فیلم شکار، فرزاد حسنی و نقدهایی برای خودمان



 اخباراجتماعی ,خبرهای اجتماعی,فرزاد حسنی

  موج خشم و توهین‌های ما به‌یکباره بالا گرفت! این‌بار در ارتباط با فرزاد حسنی، مجری محبوب سال‌های نه‌چندان دور که با برخوردی زننده در برنامه‌ای تلویزیونی باعث شد تا خون همه به‌جوش بیاید. همه شروع کردیم به نقدکردن و گفتن و خرده‌گرفتن. از روانشناس و مشاور و بازیگر تا ما مردم عادی و همیشه حاضر در صفحات اجتماعی.

 به گزارش شهروند  ؛این گفتن‌ها و نقدکردن‌ها آن‌قدر شدید و بی‌رحمانه شد که سوالات مختلفی را در ذهن به‌وجود آورد و شاید تلنگری که یادمان رفته بود به خودمان بزنیم:   مگر فرزاد حسنی مجری محبوب سال‌های نه‌چندان دور نبود؟ مگر فرزاد حسنی از فضا آمده است؟ مگر او چیزی جدا از بافت جامعه است که حالا مثل یک قربانی گیرش آورده‌ایم و بر او می‌تازیم؟ نکند تاختن‌مان بر او به‌خاطر این است که خودمان و ویژگی‌های نچسب‌مان را پنهان کنیم؟ نکند دلمان خوش شده است که یکی را پیدا کرده‌ایم تا به او خرده بگیریم و از واقعیت خودمان فراموش کنیم؟! چند‌ درصد از ما اگر جای تماشاچیان بودیم، همانقدر منفعل عمل می‌کردیم و به این رفتار زننده می‌خندیدیم؟ چند درصدمان در پشت صفحات امن و بدون قضاوت شبکه‌های اجتماعی نشستیم و تماشاگران منفعل آن برنامه تلویزیونی را نقد کردیم؟! رفتار آن روزهای ما چیزی شبیه اتفاقی است که در فیلم hunt شاهد آن هستیم.


فیلم hunt (شکار) یکی از فیلم‌های کم‌سروصدا اما قوی و موفق‌ سال ٢٠١٤ بود. فیلمی که از روایت‌های ساده زندگی یک معلم در جامعه‌ای کوچک آغاز می‌شود و در انتها، روایتی کلان از مفهوم جامعه‌ای بی‌رحم برای ما به‌نمایش می‌گذارد. فیلم شکار، داستان زندگی معلمی است که بر اثر شیطنت‌های دخترکی ٥ساله، نگاه اطرافیان نسبت به او تغییر می‌کند و سایه سنگین آن نگاه تا آخر فیلم خود را به‌خوبی نشان می‌دهد.

 

«شکار» روایت مردی است که زیر سایه شک دوستانش له می‌شود. شکی که هیچ راه گریزی از آن نیست و هر چقدر که او داد بزند، انگار در خلأ فریاد زده است و کسی صدایش را نمی‌شنود. هرچه این اتهام درگیر با ارزش‌های یک جامعه باشد، واکنش‌ها به آن شدید‌تر خواهد بود. «ارزش» عقیده و باور پایداری است که فرد بر مبنای آن، شیوه رفتار خودش را برمی‌گزیند. این ارزش‌ها در تعامل با افراد دیگر، به یک باور عمومی تبدیل می‌شود و اعضای یک جامعه درباره آنان، به‌نوعی وفاق می‌رسند. این ارزش اجتماعی با هویت یک جامعه درآمیخته می‌شوند و همبستگی افراد آن جامعه، بر این ارزش‌ها استوار می‌شود.


در فیلم «شکار»، باور جامعه به پاکی و معصومیت کودکان است و همه آنها به این نکته اعتقاد دارند که کودکان دروغ نمی‌گویند. «لوکاس» شخصیت محوری فیلم است و خط روایی فیلم برمبنای تقابل جامعه با او شکل می‌گیرد. شخصیتی که عاشق کودکان است و سعی می‌کند برخلاف بقیه مربیان مهدکودک، همبازی بچه‌ها شود و با آنها حرف بزند.

 

او آن‌قدر محبوب بچه‌هاست که بچه‌ها در دنیای کودکانه خود، عاشق او می‌شوند. او حواسش به بچه‌هاست و حتی پس از تمامی اتفاقات، لوکاس، کلارا (همان دخترک ٥ ساله که دروغ گفته است و لوکاس را قربانی نگاه دیگران ساخته) را دوست دارد و سعی می‌کند که این کودک صدمه‌ای از این خشونت نبیند. زدن اتهام کودک‌‌آزاری به این شخصیت، اگزاژره‌ای است که کارگردان برای نشان‌دادن شدت خشونت ذهنی جامعه، از آن بهره گرفته است. جامعه به یکباره، تمامی تصاویر ذهنی از نحوه تعامل لوکاس با کودکان را فراموش می‌کند و تصویر یک هیولا را جایگزین آن می‌کند و نسبت به آن واکنش نشان می‌دهد.

 

سکانس رفتن لوکاس به سوپرمارکت و برخورد فروشندگان با لوکاس، اوج این واکنش را تصویر می‌کند؛ انگار تبهکار‌ترین آدم روی زمین به فروشگاه آنان قدم گذاشته است و نه همشهری و دوست سابق‌شان. زمان می‌گذرد و تصور می‌شود که جامعه اشتباه خویش را پذیرفته اما سکانس پایانی فیلم، نشان می‌دهد که هیچ‌چیز تغییر نکرده است. شاید در ظاهر افراد لبخند می‌زنند و انگار که این کابوس به پایان رسیده است اما جامعه نمی‌خواهد بپذیرد که اشتباه کرده و خشم ‌درونی خود را مهار کند. جامعه شکار خودش را فراموش نمی‌کند. می‌خواهد که پایش را بر گلوی شکار بگذارد و با فشاردادن پایش، شهوت خویش را ارضا کند. لوکاس باید بپذیرد که هیچ نقطه امیدی برای یک قربانی نیست. جامعه به شکار خود مفتخر است و او را رها نمی‌کند.


نه این‌که نقد ما بر رفتار فرزاد حسنی نادرست بوده باشد، اما رفتار ما شبیه همان است که در بالا به آن اشاره شد. نقد‌های تند و خشن و بی‌پرده، یعنی جامعه قربانی خوبی پیدا کرده است تا بر او بتازد و ما هم مانند همان تماشاگران منفعل برنامه تلویزیونی فقط نقد کردیم و نوشتیم بدون این‌که به ریشه‌های اجتماعی و نه روانی این اتفاق نظر داشته باشیم. ما می‌توانیم داوطلب رفتارهای هیجانی و قربانی‌کردن دیگران باشیم یا داوطلب صبوری‌کردن و نقد‌های بجا و اول از همه نقد خودمان! یادمان باشد؛ جامعه به‌دنبال قربانی می‌گردد، ما اسیر این تفکر نشویم!
 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------