»

در مسير ترمينال جنوب تا فلکه دوم صادقیه؛ رای‌گیری در صحن علنی مجلس شورای اسلامی آغاز شده است.

راننده از گرمای روز آخر مرداد کلافه است. تا زمانی که خبر عدم رای اعتماد نمایندگان مجلس به «فرجی دانا» از رادیو اعلام شود، کمی طول کشید.

خبر توئیت شد. بلند فکر کردم و خبر را خواندم؛«آقای ساکت رفت! رای عدم اعتماد مجلس به فرجی دانا»

انگار که همه مسافران تازه از ماجرای استیضاح خبردار شده باشند. راننده در حالی که با دستمال خود صورتش را پاک می‌کرد، رو به من گفت؛ «فکر نون باش که خربزه آبه... دولت و مجلس هر طور شده به توافق می‌رسند، خوش بختانه اینجا نیازی به مایه گذاشتن از مردم نیست». همه مسافران در سکوت بودند.

***

آیا تا زمان «احمدی‌نژاد» سیاست، مسئله مردم بود از آن پس مردم احساس می کنند سیاست کیلومتر ندارد و  آن قدر می‌شود تاخت که حتی ترمز برید؟ و آن قدر ترمز برید که دستِ آخر به سکوت رسید؟ سکوت اما به تعبیر شاعر: سرشار از ناگفته‌هاست...

 اخباراجتماعی - حمید جعفری , عصر ایران

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------