بیشتر از یک لقمه نان



 اخباراجتماعی ,خبرهای  اجتماعی,اقتصاد ایران

برخی به دنبال یک لقمه نان می‌دوند، برخی برای لقمه نانی بیشتر. این حکایت این روزهای ایران است.

روزگاری بود که اکثر مردم به لقمه نانی راضی بودند و کمتر فکر و ذهنشان در پی لقمه نانی بیشتر بود. لقمه نانی که به قول اصغر آقا پیک موتوری زیر پل سید خندان چرب و نرم باشد. یک لقمه نان با گوشت بره.


بی پولی در روزگار ما جور دیگری تعریف می‌شود. بی پولی گاهی واقعی است و گاهی به معنای جیب کم پول. در شرایط و اوضاع اقتصادی درب و داغان این روزهای ما کمتر کسی پیدا
می شود که از درد بی پولی ننالد و در پی یک لقمه نان ندود. اما ماجرا یک لقمه نان نیست. حالا همه دیگر برای بیشتر از یک لقمه نان خود را به آب و آتش می زنند. یکی شر خر می شود، یکی راننده و دیگری پیک موتوری.


شاید اگر ترافیک تهران نبود پیک موتوری بودن هم معنی نداشت. لایی کشیدن و از پیاده رو رفتن‌، ویراژ در خط ویژه و خلاف رفتن هم دیگر به کار نمی‌آمد و عده ای را هم از نان خوردن می‌انداخت. سه استان تهران، اصفهان و مشهد براساس آنچه که رییس اتحادیه وانت بار و پیک موتوری تهران اعلام کرده بیشترین موتورسواران سرگردان را در کوچه‌ها و خیابان‌ها ی خود دارند. پیک موتوری یکی از شغل‌های پرخطری است که اگرچه از یک سو درآمد خوبی دارد اما از سوی دیگر نه بیمه ای در کار است و نه ضمانتی برای زنده ماندن. هرچند با شدت گرفتن و همه گیر شدن این شغل در بین مردم صحبت‌هایی از شناسنامه دار کردن و هویت دار شدن پیک‌های موتوری به گوش رسید اما این موضوع هم مانند سایر مشکلات در پس مشغله‌های دیگر گم شد.


پیک موتوری وسیله حمل و نقل محبوب تهرانی ها
پیک موتوری در تهران این روزها هویت خود را یافته است و آنهایی که اهل سوار شدن بر این مرکب پر خطر اما پر سرعت هستند به خوبی می دانند که کجا می‌توانند پیک موتوری پیدا کنند حتی اگر پیک موتوری‌ها این روزها مثل قدیم برای جذب مشتری دیگر فریاد نزنند: موتور، موتور. در کل باید گفت که پیک موتوری در تهران و شهرهای پر ترافیک طرفداران بسیاری دارد به خصوص در ساعات اوج ترافیک که شلوغی تاب تحمل را از شهرنشینان می‌رباید.


براساس آخرین آمارهای رسمی شرکت حمل و نقل کالای تهران در سال93، حدود 3هزار موتورسوار در تهران به صورت قانونی کار می‌کنند و روزانه 12 هزار سفر توسط رانندگان موتور و وانت انجام می شود. البته باید گفت که این ارقام تنها آمار رسمی پیک موتوری‌ها در کلان شهری مثل تهران است و آمار اصلی پا را فراتر از این‌ها می‌گذارد.


بیکار زیاد، شغل کم
علیرغم هشدارهای سید جعفر تشکری هاشمی، معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران در سال 91 از افزایش استفاده از موتورسیکلت و ازدیاد تعداد موتورسواران در پایتخت، بیکاری و وسوسه کسب درآمد بالا با کمترین امکانات در این سال‌ها بسیاری را به سمت پیک موتوری شدن کشانده است. به گفته سید جعفر تشکری هاشمی، معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران دلایل گرایش به این شغل را قیمت ارزان موتورسیکلت و آسان بودن خرید آن از جمله امکان خرید اقساطی با پرداخت مبلغی نا چیز دانسته و گفته است: این موضوع سبب شده این وسیله نقلیه خطرناک در اختیار افرادی قرار گیرد که حداقل آشنایی با نحوه استفاده درست و قانونمند از آن را نیز ندارند. او با تاکید بر این که شرایط اقتصادی مردم، از مهم ترین عوامل افزایش تعداد موتورسواران در تهران است، گفته است: وضعیت اقتصادی ای که در حال حاضر با آن روبرو هستیم باعث شده تا مردم به جای امکان خرید خودرو، تنها امکان خرید موتور را داشته باشند و به ناچار با این وسیله حتی خانواده خود را نیز با آن جا به جا می کنند.


ماهانه 3میلیون تومان
رانندگی و مسافرکشی همیشه راهگشای بیکاری و بی پولی در ایران بوده و هست. در ایران هر زمان که فردی بیکار می‌شود و کفگیرش به ته دیگ می‌خورد رانندگی و مسافرکشی را انتخاب می‌کند. حالا اما با بالارفتن قیمت‌ خودرو در ایران و قیمت ارزان‌تر موتورسیکلت مسافرکشی با موتور به یکی از شغل‌های همه گیر بدل شده است. اما فارغ از قیمت ارزان موتورسیکلت، مسافرکشی با موتور درآمد دندان گیری هم دارد. این روزها نان در مسافرکشی به سبک موتوری است و این مرکب دو چرخ درآمد خوبی را نصیب صاحبش می کند. درآمدی در حدود 3 میلیون تومان در ماه.


اصغر آقا یکی از همین پیک موتوری‌هاست. شیک و پیک لباس می‌پوشد، موتوری گران قیمت دارد و آن طور که خودش می‌گوید دست فرمانش حرف ندارد. آن طور که او می‌گوید درآمدش از طریق مسافرکشی با موتور 3 میلیون تومان در ماه است. او می‌گوید: همین دیروز 200 هزار تومان کار کرده ام. اغلب روزی 100 تا 150 تومان درآمد دارم. اصغر آقا با همان لحن لوتی تابش می‌گوید: البته این را هم بدانید که این درآمد برای همه ‌‌‌مسافرکش‌ها نیست. باید در این کار وارد باشی. من اگر چنین درآمدی دارم در این کار خبره شده ام و برای چندین شرکت و سازمان کار می‌کنم.


برای بیشتر از یک لقمه نان
او از مسافرکشی راضی است و می‌گوید در آمد خوبی دارد. پیش از این در دفتر اسناد رسمی کار می‌کرده و کارش نقل و انتقال سند و جوش دادن معامله خرید و فروش مسکن بوده است. او می‌گوید: بعد از راکد شدن بازار مسکن با وجود اینکه خودرو زیر پایم بود و می‌توانستم با آن کار کنم یک موتور خریدم و مسافرکش شدم. هر چند همچنان در روز چند ساعتی را در ثبت کار می‌کنم اما این روزها پول خوبی ندارد و بیشتر در خیابان‌ها مسافر جا به جا می‌کنم و برای هر مسیر حداقل 15 هزار تومان می‌گیرم.


اصغر آقا می‌گوید که 3 میلیون تومان در ماه دردی را دوا نمی‌کند. نه اینکه کم باشد ولی کافی هم نیست. او می‌گوید: برای یک لقمه نان دست و پا نمی‌زنم بلکه برای بیشتر از یک لقمه نان می‌جنگم. لقمه ای چرب و چیلی از گوشت بره. هدفی که شاید این روزها هدف همه باشد.


مسافرکشانی که باج می گیرند
«دست زیاد شده و امنیت مسافران کم» این را اصغر آقا می‌گوید و پدرانه هشدار می‌دهد که به هر کسی اعتماد نکن. می گوید: این روزها هر کسی موتوری خریده و زیر پا انداخته و خود را پیک موتوری می‌خواند. به هر کسی که خودش را پیک موتوری می نامد اعتماد نکن. چند روز پیش یکی از مسافرانم می‌گفت که سوار موتوری شده و موتورسوار او را به خیابانی برده است و از او باج گیری کرده و پول و موبایلش را به سرقت برده است.


 اخبار اجتماعی  -  ابتکار

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------