فحاشی مجازی آلودگی حقیقی



 اخباراجتماعی  ,خبرهای  اجتماعی , شبکه  های  مجازی

شبکه های مجازی این روزها آینه ای از ما می سازند در برابر ما ، آینه ای که نباید آن را شکست بلکه باید حقیقت را در آن به تماشا نشست.

  محمد حسن ازنابرابری  اجتماعي،فقرونبودبرنامه ریزی برای اوقات فراغتش والبته نبودنظارت درست والدین حرف زد.

  آیا آنچه با کلماتی که چنان گلوله روح و هویت طرف دیگر را نشانه می روند تنها از خشمی فروخفته است که سرچشمه می گیرد؟

   اگر آنچه گفته می شود از سر خشم باشد بدون تردید این خشم لجام گسیخته و فروخورده ، خشمی از نوع متقابل را در دیگری بازتولید می کند.

 بسیاری از کاربران فضاهای مجازی وشبکه های اجتماعی این حق را برای خود قائل هستند تا به راحتی فحاشی کنندو سبب ناراحتی و رنجش دیگران شوند.

لیونل مسی،اولین نام بود.همه چیز بامسی آغاز شدوکارآنقدر بالا گرفت که جمشیدمشایخی بازیگرکهنه کارایرانی راوارد ماجرا کرد و تا بوسیدن کتف های مردانه مسی پیش رفت. ماجرا از گلی آغاز شد که پس از بیش از 90 دقیقه مقاومت تیم ملی ایران در جام جهانی 2014 در دروازه تیم وارد شد و زننده گل ستاره تیم آرژانتین ، لیونل مسی بود.

 

دقایقی بیشتر از این ورود توپ به دروازه ایران نگذشته بود که صفحات فیس بوک واینستاگرام مسی و همچنین داور مسابقه از نظرات توهین آمیز پر شد. کاربران ایرانی فضای مجازی که در زمین فوتبال از تیم آرژانتین شکست خورده بودند تصمیم داشتنددرفضای مجازی خدمت مسی برسند. در کمتر از یک ساعت بیش از یک میلیون نظر ثبت شدو اگر تا پیش از آن حملات جسته‌گریخته ای به صفحات مجازی اشخاص مشهور می شد، این بار یک کلونی هدفمند تشکیل شد که از صفحه ای به صفحه دیگر می رفت.

کمی بعدتر نوبت به ایوان زایتسف رسید. این بار بهانه شکست تیم والیبال بود و البته که ایوان نیز در صفحه فیس بوکش که توسط دو ادمین اداره می شد به این حملات گسترده واکنش نشان داد. او نوشت که انتظار نداشت چنین رفتاری را از سوی ایرانی ها شاهد باشد.

اما این روند گویا قرار نبود خاتمه یابد. در مرحله بعد و در دور جدید حملات این بار به سوی ایرانی ها اتفاق افتاد. بازیگران و ورزشکاران و هنرمندان و حتی در مواردی اشخاصی که اصلا مشهور نبودند، مورد حمله قرار گرفتند و گاهی حتی همین فحاشی ها منجر به شهرت آنان شد.همسر سابق یکی از خوانندگان زیرزمینی یکی از این موارد بود که صفحه اینستاگرامش مورد حمله دسته جمعی واقع شد. اما در این میان، سوالی همچنان وجود دارد و آن این است که دلایل این رفتار از سوی جمعی از ایرانیان چيست؟ سوالی که تاکنون جامعه شناسان و رفتارشناسان در مورد آن پاسخ داده اند اما شاید یک بار باید از خود فحاشان در فضای مجازی پرسید که توهین ها ، ناسزاها و الفاظ رکیک و گاه مزه پرانی های توهین آمیزی که در فضای مجازی نثار دیگران می کنند، چه دلیلی دارد.

فحاشی مجازی
قطعا این سوال اکنون تنها برای آنانی که هدف حملات مستقیم قرار گرفته اند ، مطرح نیست؛ چرا که کافی است شما یک کاربر معمولی فضای مجازی باشید تا در طول شبانه روز حداقل یک بار شاهد فحاشی های بی‌دلیل بعضی افرادوانتقادهای همراه با توهین و تهمت آنها به دیگران شوید. درجامعه مابسیاری از کاربران فضاهای مجازی وشبکه های اجتماعی این حق را برای خود قائل هستند تا به راحتی فحاشی کنندو سبب ناراحتی و رنجش دیگران شوند.وجود فضاي مجازي و شبكه هاي اجتماعي مختلف از جمله اينستاگرام ، به خاطرقابليت به اشتراك گذاري تصاوير و متن، باعث شده است كه گویا تب تندفحاشي و هتاكي،به سلبريتي ها درجامعه ديده شود. چنين اتفاقي در صفحات افراد و چهره هاي مشهور به شكلي جدي تر ديده مي شود.

از خارجی ها شروع شد و به ایرانی ها رسید
داستان پرغصه فحاشی از خارجی ها شروع شد اما به چهره هاي خارجي محدود باقی نماندودر ادامه روند ویروس گونه خود شامل حال چهره هاي هنري و سينمايي و ورزشي كشورمان شد ودر نهایت گاهي  اين چهرها را به واكنش رسانه اي وادار کرد.نفیسه روشن یکی از این نمونه هاست که، به خاطر مدل لباسی که خودش ابتکار به خرج داده بود و پیشنهاد آن را به طراح لباسش داده بودتا برایش طراحی کنندو دراکران خصوصی فیلم مایا حاضر شده بود، مورد حمله واقع شد.نفیسه روشن عکس هایش از افتتاحیه خصوصی فیلم را در اینستاگرام شخصی خود منتشرکردکه با ناسزا و توهین مردم نسبت به خودش و همسرش و خانواده‌اش مواجه شد. سطح این فحاشی تا آنجا پیش رفت که وی واكنش نشان داد و اعلام کردازهتاکان به خانواده اش دراینستاگرام به پلیس فتا شکایت  می کند.

 

اين فحاشي در فضاي مجازي یکی از آخرين موارد حملات مجازی بود کما اینکه پیش از آن نیز به صفحات اشخاصی چون رامبد جوان ، به بهانه طرفداری از مرتضی پاشایی حمله شد و کمی پیش‌تر از آن به بهانه برنامه خندوانه به صفحه میلاد کی مرام و امیرحسین صدیق نیز حملات مشابهی شکل گرفت. این موارد شاید مشت نمونه خروار از رفتاری است که در یک روند صعودی چنان ویروسی که در حال انتشار است ، رشد می کند و تاکنون برای آن چاره ای یافت نشده است.خطر شاید اینجاست که اگر این فحاشی ها در فضای مجازی و با هویت های جعلی رخ ندهد انفجاری از خشم عصیانگر، این بار در فضای واقعی جامعه رخ دهد. خشمی که چنان با اشخاص فحاش عجین شده است که ساحت مقدس خانواده طرف مقابل را مورد اهانت قرار می دهند.

   این بار پای حرف های فحاشان
راستی اما آیا آنچه با کلماتی که چنان گلوله روح و هویت طرف دیگر را نشانه می روند تنها از خشمی فروخفته است که سرچشمه می گیرد؟ خشمی پر از احساس انزجار که گاه حتی ترسناک می نماید. ترسناک از آن باب که اگر آزار جسمی و فیزیکی جراحتی بر پیکر انسان است این بار این کلمات و فحاشی ها چنان نیشتری بر روح آدم ها خورده می شود.

 

اگر آنچه گفته می شود از سر خشم باشد بدون تردید این خشم لجام گسیخته و فروخورده ، خشمی از نوع متقابل را در دیگری بازتولید می کند. خشمی که گردونه هولناک فحاشی را به حرکت در می آورد. كسي که مخاطب این فحاشی بوده دست به رفتار متقابل می زند. اتفاقی که به شکلی هراس انگیز در بخش نظرات بسیاری از مطالب و پست های بازیگران و ورزشکاران دیده می شود. خشمی فروخورده که با گلوله زشت ترین کلمات رخ می نماید و از سوی مقابل پاسخی خشمگینانه تر و تندتر دریافت می کند؛ گردونه‌ای معیوب و هولناک.

شاید درک همین موضوع بود که در شب زنده داری های پیاپی تصمیم گرفتیم در اقدامی از نوع دیگر این بار پای حرف های فحاشان اینترنتی بنشینیم و 13 فحاش مخاطب این شب زنده داری ها و پرسش ها بودند.

با بلاک پاسخ دادند
در اولین اقدام بود که در ساعات آغازین شب براي کاربری كه جنسيتش مشخص نبود پيام فرستادم؛ به نظرخانم بود ،اما همین که خواستم بپرسم که چرا در صفحه شخصي برخي از بازيگران فحاشي كرده ، جوابي جز الفاظ ركيك و زننده نداد و بلاكم كرد. یکی دیگر از کسانی که به سراغش رفتم ،پسرجوانی به اسم مرتضی بودکه برای وی نیز پیغام فرستادم و خود را معرفی کرده و هدفم را بیان کردم ، این بار فحاشی در کار نبود اما بلاک شدن در دستور کار این جوان بود.

فحاشي به  دليل نبود سرگرمي
حدود ساعت 3 نيمه شب  بود كه با پسر 14 ساله اي به نام محمد‌حسن كه ساکن اهواز بود،گفت و گو كردم.هنوز خود را کامل معرفی نکرده بودم و هدفم را درست توضیح نداده بودم که همان ابتدا و پیش از آغاز گفت‌وگو،فحاشي كردن به شخصيت هاي سينمايي و هنري را انكار كرد و گفت:«روزي كه علی رضوانی گزارشگر صداوسیما خبری درباره امیرتتلو را در بخش خبری 20:30 منتشر كرد،گوشي دست پسر داييم بود.»

 

اما یخ محمد حسن به مرور آب شد و وقتی مطمئن شدتنها روزنامه نگاری درپی یافتن یک چرا هستم ، شروع به حرف زدن کرد و گفت:« در اهواز امكانات تفريحي و ورزشي مناسبي وجود نداردتابتوانم اوقات فراغتم را پر كنم.علاقه شديدي به فوتبال دارم امابراي اينكه فوتبال را به طور جدي ادامه بدهم، بايد پول يا پارتي داشته باشم كه هيچ كدام از اين گزينه ها را ندارم.اي كاش پول نفت خوزستان درصداندكي اش در شهرمان خرج مي شد تا مسئولان براي نوجوانان و جوانان امكاناتي در نظر مي گرفتند.»

از محمد حسن پرسیدم«اگرتفريح مناسب داشته باشي،فحش نمی دهی؟»،گفت:« نه! ديگه دليلي ندارد به افرادي كه دوست شان دارم توهين و بي حرمتي كنم.اماوقتي به خاطر شرايط آب و هوايي خوزستان مدام به ما می گویندکه درمواقع غير ضروري خانه راترك نكنيد،آيا غير از گشتن در فضاي مجازي و فحاشي با کار دیگری مي توانم اوقاتم را پر كنم؟» «خب !می توانی وقتی که در خانه هستي،كتاب بخوانی یا موسيقي گوش کنی.»

 

او این پرسشم را چنین پاسخ می دهد:«اصلا از صبح تا شب كتاب بخونم وموسيقي گوش كنم؛چه فایده ای دارد؟مگر با این کارها مي توانم هيجان دروني خودم را تخليه كنم؟براي تخليه كردن انرژي دوران نوجواني خودم باید به تفريحاتي كه دوست دارم بپردازم ، به همین دلیل با فحاشي درصدي از انرژي خودم را تخليه  مي كنم.» زماني كه از او پرسيدم روزي كه مردم به ليونل مسي فحش دادندتو هم به به او فحش دادي؟ گفت:«خير،آن روزها خودم فوتبال بازي مي كردم و توهين كردن به مسي را اصلا جايز نمي دانستم.اوالگوي فوتبالي من بود.» محمد حسن 14 ساله صفحه اينستایي داردکه پدرومادرش آن را چك نمي كنندوازفعاليت هايي كه در اين فضا انجام مي دهد،اصلا آگاه نيستندالبته خودش از اين بي توجهي والدين خود رضايت ندارد و مي گويد:«ايراني ها هميشه بايد زور بالاي سر داشته باشند تا از ترس به سمت خيلي چيزها نروند.اما از طرفي هم خيلي وقت هاآدم ها از زور شنيدن به كارهايي كه نبايد انجام بدهند ، روی می آورند.»از او پرسيدم،دوست داری پدرومادرت حواس شان به تو باشداماتومنگنه نذارند،گفت: «آره تو ذهنمو می خواني ، دوست دارم ازدورمراقبم باشند.»

این گفت وگوساعت 3 شب انجام شدواین نوجوان 14 ساله دراین ساعت شب دورازکنترل خانواده مشغول گشت زنی درفضای مجازی بود. سوال خطرناکي كه  ذهنم را درگير كرده است اينكه محمد‌حسن که با آرامش پاسخم را می دهدآیا در آينده ممکن است تبديل به یکی چون مرتضی شود که پاسخ مرا با بی اخلاقی بدهد؟محمد حسن ازنابرابری

  اجتماعي،فقرونبودبرنامه ریزی برای اوقات فراغتش والبته نبودنظارت درست والدین حرف زد. او برای من یکی از خیل بسیار نوجوانانی بود که رفتارشان فریادی است از این که در جامعه اي زندگي مي كنند كه كسي آنان را نمی بیند.  واقعیت تلخ این است که  خانواده و جامعه برای نوجوانانی همچون او برنامه دقيقي ندارند.« محمد حسن ها» نمونه ای هستند از نسلی که در لايه مياني دوران گذار جامعه ما خود را به رخ می کشد و هنوز هیچکس ، از جامعه و خانواده و مسئولان باور ندارند که آنان نسل بعدی و آینده این سرزمین هستند. موزيسين جوان  به نام اشکان.پ یکی دیگر ازافرادی بودکه به سراغ او رفتم.

 

وی یکی از کاربرانی بود که ازکامنت های رکیک ابرازتاسف کرده بود.اودرپاسخ به این سوال که به نظرت چرابرخی از هم‌وطنان مان چنین واکنش هایی را از خود بروز مي دهند، مي گويد:«من کشورهای زیادی سفر نكردم وبافرهنگ های مختلف آشنايي ندارم،امابه واسطه اينکه اقوا م زیادی درسرتاسردنیادارم کم وبیش با خيلي از كشورها آشنایی دارم ،تاجایی که می دانم ایران تنهاکشوری است که مردم آن ازهنرمندانش تنهاحمایت نمی کنند،بلکه سعی دارنداین عزیزان را ترورشخصیت کنند.«چرا؟»به دلیل اينكه برخي قوانين بي خود يا هنجارهاي بي معني ، افراد عقده اي را پرورش داده كه  بيماري ساديسم دارند. بنابراين موضوع بی فرهنگی ماکاملاواضح است، ازرفتن درپیج لیونل مسی گرفته تا غیره وذلک نشانه همین بی فرهنگی هاست. البته حسادت هم دراین واکنش ها دخیل است چرا كه این افرادبابستگان خودشان هم همین رفتارها را دارند.»

 

اشکان یکی از جوانانی محسوب می شود، که خودش معترض به این برخوردهاست وبه عنوان شخص اهل فرهنگ وهنر، از وی انتظار می رفت که حداقل هایی از استانداردهای فرهنگی و اجتماعی را داشته باشد اما وی در بخشی از حرف هایش با من اشاره می کند که یک بار کامنتی توهین‌آمیز خطاب به یک خواننده ایرانی نوشته تا منتشر کند اما در نهایت آن را پاک کرده است. شاید همین حرف های اشکان نشان می دهد که چگونه فحاشی مجازی حتی دامنگیر شخصی چون او که سعی می کند استانداردهای اخلاقی را رعایت کند نیز شده است. اشکان در انتهای حرف هایش نیز می گوید:«فقرفرهنگی منجر به ازدست رفتن سرمایه های جامعه وحتی سرمایه های اقتصادی جامعه می شود.درواقع این گونه رفتارها روزبه روز به کمبود سرمایه های اجتماعی دامن می زندودرنهایت همراه باکوچ وازدست رفتن سرمایه اجتماعی،سرمایه اقتصادی هم نابود مي شود.»

الگوبرداري از شخصيت هاي سياسي
اما شاید یکی از عجیب ترین موردهای فحاشان اینترنتی زن جوان بارداری بود که در اواسط شب با وی گفت وگو کردم.رفتار زن جوان،که باردارهم بوددر نوع خود جالب است.اوخیلی توصیه می کرد كه افرادباسن پایین نبایددرفضای مجازی چرخ بزنندوحتي خيلي نگران بچه ای بود كه در راه داشت.می گفت که فردااگر بافرزندم براي عضو شدن در اين شبكه ها مخالفت کنم  باعث می شود كه مشكلي در رابطه مادروفرزندي ما به وجود بيايد.اين خانم که پرستارنیز بود،اظهار مي كرد:«از اخبارهايي كه مربوط به افراد مشهور باشد باخبر هستم و سلبريتي هايي كه مايه ننگ باشند اين مدلي با آنان برخورد مي‌كنم يعني در صفحه شخصي اينستای آنان فحاشي مي كنم ،مثل گلشیفته که  ازش متنفرهستم.»

 

وی همچنین می گفت:«من مانند آينه هستم و هر كس رفتار مناسب و در خور ايران داشته باشد با او خوب برخورد مي كنم اما با فردي كه با آبروي مملكتم بازي كنه مثل خودش رفتار نامناسبي دارم.»وي در ادامه به نكته اي اشاره مي كند كه:«در كشوري كه نابساماني اقتصادي و سياسي و اجتماعي بيداد مي كند و حتي مسئولان عالي رتبه سياسي در سخنراني هاشون از ادبيات سخيف استفاده مي كنند،ديگر از من كه به گونه اي از اين فرد الگو برداري مي كنم انتظار فحاشي نكردن را نبايد داشت.»عجیب اما این بود که این زن باوجوداین که نگران نسل آینده و فرزند خودبودواین فضارا براي او و افراد كم سن و سال ناامن مي دانست اما به بهانه دفاع از ناموس و زن ايراني و كشور خود دست به قضاوت می زد و حکم صادر می کرد.

رفتار این کاربر شاید دقیقا مصداق همان چیزی بود که خود برای اینکه روزی کودکش وارد شبکه های مجازی شود از آن هراس داشت.

شبکه مجازی مشکلی ندارد ، مشکل را در خود دریابیم
از میان 13 نفری که سعی کردم با آنان حرف بزنم، بیشتر سهم از آن فحاشی ها و توهین ها بود و کمترین آن پاسخ هایی که داده شود. فحاشانی که در فضای مجازی نقاب به صورت دارند و به صورت دیگران پنجه می‌کشند. در میان آنان از بیکار تا منادی اخلاق و ادب یافت می شود. در این میان اما یک نکته باید بار دیگر دیده و بارها گوشزد شود.مشکل نه وجود شبکه های اجتماعی و نه راه های نوین ارتباطی که مشکلی در درون جامعه ایرانی است.

 

اژدهایی که در درون این جامعه لانه کرده است و آرام آرام سر بیرون می آورد. فیلتر کردن و محدود کردن شبکه ها کمکی به وضعیت بحرانی امروز ما نخواهد کرد که تنها پاک کردن صورت مساله ای است که اکنون بیش از همیشه نیازمند یافتن راه حل است.  شبکه های مجازی این روزها آینه ای از ما می سازند در برابر ما ، آینه ای که نباید آن را شکست بلکه باید حقیقت را در آن به تماشا نشست. حقیقتی که امروز اگر چنان اژدها از شبکه های مجازی سر برون آورده است طی یک دهه آتی می تواند چنان اژدهایی حقیقی برخیابان های شهرهایمان چمبره بزند. آتش خشمی فروخفته را باید درک کرد و برایش علاج یافت ، چشم فرو بستن بر حقیقت و انکار و نفی آن دیگر چاره ساز نیست.

 

 اخبار اجتماعی  -  قانون

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------