شاه مرد،تاج مرد؛اما این مرد نگذاشت رنگ آبی بمیرد



حال منصور پورحیدری خوب نیست . دوباره بستری شده و مراحل سخت درمان را پشت سر می گذارد. شاید 71 سالگی حالا خیلی سن بالایی نباشد اما بیماری سخت این روزها ، منصورخان را هم با خود درگیر ساخته. درست مثل مشکلات ناصر حجازی ، مثل رضا احدی جوانتر و مثل خیلی از فوتبالیست های نامی کشورمان که این اواخر بیماری های سخت گرفته اند.

منصور پورحیدری جایگاهی فراتر از یک پیشکسوت و یک فوتبالیست خوب یا یک مربی برای فوتبال استقلال دارد. جایگاهی که با هیچ کس دیگری در استقلال قابل مقایسه نیست.

   اخبارورزشی ,خبرهای   ورزشی , منصور پورحیدری

نگاهی به همه سال های نزدیک به 50 سال حضورش در استقلال ، او را متفاوت از سایرین می کند. نه برای حضورش در هر دو قهرمانی آسیا. اینکه یک بار در زمین بازی قهرمان شده و یک بار سرمربی تیم قهرمان بوده. نه برای تمام سال های شکست ناپذیری 69 تا 74 برابر پرسپولیس ، نه برای جمع و جور کردن تیم وقتی تا دسته سوم پس رفته بود و حتی نه حتی برای روزی که سرمربیگری تیم ملی فوتبال را به عشق استقلال رها کرد و چسبید به تیمش در سال 1379.

 

پورحیدری نقش کلیدی اش برای استقلال را نه در هیچ یک از این سال ها که در روزهای نخست پیروزی انقلاب برای استقلال ایفا کرد. در روزهایی که پرویز مظلومی درباره اش روزی گفته بود:«شاه که رفت و مرد ، تاج هم مرد. آن تیم و خاطراتش هم به تاریخ پیوست. ما ماندیم و هیچ چیز . ما ماندیم و استقلالی که بنایش را از نو گذاشتیم.»

 

کسی که این سنگ بنا را گذاشت ، در جمع استقلالی ها بی شک منصور پورحیدری بود.

 

  اخبارورزشی ,خبرهای   ورزشی , منصور پورحیدری

منصور پورحیدری بازیکن خوبی بود اما هیچ وقت یک ستاره نبود. ستاره نبود چون اخلاقش متفاوت از ویژگی های ستاره شدن بود. یاغی نبود . اهل در دید بودن ، نبود. اهل جنگیدن و عصیان نبود. عادت داشت به ساختن. در بین سیاسی- اقتصادی ها ، این گونه اخلاق کاری را مدیریت «تکنوکراتی» می نامند. بله پورحیدری در فوتبال یک تنوکرات بود.

 

خودش بارها گفته بود:«برایم حفظ تیم و پیشبرد کارش بیشتر از هر چیزی اهمیت داشت. ما آن موقع باید تیم را جمع می کردیم. از کل دارایی های تیم تاج، حتی یک تکه اش را هم به ما ندادند. خسروانی که رفت ، کل املاک باشگاه را دادند به سازمان تربیت بدنی . از باشگاه دیهیم تا کل مجموعه هایی که هنوز هم به اسم استقلال معروفند. فقط ماها که بازیکنش بودیم، توانستیم خود استقلال را نگه داریم و باشگاه مان صندوق عقب ماشین من شد. با خون دل تیم را نگه داشتیم ولی دم نزدیم. شرایط کشور عوض شده بود و باید در این مسیر جدید ، خودمان را با شرایط وقف می دادیم. ما این کار را کردیم.»

 

در آن سال ها که فوتبال پولی نداشت ، پورحیدری و همسرش فریده شجاعی ، مثل تعداد دیگری از پیشکسوتان ، از زندگی شخصی شان برای استقلال کم نگذاشتند و اگرچه در سال های بعد بین این مرد با شاگردان بعدی اش بر سر ماندن در تیم جنگ های نیابتی بسیاری اتفاق افتاد ، پورحیدری دینش را به تیم ، خیلی پیشتر ادا کرده بود.

 

به همین دلیل هم هست که حالا آبی ها او را پدر تیم خود می دانند. مردی که اهل هیاهو نیست ، نبوده و نخواهد بود. ستاره نبوده ، نیست و نخواهد بود اما جایگاهی مهم در یک تاریخ ورز شی دارد. مردی که این روزها روی تخت بیمارستان ایرانمهر است و حالا همه ما،استقلالی و پرسپولیسی ، فوتبالی و غیر فوتبالی ؛آرزوی مان بهبودی هرچه سریعترش است.

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------