افشاگری، جنگ مافیاهاست



  اخباراجتماعی ,خبرهای اجتماعی  , رضا حجتی

«می‌گوییم سمن، می‌گویند سمند؟ می‌گوییم ان‌جی‌او، می‌گویند، سی‌ان‌جی؟» این خلاصه‌ای از میزان اطلاع مردم از فعالیت سازمان‌های مردم‌نهاد به زبان رضا حجتی، مدیرکل مشارکت‌های اجتماعی ورزش و جوانان است.

 

کسی که می‌گوید از فعالیت سازمان‌های مردم‌نهاد رضایتی ندارد. حالا آنها، همه آن ١٥٠٠ سازمانی که از وزارت ورزش و جوانان مجوز گرفته‌اند و به‌عنوان «سمن» و «ان‌جی‌او» کم‌وبیش  فعال‌اند، هم نتوانسته‌اند میزان مشارکت اجتماعی مردم را بالا ببرند، ایرانی‌هایی که درگیر انواع آسیب‌ها هستند و زیربار مسئولیت‌پذیری اجتماعی نمی‌روند. وضع تهرانی‌ها، ازهمه پیچیده‌تر است، شهروندانی که بیشترین جمعیت جوان را دارند اما کمترین مشارکت را در این زمینه داشته‌اند.

 

ماجرای مشارکت اجتماعی پایین ایرانی‌ها، حکایتی از ضعیف‌شدن اعتماد عمومی است، اعتمادی که با برملاشدن انواع و اقسام فسادها و اختلاس‌ها، ضربه خورده و با افزایش آسیب‌های اجتماعی پیش‌رونده از ابتدای دهه٩٠ و بالارفتن بیکاری و طلاق و اعتیاد، به اوج‌اش رسیده است، اتفاقی که انگیزه مشارکت اجتماعی را برای جوانان، بی‌معنی می‌کند. رضا حجتی، دغدغه دارد؛ دغدغه او در بالابردن میزان مشارکت اجتماعی به‌عنوان یک سرمایه و افزایش اعتماد مردم و دولت است. او در گفت‌وگو با «شهروند»، توضیح بیشتری درباره سهم ایرانی‌ها در فعالیت‌های اجتماعی می‌دهد.

 

  چند سالی است که عنوان سازمان‌های مردم‌نهاد یا همان سمن‌ها، بر سر زبان‌ها افتاده و فعالیت این نهادهای مردمی درموضوعات مختلف، بسیار شنیده می‌شود، از زمانی که شما در وزارت ورزش و جوانان مشغول به کار شدید، چقدر شاهد رشد این سازمان‌ها بودید؟ مخصوصا زمانی که فعالیت آنها را با گذشته مقایسه می‌کنید. به نظرتان این سمن‌ها توانسته‌اند موفق عمل کنند؟

ببینید ما در ابتدا باید ببینیم معنا و مفهوم مشارکت اجتماعی چیست. مشارکت مفهومی است که در ارتباط، تعامل و کنش و واکنش انسان با دیگری شکل می‌گیرد. دیگری، تمام افرادی هستند که می‌توانند در اجتماع انسانی وجود داشته باشند. هروقت این کنش‌ها و واکنش‌ها، درجهت تقویت اجتماع باشند، مشارکت اجتماعی صورت گرفته و هرگاه هم درجهت تخریب اجتماع باشند، مشارکت ضداجتماعی، ایجاد شده است. اگر با این معنا و مفهوم به مشارکت اجتماعی نگاه کنیم، بسیاری از رفتارهای ما می‌تواند مشارکت‌جویانه تلقی شود، اما این شکل ابتدایی مشارکت اجتماعی است و موضوع و مفهوم مشارکت اجتماعی می‌تواند به رفتارهای سازمان‌یافته توسعه پیدا کند.

 

ما درحالت متعارف، به رفتار مشارکت نهادمند می‌گوییم که از دوویژگی برخوردار باشند، یکی این‌که سازمان‌یافته باشند، یعنی حداقلی از قواعد و مقررات و چارچوب‌ها و رفتارهای سازمانی در آنها رعایت شود و دوم استمرار داشته باشند. بنابراین فعالیت موسمی و دل‌بخواهانه که تابع یک موج خاصی است، به‌عنوان مشارکت اجتماعی تلقی نمی‌شود. آنهایی مشارکت اجتماعی هستند که مستمر باشند و به بهترین شکل به‌عنوان یک سازمان غیردولتی فعالیت کنند و نیروهای داوطلب و اهداف عام‌المنفعه داشته باشند. با این تعریف، میزان مشارکت اجتماعی درجامعه ما عدد مناسبی ندارد. به‌طوری که درحال حاضر، به ازای هر ١٥‌هزار نفر جمعیت جوان، یک سازمان مردم‌نهاد فعال در زمینه جوانان، مجوز گرفته است.

 

  و این عدد پایینی است.

بله، خیلی کم است. درکشورهای توسعه‌یافته به ازای هر ١٠٠نفر، یک تشکل وجود دارد. ما هم‌اکنون ١٥٠٠ سازمان مردم‌نهاد جوانان داریم که قرار است تا ‌سال ١٤٠٠، به ازای هر ٥‌هزار نفر، یک سازمان مرتبط فعال شوند.

 

  از چه سالی شاهد رشد سمن‌ها بودید؟

ببینید از زمان تأسیس وزارت ورزش و جوانان تا ابتدای دولت یازدهم، برای ٥٠ سازمان مردم‌نهاد با موضوع جوانان مجوز داده شد، اما از شروع به کار دولت یازدهم تاکنون برای بالای ١٤٥٠ سازمان، مجوز صادر شده است. تا قبل از دولت یازدهم، به دلیل کمبود شدید سازمان‌های مردم‌نهاد، از‌سال ٩٢، بر توسعه کمی این سازمان‌ها تأکید شد.

 

  شما در صحبت‌تان به ویژگی مشارکت اجتماعی برای ایجاد یک سازمان مردم‌نهاد اشاره کردید. از ١٥٠٠ سازمانی که درحال حاضر مجوز گرفته‌اند، چه تعدادی واقعا این ویژگی را دارند؟

مشارکت اجتماعی از بدو ایجاد تشکل‌ها به صورت کم‌وبیش وجود دارد، سازمان‌های مردم‌نهادی که تشکیل می‌شوند، به هرمیزان که فعالیت‌شان مستمر باشد، می‌توانند نهادمند شوند.

 

  حالا چقدر از این سازمان‌ها واقعا می‌توانند فعالیت مستمری داشته باشند؟

این موضوع به ویژگی‌های اعتقادی، باورها، هنجارهای اجتماعی و فرهنگی جامعه برمی‌گردد. هرچقدر جامعه مشارکت‌پذیرتر باشد، سازمان‌های غیردولتی در آن، هم آسان‌تر شکل می‌گیرند و هم پایدار‌تر می‌شوند، اما هرچقدر زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی نسبت به این موضوع ضعیف‌تر باشد، طبیعی است که تشکیل و استمرار مشارکت سازمان‌های مردم‌نهاد به‌ویژه سازمان‌های مردم‌نهاد جوانان کمتر خواهد بود، این هم به مهارت‌های اجتماعی ارتباط پیدا می‌کند. مثل مهارت کار گروهی یا مهارت حل خلاقانه مسائل یا مهارت برقرارکردن ارتباط موثر است و اگر این مهارت درجامعه کم باشد، آن جامعه نمی‌تواند مشارکت‌جویانه باشد. اینها مهارت‌هایی هستند که از کودکی درخانواده یا در نظام آموزش عمومی در فرد ایجاد می‌شود که ما متأسفانه در این زمینه ضعیف هستیم.

 

شما به نکته مهمی اشاره کردید، موضوع مشارکت اجتماعی. ما ایرانیان چقدر مشارکت‌پذیر هستیم؟

نمی‌شود برای همه ایرانیان یک حکم صادر کرد، به ‌هرحال جامعه ایران از نظر مشارکتی درحال توسعه است. به‌طورکلی می‌گویم مثلا درجوامعی که در آن دروغگویی اندک است و به‌عنوان یک صفت مذموم شمرده می‌شود، اگر کسی دروغ بگوید، جامعه به نوعی او را مجازات می‌کند، دراین جامعه مبنا بر راستگویی است. راستگویی پایه اصلی مشارکت اجتماعی است. راستگویی، وفای به عهد، نوعدوستی و... اینها باید درجامعه ایجاد شود تا بتوان مشارکت اجتماعی را بالا برد. ما در این زمینه از نظر تاریخی خیلی غنی هستیم، به‌ویژه در آموزه‌های حکمی، اما در رفتار، باید به سمت تبدیل‌نظر به عمل باشیم.

 

 شما به وجود ١٥٠٠ سازمان مردم‌نهاد جوانان اشاره کردید، وجود این سازمان‌ها توانسته مشارکت‌پذیری اجتماعی را بالا ببرد؟

ببینید، مشارکت اجتماعی درپیوند مفهوم سرمایه اجتماعی معنا پیدا می‌کند، یعنی اگر ما سرمایه اجتماعی را به‌عنوان یکی از سرمایه‌های موجود درکنار سرمایه انسانی و صنعتی و مالی و... تصور کنیم، می‌توان گفت که سرمایه اجتماعی، یک ثروت است و جوهر آن، اعتماد عمومی و ملی است؛ یعنی اعتماد متقابل مردم و دولت. هرچقدر این اعتماد بیشتر و قوی‌تر باشد، معنایش این است که مسئولیت‌پذیری اجتماعی افراد بیشتر است، این اعتماد، احساس مسئولیت مشارکت اجتماعی را به حرکت درمی‌آورد. وقتی اعتماد اجتماعی افزایش پیدا می‌کند، مسئولیت اجتماعی و درپی آن، مشارکت اجتماعی ایجاد می‌شود. هرچقدر مشارکت اجتماعی بیشتر شود، سرمایه اجتماعی بالا می‌رود.

 

بنابراین تشکیل سرمایه اجتماعی درگرو وجود اعتماد اجتماعی است، به ‌هرحال ما در دوران معاصر به لحاظ سرمایه اجتماعی، افت‌وخیز داشتیم، درمواقعی اعتماد اجتماعی بالا بوده و درمواقعی پایین. مثلا در نهضت ملی‌شدن صنعت نفت یا در انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، میزان سرمایه اجتماعی در اوج بوده است، اما گاهی سرمایه اجتماعی کاهش می‌یابد که منجر به آسیب جدی به پایه‌های اعتماد عمومی می‌شود. خوب است بدانیم که سرمایه اجتماعی با آسیب‌های اجتماعی رابطه معکوسی دارد، یعنی هرچقدر که میزان سرمایه اجتماعی کاهش پیدا کند، آسیب‌های اجتماعی بالا می‌رود و هروقت سرمایه بالا باشد، آسیب‌ها کم می‌شود. سرمایه اجتماعی پایین یعنی مشارکت اجتماعی پایین و به‌تبع آن مسئولیت اجتماعی پایین و درنهایت اعتماد اجتماعی کم.

 

 با این تعبیر یعنی ما با توجه به افزایش آسیب‌های اجتماعی شاهد افت مشارکت‌های اجتماعی هستیم؟ اگر هستیم، دلیل آن چیست؟

بله، جنس آسیب‌های اجتماعی، از جنس تبعات ثانویه تصمیمات و اقدامات است. یعنی اگر شما با طلاق به‌عنوان یک آسیب اجتماعی مواجه هستید، این اتفاق یک‌شبه ایجاد نشده، بلکه ممکن است معلول اعتیاد باشد، اعتیاد هم ممکن است معلول بیکاری و رشد اقتصادی پایین باشد، زمانی که یک تصمیم نادرست ازسوی دولت یا اجتماع، منجر به تعطیلی یک واحد صنعتی می‌شود، گروهی بیکار می‌شوند، بیکاری، منجر به افسردگی و اعتیاد می‌شود و... به‌طور کلی، نتیجه سیاست‌ها درحوزه اجتماعی، چهار تا پنج‌سال بعد، مشخص می‌شود. آسیب‌ها نه یک‌شبه به وجود می‌آیند و نه یک‌شبه از بین می‌روند. آنها ازجنس بیماری‌های مزمن هستند. بنابراین مشارکت اجتماعی هم یک‌شبه ایجاد نمی‌شود. این اتفاق، متکی به دانش و بینش افراد و باورها و اعتقاداتشان دارد.  

 

  و البته به اتفاقات اجتماعی و سیاسی.

بله، تصمیمات مهمی که در اجتماع گرفته می‌شود و مداخله دولت، در وقوع این اتفاقات تأثیر دارد.

 

 شما درصحبت‌هایتان به افت‌وخیز در اعتماد اجتماعی اشاره کردید، حالا ما در حالت افت قرار داریم؟

بله، مطالعات وزارت ورزش و جوانان و وزارت کشور، نشان می‌دهد که ٢٠ آسیب اجتماعی درحال رشد است و دولت و به‌طورکلی نظام در تلاش است تا آنها را مهار و کنترل کند.

 

  از چه زمانی شاهد افزایش آسیب‌های اجتماعی بودیم؟

از ابتدای دهه ٩٠ تا الان شاهد رشد این آسیب‌ها هستیم که ٥ آسیب ازجمله طلاق و حاشیه‌نشینی و اعتیاد در اولویت قرار دارند. در کنار این ٥ آسیب، ما در بحث آسیب دختران جوان، یعنی ١٤ تا ٢٤ ساله‌ها هم با مشکلات جدی مواجه هستیم که به شدت درحال رشد است، به‌ویژه در موضوع اچ‌آی‌وی. در کنار همه اینها ما هر‌سال شاهد افزایش ٢٠‌درصد طلاق هستیم، درحال حاضر رشد ملی طلاق حدود ٢٦‌درصد است. درحالی‌که اگر در کشور ما مشارکت اجتماعی بالا بود، شاهد این میزان آسیب‌ها نبودیم.

 

 فکر می‌کنید صدور مجوزهای بیشتر برای راه‌اندازی سازمان‌های مردم‌نهاد، مُسکنی برای این دردها هستند؟

ما ادعای رشد کمی این سازمان‌ها را نداریم که تنها به صورت صوری آنها را گسترش دهیم. ما رشد کمی سازمان‌های مردم‌نهاد جوانان را در کنار توانمندسازی و رتبه‌بندی آنها در نظر می‌گیریم، اگر ما صرفا به یک بُعد بپردازیم، نتیجه‌ای به دست نمی‌آوریم.  برنامه ما این است که در کنار رشد کمی، این سازمان‌ها را توانمند کنیم، بر آنها نظارت کنیم و نظام شایسته‌سالاری را پیاده کنیم.

 

 ماجرای اختلاس‌ها، فیش‌های نجومی و هر روز برملا شدن یک نوع فساد، چقدر به اعتماد عمومی و مشارکت اجتماعی ضربه زده؟

در کل، ما در حوزه اجتماع با دو مفهوم همزمان مواجه هستیم، یکی حاکمیت قانون و یکی به رسمیت شناختن حق مالکیت. در کنار همه اینها هم، شفافیت قرار می‌گیرد. اگر این مفهوم در جامعه‌ای به صورت مستمر رعایت شود، آن جامعه نیازی به افشاگری‌های محیرالعقول ندارد.

 

زمانیکه حق مالکیت به رسمیت شناخته نشود، یعنی با ابزار قانون یا خارج از قانون، بشود حقوق کسی را از او سلب کرد و پنهان کرد و حجم پنهان‌کاری به ١٢‌هزار‌میلیارد تومان برسد، یعنی آن دو مولفه وجود ندارد، به همین دلیل است که کوه یخ فساد شکل می‌گیرد، افشاگری بهترین کار است، به جای این‌که دزد را به صورت عادلانه محاکمه کنند، همه می‌گویند آی دزد. افشاگری برای جوامع استبدادی جذاب است. مردم هم دوست دارند، درحالی‌که افشاگری چیزی را حل نمی‌کند، افشاگری جنگ مافیاها با هم است. نتیجه آن هم بی‌اعتمادی و از میان رفتن باورهای کوچک می‌شود. ما می‌گوییم راه‌حل اعتمادسازی، افشاگری نیست، هر چند که گاهی برملا شدن مسائل، خوب است.

 

 درحال حاضر از این ١٥٠٠ سازمان مردم‌نهاد جوانان، چه تعداد فعالیت واقعی دارند؟

میزان فعالیت آنها از ١٠‌ تا ٩٠‌درصد است، از نظر ما همه این سازمان‌ها، زنده هستند.

 

* بیشترین فعالیت در چه زمینه‌هایی است؟

به‌طور کلی در چهار زمینه اعتقادی ــ مذهبی، اجتماعی و فرهنگی و علمی ــ پژوهشی.

 

 تقاضا برای فعالیت در کدام‌یک از این بخش‌ها بیشتر است؟

در ابتدا، تقاضا برای تشکیل سازمان‌های مردم‌نهاد با موضوع مذهبی و اعتقادی بیشتر بود، اما الان در حوزه اجتماعی تقاضا افزایش پیدا کرده است.

 

* یعنی در دولت یازدهم این سازمان‌ها به سمت فعالیت‌های اجتماعی رفته‌اند؟

بله.

 

 خودتان در وزارت ورزش و جوانان هم تمایل دارید که فعالیت این تشکل‌ها به سمت موضوعات اجتماعی برود؟

ما متناسب با نیازهای ملی کار می‌کنیم، به‌هرحال این علاقه جوانان است و ما مانعی برای کسی ایجاد نمی‌کنیم، اما توصیه‌ای که داریم این است که با توجه به افزایش آسیب‌های اجتماعی، فقر و محرومیت و حاشیه‌نشینی و سکونتگاه‌های غیررسمی و ... این سازمان‌ها، در این زمینه‌ها فعالیت کنند.

 

 فعالیت این سازمان‌ها، در کدام استان بیشتر است؟

استان همدان، زنجان، فارس و البرز از استان‌های دیگر بیشتر است.

 تهران چه وضعیتی دارد؟

در بررسی‌هاي ما تهران جزو ١٠ استان دوم قرار دارد.

 

جالب است، درحالی‌که تصور بر این است که میزان فعالیت و مشارکت ان‌جی‌او‌ها در تهران بیش از سایر شهرهاست.

تهران، یک مقوله ویژه است. البته در شهر تهران، دستگاه‌های مختلفی فعالیت می‌کنند، از نظر جمعیت جوان هم، این شهر، رتبه اول را دارد. با این حال در موضوع تشکیل و فعالیت سازمان‌های مردم‌نهاد جوانان، یعنی افرادی که در گروه ١٥ تا ٣٠‌سال قرار می‌گیرند، استان تهران در ١٠ استان دوم قرار می‌گیرد.

 

 دلیلش چیست؟

تقاضا برای مشارکت اجتماعی در تهران کمتر از شهرهای دیگر است. البته دستگاه‌های متولی در تهران متنوع‌تر و کم‌کارتر هستند. این آمارها، مربوط به وزارت ورزش و جوانان است، شاید به‌طور کلان، مشارکت‌جویی اجتماعی در تهران بیشتر از شهرهای دیگر باشد، اما در حوزه جوانان، این شهر، مشارکت اجتماعی بالایی ندارد.

 

 شما اشاره کردید که فعالیت این سازمان‌ها به سمت مسائل اجتماعی رفته است، آماری هم از میزان آسیب‌های اجتماعی دارید؟

ما آمار به این صورت نداریم، اما آمار عملکرد ما به‌زودی در جشنواره «اتفاق» ارایه می‌شود، در این جشنواره گزارش کاملی از فعالیت سازمان‌های مردم‌نهاد ارایه می‌شود. اگر الان بخواهیم آماری بدهیم، از جنس آمارهای نمایشی خواهد بود.

 

  باتوجه به تمام صحبت‌هایی که درباره این سمن‌ها و فعالیت‌شان کردید، خودتان به‌عنوان مدیرکل مشارکت‌های اجتماعی وزارت ورزش و جوانان، از فعالیت این سازمان‌ها راضی هستید؟

خیر راضی نیستم. اگر بگویید که فعالیت سمن‌ها نسبت به سال‌های ٩٢ و ٩٣ چطور است، می‌گویم خوب است، اما در مقایسه با کشورهای هم‌سطح می‌گویم وضع ما خوب نیست. وقتی شما می‌بینید در برزیل بیش از ٤٠٠‌هزار نهاد مردمی فعال وجود دارد و در کشور ما در بهترین حالت حدود ١٠‌هزار سازمان، کجایش راضی‌کننده است؟ حالا همین آمار را با کشور انگلستان مقایسه کنید که جمعیتی برابر با ما دارند و بیش از یک‌میلیون سازمان مردم‌نهاد در کشورشان وجود دارد.

 

 این نشان می‌دهد که مشارکت اجتماعی در کشور ما پایین است.

شاید اگر مشارکت اجتماعی بالا بود، باید آسیب‌های اجتماعی هم پایین می‌رفت. نمی‌شود هم مشارکت بالا باشد و هم آسیب‌ها.

 

  فکر می‌کنید حلقه گمشده کجاست؟

مشارکت اجتماعی ما پایین است چون انگیزه‌ای وجود ندارد، جامعه‌ای که نتوانسته با نیازهای اولیه‌اش  کنار بیاید، نمی‌تواند برای مشارکت اجتماعی که نیاز ثانویه است، تقاضای بالایی داشته باشد. اشتغال، مسکن و ازدواج، سه نیاز اول جوانان است، اول اینها باید پاسخ داده شود، بعد مشارکت اجتماعی افزایش پیدا کند. وقتی کسی بیکار است مشارکت اجتماعی برایش معنی ندارد. اول باید نیازهای اولیه فراهم شود، بعد گفتمان‌سازی ایجاد شود. ما باید برای مشارکت ایجاد انگیزه کنیم، دولت باید دست از تصدی‌گری بردارد، دولتی که تصدی‌گری می‌کند، عرصه را برای فعالیت اجتماعی می‌بندد.

 

در کنار همه اینها دولت باید سیاست‌گذار و ناظر و بیشتر حالت پشتیبان داشته باشد، نه این‌که به این مسائل ورود پیدا کند. متاسفانه دولت ما، دولت حجیم و تصدی‌گری است. وقتی ٧٠‌درصد اقتصاد دست دولت است، یعنی مداخله‌جوست، وقتی نگاه امنیتی باشد و به حضور و فعالیت مردم بدبین باشند، کسی مشارکت نمی‌کند. زمانی‌که هزینه مشارکت اجتماعی بالا باشد، تمایل مردم هم کاهش می‌یابد. اگر از موضوعات اجتماعی، تعبیر سیاسی شود و به مسائل سیاسی از منظر امنیتی نگاه شود، دیگر کسی به این سمت نمی‌آید.

 

فکر می‌کنید میزان آگاهی مردم هم می‌تواند در میزان مشارکت اجتماعی آنها تأثیر داشته باشد؟ درحال حاضر خیلی‌ها حتی واژه سمن را نشنیده‌اند و سازمان‌های مردم‌نهاد را با موسسه‌های خیریه اشتباه   می‌گیرند.

به‌طور کلی باید بگوییم که میزان آگاهی مردم درحال افزایش است، هرچند که تغییرات اجتماعی به سرعت درحال رخ دادن است و  دانش اجتماعی ما در این زمینه ضعیف است، بسیاری از جوانان، با واژه‌هایی مثل «سمن» و «ان‌جی‌او» آشنا نیستند، می‌گوییم سمن، می‌گویند سمند؟ می‌گوییم ان‌جی‌او، می‌گویند سی‌ان‌جی؟ جامعه‌ای که این موضوعات را در دوران کودکی می‌آموزد با جامعه‌ای که با آن بیگانه است، فرق می‌کند. ما از همان ابتدا به کودکانمان دروغ گفتن را یاد می‌دهیم، زرنگ بازی و قالتاق بازی امتیاز دارد و در مقابل، صداقت و راستگویی، امتیاز منفی می‌گیرد. اینها ضد مشارکت است و ما به شدت با این مسائل گره خورده‌ایم. برای حل این موضوعات نیاز به فرآیندهای پیچیده‌ای داریم. درست است که آگاهی اجتماعی مردم نسبت به فعالیت سازمان‌های مردم‌نهاد، نسبت به قبل بیشتر شده اما در مقایسه با جوامع هم‌سطح، وضع خوبی نداریم، مثل ترکیه و مالزی و کشورهای جنوب شرق آسیا.

 

  به نظر شما، میزان آگاهی مردم را چطور می‌توان افزایش داد؟

ما باید مدل‌هاي موفقی را به مردم معرفی کنیم. رسانه‌ها به‌ویژه در بخش فضای مجازی خیلی می‌توانند در افزایش اطلاع‌رسانی، نقش داشته باشند.

 

 رویکرد دولت را در افزایش فعالیت سمن‌ها چطور می‌بینید؟ چقدر از این موضوع استقبال می‌کند؟

با نگاه ویژه‌ای که وزیر جدید ورزش و جوانان به توسعه سازمان‌های مردم‌نهاد در بخش جوانان دارد، امیدواریم روند رشد کمی و در عین حال توانمندسازی و رشد کیفی این سازمان‌ها شتاب بیشتری بگیرد.

 

اخبار اجتماعی  - شهروند  

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------