نقش عذرخواهی در استحکام روابط اجتماعی



 

 

نقش عذرخواهی در استحکام روابط اجتماعی

 

هر از گاهی روابط میان اعضای خانواده و افراد جامعه به سبب تضاد منافع و یا سوءتفاهم و سوء برداشت، دچار  اختلال می شود. در بسیاری از موارد می توان با پوزش و عذرخواهی، از این بحران به سادگی گذشت و حتی روابط را بیش از پیش استحکام بخشید.

 

با این همه به علل روان شناسی و غیرآن، شرایط به گونه ای رقم می خورد که اشخاص حتی تن به پوزش زبانی نمی دهند و عذرخواهی نمی کنند. این جاست که گره ای که با دست باز می شود، دیگر با دندان نیز باز نخواهد شد. آموزش پوزش خواهی به افراد جامعه به ویژه کودکان در سن جامعه پذیری از اصول تربیت اسلام است.

 

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های قرآنی سعی کرده تبیین روشنی از مساله ارائه دهد. اینک با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

 

هر جامعه ای بر پایه پیوندها و روابط اجتماعی، شکل می گیرد. هرچند که علل و عوامل پیوندها از خویشی گرفته تا منافع پایدار یا زودگذر در نوسان است، ولی همین علل و عوامل موجب می شود تا عناصر گوناگون جامعه به عنوان اعضای آن در کنار هم قرار گیرند.

 

به سخن دیگر، پازل جامعه، ترکیبی از عناصر و افرادی است که گاه تنها در کوچک ترین امور با هم مشترک هستند و همین اشتراک موجب می شود تا در کنار دیگر اعضا و اجزا، جامعه را بسازد. البته هرچه مشترکات میان افراد و اجزا بیش تر باشد، جامعه از استحکام بیش تر و بهتری برخوردار خواهد بود؛ از این رو جوامع ایمانی که از آن به امت یاد می شود به سبب اشتراکات در عقیده و ایمان و نیز عواطف و احساسات دارای استحکام و انسجام بیش تری است.

 

● جامعه ایمانی، گذر تا مرز ایثار

 

دراین جوامع ایمانی، همکاری ها تا مرز همدلی ها و همدردی ها بالا می رود و فراتر از عدالت، احسان است که روابط اجتماعی میان افراد جامعه ایمانی را تنظیم می کند و برادر ایمانی جایگزین عضویت اجتماعی می شود و انسان ها تا حد ایثار و گذشت بالا می روند و از حق عادلانه خویش می گذرند تا دیگر برادران ایمانی از نصیب و بهره ای بیش تر برخوردار شوند؛ زیرا براین باورند که آن چه مصرف می کنند، مصرف شده ولی آن چه بخشیده اند، با افزایشی چند برابر و مضاعف ذخیره شده است، درحالی که از آثار غیرمستقیم ایثار خود نیز در همین دنیا بهره مند می شوند.

 

در جوامع ابتدایی و غیرایمانی، آن چه بیش از پیش به چشم می آید، منافع و مصالح است؛ زیرا افراد جامعه برای منافع و مصالحی در کنار هم گرد آمده اند. لذا در تضاد منافع و مانند آن نیازمند قوانین عقلانی عادلانه ای هستند تا مرزها را مشخص کنند و دست تجاوز به حقوق را قطع نماید و یا دور سازد.

 

شگفت این که حتی در روابط میان همسران نیز این گونه عمل می شود؛ زیرا عقد میان همسران را قراردادی همانند دیگر قراردادهای اجتماعی مانند خرید و فروش می دانند که هرکسی کالایی را می دهد و بهایی می ستاند. این گونه است که حقوق همسران در چارچوب قراردادهایی همانند دیگر قراردادها تعیین و تبیین می شود. هر یک از همسران، در این چارچوب زندگی می کند و حقوق خویش را می طلبد.

 

اما در جوامع ایمانی که بر پایه فطرت بنیان گذاشته شده است، روابط میان افراد جامعه چه رسد به همسران، بر پایه مودت و محبت نهاده شده است و هر یک از افراد جامعه با دیگری، از جایگاه ولایت رفتار می کند. همین ولایت محبت است که انسان ها را تا مرز همدلی بلکه همدردی و ایثار بالا می برد و روابط بر محور احسان فراتر از عدالت و حقوق شکل می گیرد.

 

در میان همسران، این مسئله به مراتب تشدید می شود و آن چه در همه جا دیده می شود، احسان و عفو و ایثار می باشد. ازاین رو کمترین تضاد را می توان در میان همسران یافت؛ زیرا عشق و محبت و مودت است که حاکم بر روح زندگی خانوادگی است و همسران کم ترین توجه را به حقوق خویش دارند؛ زیرا می کوشند تا فراتر از حقوق با یک دیگر تعامل داشته باشند و از روی احسان و محبت و مودت با هم رفتار نمایند.

 

در جامعه ایمانی نیز این گونه عمل می شود. از این رو، کم تر چیزی به نام تضاد منافع و اختلاف در حقوق پیش می آید؛ زیرا هر کسی می کوشد تا با دیگری از روی احسان و ایثار عمل نماید و فراتر از عدالت و حقوق، در حق دیگری نیکی و احسان کند.

 

اگر در جوامع بشری عدالت باید به عنوان کف روابط باشد که تاکنون نبوده، در جوامع ایمانی و امت اسلامی کف روابط باید احسان و سقف آن ایثار و گذشت باشد؛ به گونه ای که دیگران حتی اسیران از دشمنان را بر خود مقدم دارند و در حق ایشان ایثار کنند. خداوند در آیاتی چند، کف روابط میان مومنان را احسان دانسته و اگر بر عدالت تاکید کرده است تنها برای آن است که جامعه در یک فرایندی می بایست از مرز عدالت شروع کند و از آن جایی که بسیاری از مردم حتی تن به احکام عقل و اصول عدالت نمی دهند، بر آن تاکید شده است؛ اما اگر جامعه ایمانی عدالت را به جا آورده و سپس از مقام عقل به مقام دل برسد و احسان و همدلی را کف روابط اجتماعی قرار دهد، آن گاه می توان به مقام ایثاری رسید که حتی خود نمی خورد و به دیگری می دهد. چنان که اهل بیت(ع) در اوج قرار گرفتند و حتی به اسیرانی از دشمنان خود ایثار کردند. خداوند در آیات ۸ و ۹ سوره دهر یا همان انسان درباره ایثارگری اهل بیت(ع) به عنوان سرمشق و الگوی جامعه ایمانی می فرماید: و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا ¤ انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لاشکورا؛ طعام خود را با میل و اشتهایی که بدان دارند (و براساس محبت الهی)، به مسکین و یتیم و اسیر می خورانند (و می گویند) ما به خاطر خدایمان شما را اطعام می کنیم و از شما پاداشی نمی خواهیم و در انتظار تشکر و سپاسی هم نمی مانیم.

 

خداوند در آیه ۹ سوره حشر نیز وضعیت مومنان را این گونه تشریح و تبیین می کند: و یوثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه ؛ آنان تهیدستان را بر خودشان مقدم می دارند، اگر چه نیاز سخت به آن غذا و یا نعمت داشته باشند.

 

بنابراین، جامعه ایمانی فراتر از عدالت و احسان بر مدار ایثار می گردد؛ هرچند که چنین کاری برای توده های مردم سخت است ولی لازم است که دست کم کف جامعه انسانی یعنی عدالت و کف جامعه ایمانی یعنی احسان را مراعات کنند.

 

اگر در جامعه ایمانی این گونه عمل شود، دیگر جایی برای اختلافات نخواهد ماند و روابط در اوج برادری ایمانی خواهد بود. اما چنان که گفته شد، کم تر کسانی هستند که در مقام ایثار قرار می گیرند و امید است که جامعه ایمانی بر اساس احسان رفتار نماید و از خطا و گناهان افراد جامعه چشم پوشی و گذشت کند و پوزش ایشان را بپذیرد.

 

● عذرخواهی، گامی در مسیر احسان

 

چنان که گفته شد، جامعه ایمانی در اوج خود بر مدار و محور ایثار می گردد، اما از آن جایی که توده های مردم حتی با عدالت خو نگرفته اند چه رسد به احسان و ایثار، لازم است تا در یک فرآیندی از عدالت فراتر آیند و در مقام احسان، زندگی و روابط اجتماعی را سامان دهند.

 

این جاست که هر عضوی از اعضای جامعه ایمانی لازم است تا نسبت به حقوق خود برای افزایش ارتباط اجتماعی گذشت کند و اگر در همه موارد نمی تواند، دست کم در برخی از موارد از در احسان و گذشت وارد شود.

 

بسیار پیش می آید که افراد جامعه به سبب خطا در حکم و یا اشتباه در مقام موضوع شناسی و مقام تطبیق، دچار خطار و اشتباه می شوند و حتی گاه به سبب جهالت و نادانی، گناهی را مرتکب می شوند و در دام ابلیس و شیطان می افتند. در این موارد، عمل به عدالت و حق موجب می شود که کار بر افراد جامعه سخت تر شود، زیرا کینه ها را نیز گاه سبب می شود. در این جاست که احسان و گذشت می تواند، جامعه را به سوی کمال سوق دهد؛ زیرا به جای حکم عقل به حکم دل و عواطف توجه شده و مهر و محبت را اصالت بخشیده و جایگزین خشونت عدالت می کند.

 

البته برای بسیاری از مردم، عذرخواهی سخت است و بدتر این که برای برخی دیگر حتی عذرتراشی و بهانه جویی آسان می باشد. جامعه ایمانی باید به گونه ای تربیت شود که عذرخواهی براساس نیت پاک و خلوص (توبه، آیات ۱۹ تا ۳۹) انجام گیرد و از عذرتراشی بیرون رود؛ زیرا عذرتراشی نه تنها کار را به سامان نمی رساند بلکه سخت تر و بدتر می کند. بنابراین می بایست صادقانه و خالصانه عذر تقصیر آورد و توبه خویش را به نمایش گذاشت و تمرد و طغیان را در نفس و جان خویش توبیخ کرد.

 

البته بهتر است که عذرخواهی و پوزش طلبی پیش از آن که زمان و وقت آن بگذرد انجام گیرد، نه این که آن قدر طول داد که از زمان خود بگذرد و اثر خود را از دست دهد. خداوند در آیات ۳۱ تا ۵۱ سوره قیامت به این نکته توجه می دهد که ارزش عذرخواهی در این است که در زمان خود اتفاق بیفتد و این اندازه طولانی نشود که دیگر ارزش خود را از دست دهد.

 

هر کسی می داند که چه کرده و چگونه به خطا و اشتباه افتاده و یا گناهی مرتکب شده است. پس بهتر است که براساس شناختی که از خود دارد، دست از بهانه تراشی و بهانه جویی بردارد و با پوزش از خدا یا افراد جامعه ای که در حق ایشان ظلم و ستمی روا داشته و حقی را ناحق کرده، خود را در مسیر احسان قرار دهد.

 

هرگاه شخص، عذر بخواهد خود را در معرض احسان الهی و مردم قرار داده است و از برکات احسان خود و جامعه برخوردار و بهره مند می شود.

 

● کاری نکن تا پوزش بخواهی

 

انسان نباید کاری کند که مجبور به عذرخواهی شود. اگر کارهای انسان همواره معروف و خیر و پسندیده باشد، نیازی به عذر و پوزش نیست. اما به هر حال انسان در شرایطی قرار می گیرد که لازم است که عذر بخواهد. در این جاست که پذیرش پوزش از سوی دیگران به عنوان احسان تلقی می شود.

 

البته گاه شرایطی ایجاد می شود که شخص می بایست به صراحت موضع خود را در مسئله بیان کند و عذر خود را اعلام کند. این مسئله به ویژه در مواردی که باید به قطع موقت یا دایم رابطه ای بینجامد لازم و ضروری است تا این قطع رابطه به معنای خروج از دایره ایمان تلقی نگردد و روابط برادری را از میان برندارد و به کینه و دشمنی تبدیل نشود؛ زیرا در برخی از موارد لازم است تا شخصی نوع رابطه خود را با دیگری محدود کرده یا حتی قطع نماید؛ زیرا دلیل قوی تر وجود دارد که اجازه تداوم رابطه را نمی دهد.

 

در داستان خضر(ع) و موسی(ع) این مطلب مورد توجه قرارگرفته است که قطع هرگونه رابطه باید براساس دلیل و عذر مقبولی باشد. از آن جایی که موسی(ع) متعهد شده بود که تا پایان همراهی پرسشی نکند، اما تخلف وی موجب شد تا حضرت خضر(ع) عذر موجهی برای جدایی داشته باشد. (کهف، آیات۶۷و ۸۷)

 

اما اگر این عذرخواهی پس از زمان طولانی اتفاق افتد یا به معنایی عذرتراشی باشد، در این گونه موارد عذر پذیرفته نمی شود (نساء، آیه۷۹) و یا عذر کسانی که تمام زشتی ها را تا جایی که می توانند انجام می دهند و هنگام ناتوانی عذر می تراشند، پذیرفته نخواهد شد. (توبه، آیات ۲۶تا ۶۶ و نیز آیات۲۴و ۳۴ و روم، آیات۷۵ و نیز غافر، آیه۲۵ و قیامت، آیات۳۱تا ۵۱)

 

اما درباره کسانی که می دانید در اثر خطا و اشتباهی گناهی مرتکب شده اند می بایست تا جایی که امکان دارد حتی برای انجام عمل و کارشان توجیهاتی تراشید تا شخص خود را بیابد و از اشتباه خود درس گیرد. امیر مؤمنان علی(ع) در این باره فرمودند: اقبل عذر اخیک، و ان لم یکن له عذر فالتمس له عذرا؛ عذر برای خود را بپذیر، و اگر او عذری نداشت برادر خطای او عذری بتراش. (بحارالانوار، ج۴۷، ص۱۶۵)

 

البته چنان که گفته شد، انسان باید کاری نکند که مجبور به پوزش باشد. از این رو پیامبر(ص) می فرماید: ایاک و ما تعتذر منه؛ فان فیه الشرک الخفی؛ زنهار از کاری که به سبب آن پوزش بخواهی؛ زیرا در این کار شرک پنهان، است. (بحارالانوار؛ ج۸۷، ص۲۰۰، ح۸۲.) و امیرمؤمنان می فرماید: ایاک و ما تعتذر منه؛ فانه لایعتذر من خیر؛ زنهار از کاری که به سبب آن پوزش بخواهی؛ چرا که از کار خوب پوزش خواهی نمی شود. (بحارالانوار: ج۱۷، ص۳۶۹، ح۹۱)

 

بنابراین بهتر است کاری کرد که نیازمند پوزش نباشد، چرا که عزت آدمی در آن است. امیر مؤمنان می فرماید: الاستغناء عن العذر أعز من الصدق به؛ نیاز نیافتن به پوزش خواهی، عزت بخش تر از پوزش خواهی موجه است. (نهج البلاغه، الحکمه ۹۲۳)

 

از آن حضرت در نامه ای به حارث همدانی آمده است: و احذر کل عمل اذا سئل عنه صاحبه انکره أو اعتذر منه، و لا تجعل عرضک غرضا لنبال القول؛ بپرهیز از هر کاری که اگر از کننده آن درباره اش بازخواست شود، انکارش کند و یا پوزش خواهد و آبروی خود را آماج تیرهای سخن مردم قرار مده. (نهج البلاغه، نامه۹۶)

 

پذیرش عذر، امری پسندیده است. بنابراین اگر کسی عذر و پوزش خواست باید پوزش وی پذیرفته شود. خداوند در آیه۹۹۱ سوره اعراف به پیامبر(ص) فرمان می دهد که عذر خطاکاران را بپذیرد و آنان را به سبب بدکاری شان مواخذه نکند. (مجمع البیان، ج۳و ۴، ص۷۸۷) زیرا پذیرش عذر مؤمنان معذور، تبلور غفران و رحمت الهی است. (توبه، آیات۶۸ و ۱۹ و نیز نحل، آیات۶۰۱ و ۰۱۱)

 

از امام حسن مجتبی(ص) روایت است که فرمود: در انتقام گرفتن شتاب مکن و راهی برای پوزش خواهی و عفو باقی بگذار.

 

بنابراین، اگر عذری آورد از وی بپذیرید و اگر مؤمن است حتی برای کارش خودتان عذری بتراشید و او را مواخذه نکنید؛ زیرا این گونه احسان و ایثار موجب می شود تا روابط اجتماعی گرم تر و صمیمی تر شود و الفت میان افراد آن افزایش یابد و کینه ها و دشمنی ها به صلح و صفا و مهر و محبت تبدیل گردد.

 

از آن جایی که هر انسانی سلیقه خاص و شیوه تفکر ویژه ای برای خود دارد، گاه این اختلاف سلایق و علایق و شیوه های تفکر و روش های ارتباط سبب درگیری می شود. پیدایش این مسائل در روابط اجتماعی، گریزناپذیر است، ولی آنچه مهم است شیوه صحیح برخورد با اختلاف هاست. در این مواقع هر یک از افراد جامعه وظایفی بر عهده دارند. اولین وظیفه هر انسان مؤمن در جامعه ایمانی این است که تحمل اشتباه دوستان را داشته باشد. حضرت علی(ع) می فرماید: لغزش دوستت را تحمل نما برای زمانی که می خواهی دشمنت را متقاعد کنی.»

منبع:kayhannews.ir

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------