راز سقوط فوتبال ايران
- مجموعه: اخبار ورزشی و نتایج مسابقات
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
با این حال اما ریشههای قوی و اصولی لیگ تخت جمشید و سیستم سنتی آموزش به داد فوتبال ایران رسیدند بهطوریکه با وجود تعطیلی لیگ، بیتیمی، بینظميو بیپولی در دهه 60 تا نیمه آن ما همچنان تکنیکیترین تیم آسیا و از قدرتهای درجه اول بودیم.
در 2 جام ملتهای 80 و 84 بهخاطر بدشانسیها و ناداوریها و مسائل حاشیهای به فینال نرسیدیم اما بازیکنان فقیر ما که حتی پول خرید لباس درجه یک ورزشی را نیز نداشتند، تکنیکیترینهای آسیا بودند امثال پنجعلی کاپیتان منتخب آسیا، محمدخانی، علیدوستی، چنگیز، بیانیها، درخشان، احدی و سایرین ... .
در نیمه دهه 60 به دلیل ایجاد فضای نظاميو خشک در تیم ملی توسط مرحوم دهداری تماميبازیکنان اصلی تیم ملی استعفا دادند و فوتبال ایران سرمایه بزرگی را از دست داد.
با این مشکل جدید و بازنشسته شدن بازیکنان لیگ تخت جمشید قاعدتاً ایران در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 بايد تیم فوتبال بسیار ضعیفی ميداشت اما چنین نبود و تیم بی تجربه و ناشناس ایران در سال 67 در آسیا سوم و در سال 69 قهرمان آسیا شد!! و 3 تیم باشگاهی استقلال و پرسپولیس و پاس قهرمان جامهای آسیایی شدند.
باید پرسید چرا؟ و چگونه؟ پرسشی که مدیران ورزشی کارنابلد هرگز نپرسیده اند و اصولاً لزوم آن را تا به امروز درک نکردهاند!! پرسشی که این مقاله به آن پاسخ خواهد داد ! دهداری و در ادامه پروین با استفاده از تعدادی جوان گمنام از لیگ قدس، باشگاههای تهران و زمینهای خاکی دسته 4 همچون جواد زرینچه، احمدرضا عابدزاده، سیدعلی افتخاری، عباس سرخاب، نادر محمدخانی، خاکپور، مرفاوی، محرميو ... یکی از بهترین تیمهای آسیا را ساختند.
پاسخ آن پرسش بالا و حلقه مفقوده فوتبال ایران جایی بود که این بازیکنان را پرورش ميداد. یعنی سیستم پرورش سنتی فوتبال در ایران. مثلث
(1- فوتبال محلی و زمینهای خاکی2گل کوچيک خیابانی 3- مسابقات آموزشگاهی.)
این مثلث تماميفوتبالیستهای بزرگ ما را تا آخر دهه 70 تربیت میکرد.
اتفاق ناگوار این سالها این است که ما هر سه ضلع این مثلث را از دست دادهایم و اتفاق بدتر آنکه، هیچ چیز را جایگزین آن نکردهایم!!
این مثلث فراگیر در کل کشور مشابه سیستم آموزش فوتبال در برزیل ما را از حیث بازیکن چنان غنی ساخته بود که همواره علیرغم بیامکاناتی و بیپولی جزو بهترینها بودیم اما امروزه خبری از آن همه استعداد نیست، خودمان را گول زده و فقط به ضرب و زور پول، فوتبال را سرپا نگهداشتهایم آنهم بدون کسب یک عنوان قهرمانی و بیتولید هیچ ستارهای مثل: کریمی، مهدویکیا، خداداد، محمدخانی، نامجو مطلق، محرمي، دایی و ...
بازیکنان تکنیکی گل کوچيک بازهای ما در اولین حضور ایران در جام جهانی فوتسال چهارم شده و عنوان آقای گلی و عنوان دوم تکنیکی ترین بازیکن را نیز کسب کردند. عنوانی که پس از آن هر چقدر هم پول خرج کردیم دیگر بهتر نشد چرا که فوتبال از خیابانها و محلات رفت!! ما که زمانی بازیکن به کشورهای همجوار و حتی اروپایی صادر میکردیم امروزه دست بهدامان چند ملیتیها شدهایم و لیگمان محل حضور و کسب درآمد بازیکنان درجه چندم خارجی است. مصداق شعر:
منی که نام شراب از کتاب ميشستم
زمانه کاتب دکان ميفروشم کرد!
که البته اینجا بی برنامگی و عدم استفاده از افراد متخصص نقش زمانه را داراست.
هر ساله تیمهای بیسازمان و زیاندهها، با مدیران سیاسی تازه کار از بیتالمال و یا پول کارخانجات و عده قلیلی ثروتمند شهرتطلب میلیاردها تومان خرج بازیکنان امروزه متوسط ایرانی و بازیکنان درجه چندم خارجی ميکنند، بدون هیچگونه سرمایهگذاری جدی و پشتوانهسازی اصولی حتی بهنفع تیم خودشان! نه آکادميفوتبال دارند، نه تیمهای پایه درست و حسابی، نه تیم نونهالان، نوجوانان، جوانان و امید وب، هیچ و هیچ ... فقط به فکر کسب نتیجه زودگذرند. خانهای پرنقش و نگار بر روی آب میسازند.
اینها به این نیز توجه ندارند که سرمایهگذاری صحیح نهایتاً موجب سودآوری میشود. بخشی از درآمد کل تیمهای جهان مربوط به تربیت و فروش بازیکن است. امر تعطیل شده در فوتبال ما.
مگر نه آنکه، هر کسی آن دِروَد عاقبت کار که کشت!؟ بدون کاشت و سرمایه گذاری چگونه انتظار موفقیت داریم؟! تیمهای جوانان استقلال و پرسپولیس که روزی برای بازیشان 10هزار نفر به ورزشگاه ميرفتند، کجایند؟ اگر و تنها اگر هر تیم هزینه یک بازیکن متوسط خود را (چیزی حدود 700 میلیون تا یک میلیارد) خرج بازیکن سازی در پنج رده از 8 تا 18 سال كند،علاوه بر اینکه 5 مربی و ستاره قدیميهمچون احدی، یکه، محرميو...
مشغول بهکار میشوند،اگر فقط خروجیاش 2 بازیکن باشد درآمد دو برابری نصیب تیم خواهد کرد و آینده ای روشن را رقم خواهد زد.
این حساب سرانگشتی برای مدیرانی است که یک ساعت به زیر بنا و اصول درست فوتبال فکر نمیکنند. با افزایش قیمت زمین و پدیدهای همچون زمین خواری، احیای زمینهای خاکی غیرممکن به نظر میرسد. فوتبال خیابانی نیز که به رویا پیوسته است.
آموزش و پرورش هم با این مدارس بیفضای ورزشی غیرانتفاعی که دیگر سالهاست قید ورزش مدارس را زده است پس ما ناچار به تاسیس آکادمیهای مدرن فوتبال و مدارس جدی آموزش فوتبال بهطور هدفمند و حرفهای برای کل طول سال هستیم و نه مقطعی و تابستانه! در غیر اینصورت محکومیم به شکست و هیچ آینده روشنی هم برای این فوتبال نميتوان متصور شد بهجز مسابقاتی با حضور یک مشت بنگاه ضرر ده بهنام تیم فوتبال که پولهای هنگفت مملکت را خرج کرده و به جای توپ احساسات میلیونها طرفدار را هر ساله به بازی میگیرند... باشد که صاحبدلی پیدا شود...
اخبار ورزشی - قانون