مردم به شادي‌هاي ملي نياز دارند



اخبار,اخباراجتماعی,شادي‌هاي ملي

سكوت رسانه ملي، سمپاشي برخي افراد مخالف و رفتار آميخته با تعقل ديپلمات‌هاي ايراني در جريان پيروزي اخير در مذاكرات هسته‌اي از عواملي بودند كه منجر به بروز هيجانات كمتر مردم شدند. به طور مثال تاكنون سابقه نداشته پس از برد تيم ملي فوتبال ايران گروهي از مسوولان بگويند كه اين برد يك خيانت و به ضرر كشور است

برد تيم ملي فوتبال ايران مقابل استراليا ١٧ سال پيش و راهيابي ايران به جام جهاني فرانسه، پيروزي حسن روحاني در انتخابات رياست‌جمهوري سال ١٣٩٢، موفقيت تيم مذاكره‌كننده هسته‌اي ايران و توافق لوزان و. . . نمونه‌هايي از رويدادهاي همراه با پيروزي در ايران هستند كه مردم را به خيابان‌ها و شادي‌هاي خياباني كشاندند. اما مردم با گردهم آمدن و شادي كردن در خيابان‌ها چه پيامي را به جامعه و مسوولان مي‌رسانند.

 

اين‌گونه رفتار مردم كه به نظر مي‌رسد در چند سال گذشته افزايش يافته است چه پيامدهاي مثبت يا منفي‌اي براي جامعه دارد و ريشه شادي‌هاي خياباني چيست؟
براي تحليل شادي‌هاي خياباني و  دسته‌جمعي، اعتماد با محمدامين قانعي راد، رييس انجمن جامعه‌شناسي گفت‌وگويي داشته كه متن آن را در پي مي‌خوانيد.

در چند سال گذشته و در جريان موفقيت تيم مذاكره‌كننده هسته‌اي در لوزان شاهد اين بوديم كه گاهي پس از يك رويداد همراه با پيروزي ملي بخشي از مردم در خيابان‌ها حاضر و ابراز شادي مي‌كنند، شما اين شادي‌هاي خياباني را چگونه تحليل مي‌كنيد و به نظر شما اين رفتار مردم چه پيامدهايي را براي جامعه به همراه دارند؟
ببينيد مردم به شادي‌هاي ملي نياز دارند. من روي واژه ملي تاكيد دارم يعني جايي كه مردم يك احساس دسته جمعي مشتركي دارند و احساس غرور و پيروزي در يك رقابت، مسابقه و جريان را دارند و رفتارها و شادي‌هاي خياباني به وجود مي‌آيد و بروز مي‌كند. اين دست شادي‌ها در تجديد و بازتوليد انرژي اجتماعي بسيار تاثير دارد. در اين موقعيت‌ها سرمايه اجتماعي به وجود مي‌آيد. به طور مثال مشاهده مي‌شود هنگامي كه مردم براي شادي كردن پس از چنين پيروزي‌هايي به خيابان‌ها مي‌آيند حتي كساني كه همديگر را نمي‌شناسند به همديگر لبخند مي‌زنند و حاضرند اگر چيزي دارند با ديگران به اشتراك بگذارند؛ مردمي كه تا ديروز شايد در خيابان‌ها با حالت اخم‌آلود از كنار همديگر گذر مي‌كردند.

 

در اين شرايط يك روح جمعي به وجود مي‌آيد. هميشه احساس روح جمعي خود همراه با نوعي شادي است و ديگر حالت فردگرايانه در اين شرايط ذوب مي‌شود. معمولا وقتي افراد دچار احساس انزواي اجتماعي هستند نوعي افسردگي، فناطلبي و بي‌هنجاري به وجود مي‌آيد. افراد هنگامي كه خيلي تنها هستند حتي در تشخيص ارزش‌ها و خوبي‌ها و بدي‌ها دچار مشكل مي‌شوند و نمي‌توانند محيط اطراف خود را درك كنند اما زماني كه احساس روح جمعي به وجود مي‌آيد نوعي انرژي عاطفي نيز به وجود مي‌آيد. همچون وقتي كه چندباتري به يكديگر متصل مي‌شوند يك انرژي مضاعفي به وجود مي‌آيد.

در اين شرايط براي انسان‌ها جهان بامعنا مي‌شود و زندگي افراد بامعنا مي‌شود و احساس مي‌كنند كه به يك جمع تعلق دارند. در اين شرايط خوبي‌ها و بدي‌ها روشن مي‌شود و انسان‌ها احساس شادماني مي‌كنند. اين شادماني در زندگي جمعي متفاوت از شادماني يك فرد هنگام تماشاي يك فيلم كمدي است. به طور مثال ممكن است شما در يك سالن سينما بنشينيد و يك فيلم كمدي تماشا كنيد و شادمان شويد اما اين شادي فردي است. به نظر من شادي‌هاي جمعي يكي از زيباترين جلوه‌هاي زندگي بشر است به ويژه هنگامي كه اين شادي‌ها با نوعي متانت نيز همراه است.

 

معمولا شادي‌هاي اجتماعي با تخريب همراه نيست. البته در چهارشنبه‌سوري اين شادي كمي همراه با تخريب است كه بايد در يك بحث ديگر به آن پرداخته شود. اين حس شادي جمعي با خشم جمعي، افسردگي جمعي و... كه همراه با احساس عاطفي شديد اما پرخاشگرانه است بسيار تفاوت دارد. در اين حس‌هاي مشترك منفي مي‌بينيم كه تخريب خيابان‌ها و مكان‌هاي عمومي به دنبال مي‌آيد اما در شادي‌هاي جمعي كسي آزار نمي‌بيند و حس دوست داشتن و همدلي در جامعه ايجاد مي‌شود. بنابراين بسياري از كشورها تلاش مي‌كنند كه از ظرفيت‌هاي فرهنگي خود براي ايجاد شادي‌هاي اجتماعي استفاده وبه اين ترتيب سرمايه اجتماعي را تقويت كنند.

 اين شادي‌هاي جمعي ناشي از هيجانات جمعي هستند يا آگاهي و تفكر پشت آنها وجود دارد؟
نه، شادي از طيف هيجان است همچون غضب جمعي، خشم جمعي در هر دوي اين موارد احساسات و عواطف مي‌بينيد اما جهت‌گيري اين احساسات و عواطف در دو نوع يادشده متفاوت است.


 البته واكنش مردم به بيانيه هسته‌اي لوزان كه به نوعي يك پيروزي ملي براي كشور به شمار مي‌رود قدري متفاوت بود. برخلاف مسابقات ورزشي كه به آن اشاره كرديد و برخلاف انتظارات، حضور مردم در خيابان‌ها به اندازه پيروزي بعد از مسابقات ورزشي نبود، فكر مي‌كنيد چه تفاوتي بين اينها وجود دارد؟
در ارتباط با تفاهم هسته‌اي كه اتفاق افتاد ميزان شادي‌هاي خياباني گسترده نبود. اين تحليل خاصي دارد. شايد بخشي از اين شادي كمرنگ برمي‌گردد به دولبه بودن بيانيه هسته‌اي زيرا مسوولان اعلام كردند كه بيانيه هنوز اجرايي نمي‌شود و تفاهم اصلي در تيرماه انجام خواهد شد و تاكنون تنها به يك فهم مشترك در مورد مساله هسته‌اي ايران رسيده‌اند.

 البته بخش ديگري از استقبال كم مردم از بيانيه هسته‌اي نيز به برخورد گروه مخالف عملكرد دولت بازمي‌گردد. برخي گروه‌هاي مختلف به ويژه گروه تندرويي كه خود را در حاشيه مي‌بيند از تفاهم صورت گرفته چندان خرسند نيستند. به هر حال تفاهم انجام شده به نام دولت روحاني به ثبت خواهد رسيد.


اين موضوع باعث مي‌شود گروهي كه اكنون در حاشيه قرار گرفته است خود را بيشتر در محاق ببيند.
از اين رو با موضوع تفاهم هسته‌اي قدري سياسي برخورد شد و از ديد منافع ملي به آن نگاه نشد. در اين ميان برخورد صدا و سيما نيز با موضوع بيانيه هسته‌اي نوشته شده چندان مناسب نبود. رسانه‌ها در جامعه بسيار تاثيرگذار هستند اما مشاهده كرديم كه رسانه‌ها به ويژه صدا و سيما با تفاهم انجام شده سرد برخورد كرد.

 

به هر حال صدا و سيما مي‌تواند در دوره‌هاي مختلف عرق ملي مردم را برانگيزد و به اين ترتيب مردم را واكنش‌هاي پررنگ‌تر وادارد. معمولا زماني كه مردم به خيابان‌ها مي‌آيند و شادي مي‌كنند صدا و سيما نيز در گرم كردن فضا شريك است و مردم را تهييج مي‌كند. اين وضعيت بارها در مورد مسائل ورزشي ديده شده است به طور مثال پس از يك پيروزي ورزشي پرچم كشور به طور مرتب در صدا و سيما نشان داده مي‌شود، موسيقي‌هاي مختلف پخش مي‌شود و صحنه گل و موفقيت چندين بار و به نوعي فضا خيلي گرم مي‌شود و به نوعي حس عاطفي و هيجاني مردم تهييج مي‌شود. اين اتفاق در مورد پيروزهاي فوتبال و چيزهايي شبيه آن بيشتر ديده مي‌شود.

 

البته اين نكته را نيز اضافه كنم كه اين‌گونه هيجانات بيشتر در مورد رويدادهايي مشاهده مي‌شود كه برد- باخت هستند. بازي برد-باخت معمولا احساسات و عواطف ملي مردم و جوانان را بيشتر تهييج مي‌كند. اما در مورد بازي‌هاي برد- برد اين هيجانات كمتر است. به طور مثال در مورد توافق هسته‌اي كه مسوولان نيز تاكيد كردند كه يك بازي برد- برد بود ميزان هيجان جامعه كمتر شد. بروز يك نوع عقلانيت، تامل و خويشتنداري در جريان مذاكره هسته‌اي ايران در دور اخير ديده مي‌شد كه اين روند روي واكنش مردم نيز تاثير گذاشته است. مردم در واكنش‌هاي خود، نوعي همزادپنداري مي‌كنند و خود را با افراد درگير آن رويداد همزاد مي‌پندارند. بنابراين در وضعيتي كه ديپلمات‌ها سنجيده و منطقي رفتار كردند مردم نيز به واكنش آرام‌تري روي آوردند.

بنابراين به جاي استفاده از واژه شادي مي‌توان گفت مردم پس از كاميابي هسته‌اي خرسند شدند و ابراز خرسندي كردند. در يك جمله، سكوت رسانه ملي، سمپاشي برخي افراد مخالف و رفتار آميخته با تعقل ديپلمات‌هاي ايراني در جريان پيروزي اخير در مذاكرات هسته‌اي از عواملي بودند كه منجر به بروز هيجانات كمتر مردم شدند. به طور مثال تاكنون سابقه نداشته پس از برد تيم ملي فوتبال ايران گروهي از مسوولان بگويند كه اين برد يك خيانت است و به ضرر كشور است. اما در مورد تفاهم هسته‌اي در لوزان اين اتفاق افتاد كه اين باعث ايجاد ترديد در بين مردم و سرد شدن آنها شد. اين روند نوعي انگيزه‌زدايي و انرژي‌زدايي را به دنبال دارد. اگر نحوه مواجهه رسانه ملي سرد نبود و گروه‌هاي مخالف منفي برخورد نمي‌كردند شايد شادي مردم از بيانيه هسته‌اي بيشتر مي‌شد.

  به موضوع تفاهم هسته‌اي و تقابل گروه‌ها در واكنش به اين رويداد اشاره كرديد، آيا شادي خياباني مردم پس از توافق هسته‌اي به نوعي حركتي آگاهانه در حمايت از دولت در مقابل انتقادهاي گروه‌هاي مخالف محسوب نمي‌شود؟
نتيجه شادماني پس از توافق هسته‌اي حمايت از دولت بود اما اين تمام هدف مردم نبود. يعني همه گروه‌ها نيامدند بگويند دولت ما حمايتت مي‌كنيم.

حضور مردم در خيابان نشان از خرسند بودن آنها از اين اتفاق بود اما در نهايت منجر به افزايش محبوبيت دولت بين مردم و افزايش منزلت مسوولان دولتي از جمله آقاي ظريف شد. جايگاه آقاي روحاني و محبوبيت او به عنوان كسي كه توانست مذاكرات را به نتيجه برساند بسيار افزايش پيدا كرد. اما نمي‌توان گفت گروهي از مردم جمع شدند و به خيابان‌ها آمدند تا در مقابل گروه‌هاي مخالف از دولت حمايت كنند، يعني جنبه سلبي نداشت و جنبه ايجابي داشت.

  با اين حساب شادي‌هاي خياباني در زمره جنبش‌هاي اجتماعي قرار مي‌گيرند يا خير؟
ببينيد در جنبش‌هاي مدني بايد استمرار و پايداري وجود داشته باشد. اين جنبش‌ها زمان زيادي ادامه مي‌يابند و تغييراتي را در جامعه به وجود مي‌آورند. اما شادي‌هاي خياباني پديده‌هاي موقت و آني هستند و خيلي زودگذرند. به طور مثال پس از پيروزي تيم ملي فوتبال در يك مسابقه مردم يك شب به خيابان‌ها مي‌آيند و شب بعد ديگر نمي‌آيند.

 شادي‌هاي جمعي نيز مانند خشم جمعي آني است. به نوعي اين احساسات همچون انفجار ناشي از تركيدن يك حباب است اما جهت‌گيري اين احساسات هنگام شادي با هنگام خشم متفاوت است. البته كه شادي مردم و حس خرسندي مردم پس از پايان حضور در خيابان نيز باقي مي‌ماند.


 اخبار ا جتماعی  - اعتماد
 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------