وقت استعفا
- مجموعه: اخبار ورزشی و نتایج مسابقات
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
1- كمتر از يك ماه از مرگ صداقت در فوتبال ايران، حين بازي تراكتورسازي و نفت گذشته است. پايان ليگ برتر ايران با «آبروريزي بزرگي» همراه بود. نزديك به ٨٠ هزار نفر در ورزشگاه يادگار امام تبريز فريب خوردند. چند روز بعد رييسجمهور دستور پيگيري و تنبيه مقصران را داد. در اين ميان هيچ مقام رسمي در فدراسيون فوتبال ايران، نه تنها جلسهاي براي بررسي اين موضوع تشكيل ندادند، بلكه «عذرخواهي» ساده هم نكردند.
مسووليت برگزاري فوتبال در ايران با فدراسيون فوتبال و سازمان ليگ است اما اين مرجع كمترين واكنشي نسبت به اين موضوع مهم نداشت. نهتنها عذرخواهي اعلام نشد بلكه سريال «بيصداقتيها» در همه سطوح مديريت وسعت گرفت. هر روز توجيه تازهتري اعلام شد. نوعي فرار از مسووليت. نتيجه اين رفتار البته قابل پيشبيني بود.
حفظ بياعتمادي به مجموعه مديريت فوتبال ايران. فضاي بياعتمادي عمومي البته دامان دولت را گرفت. ورزشگاه تبريز و كارتهاي قرمز مقابل آقاي رييسجمهور. مردم وقتي ميبينند با فردي برخورد نميشود، بياعتمادتر ميشوند. بيمحاباتر ميشوند. برايشان پذيرفتني نيست نفر چهارم يك فاجعه، قرباني و قضيه پايان يافته تلقي شود. بياعتمادي به يك سيستم، بدترين اتفاق براي مديريت يك كشور است.
٢- پيشبينيها درست از آب درآمد. اينبار كرمان اغتشاش شد. صحنه بالا رفتن دود سياه از ورزشگاه، عجيبترين صحنه فوتبال ايران بود. درگيري و خشم عمومي. شايد اتفاق عمدي هم نيفتاده باشد اما جامعه فوتبال بدبين شده است. مسوول برگزاري فوتبال ايران، ليگ برتر را آنگونه به اتمام رساند و حالا آنها ليگ يك را هم به اين شكل بهپايان رساندند. سهلگيري در همه شؤون فوتبال ايران ديده ميشود. تبديل به فرهنگي غلط شده است.
وقتي رييس فدراسيوني در برنامه زنده تلويزيوني، اختلاف حساب ٧٠٠ميليوني را «پول خرد» بيان ميكند و ميخندد، اين رفتار به همه بخشهاي مديريت مجموعهاش وارد ميشود. دو اتفاق مهم در ماجراي «فاجعه دروغ بزرگ در تبريز» مغفول ماند. اول اينكه چرا رييس سازمان ليگ روز پنجشنبه در جلسه شوراي تامين تبريز حضور داشت و دقيقا بعد از جلسه به بهروان زنگ زد تا به جاي اصفهان به تبريز برود و او، ظهر به تهران بازگردد؟
خودش گفته به دليل كنگره شهدا در تهران! اما هيچكس كنگرهاي در تهران را به ياد نميآورد! و دوم اينكه چه كسي با اصفهانيان، رييس كميته داوري تماس گرفت تا درحالي كه گزينه داوري دربي عليرضا فغاني بود، او را آگاهانه به تبريز بفرستند تا بازي تراكتور را سوت بزند؟ اينكه چگونه اسكوربورد سالم تا يك ساعت مانده به بازيها خراب ميشود، اختلال درخطوط تلفن رخ ميدهد، اينترنت به قول عادل نابود ميشود، بلندگوهاي استاديوم با وجود ارتباط با كساني كه به قول قنبرزاده بيسيم داشتند اعلام آمادگي براي مراسم جشن ميكنند، بيسيم به دستها كه برخي حتي از مسوولان سازمان ليگ بودند،
صراحتا اعلام دو بر دو ميكنند؟ فدراسيون فوتبال ايران به هر دليلي نخواست كه اين «نقاط تاريك» روشن شود. مبهمماندن مسائل تاكتيك ويژهاي براي فرار از پاسخگويي است. اما تبعات اين ابهامها بدبيني عمومي به وجود ميآورد. توطئه دستكاري و دروغ و بيصداقتي براي هميشه در ذهن ميماند و بازي فوتبال را از فرصت به تهديد تبديل ميكند. چه كسي پاسخگوست؟
٣- پيشنهادي براي مديران فوتبال ايران وجود دارد. استعفاي شجاعانه و عذرخواهي از ملت ايران. حتي ميتواند اين استعفا جمعي و از مديران عاليرتبه فدراسيون آغاز و به هياترييسه هم ختم شود. خروجياش قطعا بهتر از حال و روز امروز فوتبال ايران است. اين شجاعت پيامي روشن براي جامعه دارد.
گامي مترقي براي زنده نگه داشتن اميدها در مردم. اين گونه جو عمومي تلطيف ميشود و پيروزي بزرگي براي مردم، دولت و مسوولان فدراسيون است. زمان استعفا، زماني نيست كه تمام خشم فروخورده خود را خالي كنيد بلكه زماني است كه تصويري از حرفهاي و پخته بودن خودمان در ذهن اطرافيان ايجاد كنيم.
مديران فوتبال ايران مطمئن باشند با اين روشها، با اين ابهامها، با اين همه فعاليت غيرشفاف –با وجود همه تلاشها و عملكردها و زحمات ارزندهشان- نميتوان فوتبال را اداره كرد. بهاندازه كافي دليل براي استعفا وجود دارد و اصلا هم نكته منفي در كارنامه مديريتيشان نيست. فوتبال نياز به طرحي نو براي پيشرفت و آشتي ملي دارد. اعتماد را بازگردانيد.
اخبار ورزشی -اعتماد