مشکلات با شادی و آرامش ارتباط چندانی ندارند



شادی و آرامش ,شاد زیستن,اسیر کردن شادی

شاد زیستن حقی است که نباید آن را از خودمان دریغ کنیم، اما چگونه؟ مگر می‌توان با هزار و یک مشکل باز هم شاد بود و خندید؟ این سؤالی است که همیشه بهانه‌ای می‌شود برای باز کردن درها به روی غم و اسیر کردن شادی و لبخند در پشت دیوارهای بلند یأس و نا‌امیدی. اما برای چند لحظه این بهانه را از خود دور کنید و با ما همراه شوید تا سری به متخصصان بزنیم و از آنها بپرسیم آنها که می‌خواهند شاد باشند ولی نمی‌توانند باید چه کنند؟

«چه شادی‌هایی که زیر پای انسان‌ها سرکوب شدند، زیرا بیشتر افراد به بالا نگاه می‌کنند و آنچه را که زیر پاهایشان است نادیده می‌گیرند» این جمله‌ای است از گوته فیلسوف شهیرآلمانی و شاید بهترین شروع برای گزارشی درباره شادی. همان حسی که درون انسان‌ها هرگز نمی‌میرد، حتی در آنان که از افسردگی رنج می‌برند. در اعماق تاریک و سیاه نا امیدی به خواب می‌رود و منتظر تلنگری می‌ماند تا دوباره بیدار شود و همه جا را روشن کند. پس شادی درونمان را گم نکنیم و اجازه ندهیم که به خواب رود تا غصه‌ها بیدار بمانند، چرا که شاد بودن و شاد زیستن حقی است که نباید آن را از خودمان دریغ کنیم، اما چگونه؟ مگر می‌توان با هزار و یک مشکل باز هم شاد بود و خندید؟ این سؤالی است که همیشه بهانه‌ای می‌شود برای باز کردن درها به روی غم و اسیر کردن شادی و لبخند در پشت دیوارهای بلند یأس و نا‌امیدی. اما برای چند لحظه این بهانه را از خود دور کنید و با ما همراه شوید تا سری به متخصصان بزنیم و از آنها بپرسیم آنها که می‌خواهند شاد باشند ولی نمی‌توانند باید چه کنند؟

دکتر بهزادی فر، روانشناس برای این افراد یک نسخه با ارائه 3 روش می‌پیچد: «اول از هرچیز باید تا حد امکان از معاشرت با آدم‌هایی که همیشه در حال ناله کردن از زمین و زمان هستند دوری کرد. روش دوم این است که باید افراد شاد را به زندگی خود وارد کنیم و معاشرتمان را با آنها بیشتر کنیم و سوم این‌که به طبیعت برویم و از رنگ‌های شاد لذت ببریم، رنگ‌های شاد را به محیط زندگی مان هدیه کنیم و از وسایل روشن و لباس‌های رنگی استفاده کنیم و به این ترتیب شادی به خواب رفته درونمان را با چند تکان بی‌دردسر و بدون خرج بیدار می‌کنیم.»

اما با مشکلاتی که از صبح تا شب گریبان ما را گرفته‌اند چه کنیم؟ مگر آنها مجالی هم برای شاد بودن باقی می‌گذارند؟
«مشکلات با شادی و آرامش چندان در ارتباط نیست. آدم‌هایی هستند که با وجود مشکلات زیاد خوشحالند و از طرفی آدم‌هایی هم هستند که مشکلی ندارند ولی غمگین هستند، این نوع نگرش افراد به زندگی است که تعیین می‌کند آنها شاد باشند یا غمگین. البته نمی‌توان نقش مسائل و مشکلات اجتماعی که ممکن است آرامش ما را برهم زنند یا در مقطعی از زندگی ما را درگیر خود کنند مانند طلاق، مشکلات اقتصادی و... را انکار کرد، ولی فرد باید با تغییر باورها و اصلاح نگرش، یاد بگیرد نگاه خود را به زندگی تغییر دهد و به همه چیز از زاویه‌ای دیگر نگاه کند یا به قول سهراب، چشم‌ها را باید شست جور دیگر باید دید.»توصیه مهم دکتر بهزادی فر این است که افراد بیاموزند و تلاش کنند تا خودشان، خودشان را شاد کنند.


دکتر بهزادی‌فر عوامل دخیل در شادی را هم از درون فرد می‌داند و هم از محیط و پیرامون که البته عوامل درونی بسیار مهم‌تر هستند: «شادی هم در درون فرد و توسط خود او تولید می‌شود که مهم‌ترین عامل است و هم یک عامل بیولوژیک و زیست‌شناختی دارد. عامل ژنتیکی هم بی‌تأثیر نیست و به‌طور وراثتی برخی افراد شادترند. شادی از بیرون نیز به درون انسان تزریق می‌شود، پس اگر شاد باشید می‌توانید شادی را به عزیزان خود نیز هدیه دهید.»

میوه‌های سرشار از آنتی اکسیدان و شاد بودن
دکترمحمدرضا شکوری، متخصص تغذیه درباره آن دسته از مواد غذایی می‌گوید که می‌توانند باعث شادابی و بهتر شدن خلق و خو شوند: «مواد غذایی که سبب طراوت و به تبع آن شادی می‌شود آن دسته از مواد هستند که آنتی اکسیدان زیادی دارند. سبزیجات، میوه‌جات، بویژه میوه‌های رنگی مانند انگور قرمز و شاتوت. مصرف این مواد فرد را شاداب می‌کند که این شادابی به بهبود اخلاق و رفتار فرد هم کمک زیادی می‌کند.
به گفته این متخصص تغذیه، مواد غذایی که حاوی کالری بالا و قند ساده به میزان زیادی هستند باعث ایجاد استرس می‌شوند و باید کمتر مصرف شوند.

جایگاه شادی در جامعه امروز
شادی مفهوم پیچیده‌ای است که هر کدام از ما از زاویه دید خودمان آن را تعریف می‌کنیم. همه ما می‌دانیم که شادی چیست و غمگین بودن چگونه است و با این مفاهیم بیگانه نیستیم. هر گاه چهره‌ای شاد و بشاش می‌بینیم ناخود آگاه شاد می‌شویم و در عوض دیدن چهره‌های عبوس و گرفته حس بدی را به ما منتقل می‌کند، حسی که از یکی به دیگری و به کل جامعه قابل انتقال است. اما آیا جامعه امروز ما با شادی و نشاط عجین است یا نه؟ آیا جوامع سنتی گذشته شادتر بودند یا جوامع امروزی؟


دکتر آذری، جامعه‌شناس معتقد است که جوامع گوناگون اعم از سنتی، مدرن و پسامدرن هر کدام متناسب با شرایط تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و روانی خود به مفهومی از شادی رسیده‌اند: «در جامعه سنتی سطح انتظارات مردم از زندگی بالا نیست و همین امرهم باعث می‌شود فرهنگ شاد زیستن و شاد بودن با توجه به ارزش‌های اجتماعی و جمعی در جامعه حاکم شود، اما ورود به جامعه صنعتی و مدرن که همراه با افزایش امکانات خدماتی و رفاهی است بیماری‌های جدید، گرفتاری شهرنشینی و بالا رفتن انتظارات مردم از زندگی را به عنوان ارمغان دنیای صنعتی به همراه داشته که دلیل کمرنگ شدن شادی در این جوامع است. کشور ما نیز در حال گذر از جامعه سنتی و ورود به جامعه صنعتی و مدرن است، جامعه‌ای که در نگاه سنتی مملو از شادمانی است، زیرا ارزش‌های حاکم بر یک جامعه سنتی ایجاب می‌کرد که همدلی و نوع دوستی در بین مردم رواج بیشتری داشته باشد و این موضوع در نهایت منجر به شادی می‌شود، اما گسترش شهرنشینی و مهاجرت از روستا به شهر، روح همدلی را کمرنگ می‌کند و در نهایت باعث کم شدن شادی در میان مردم می‌شود»

نقش تربیت در شادزیستن
در جوامع در حال‌گذار پدیده شکاف نسل‌ها و تفاوت ارزش‌های نسل گذشته و نسل امروز نیز رخ می‌دهد که می‌تواند جامعه را با تعارض و تنش رو به رو کند و بر شاد زیستن جامعه اثر منفی بگذارد. اما در این بین افرادی هستند که غصه‌ها را بیشتر از دیگران جدی می‌گیرند و به آنها بها می‌دهند یا به گفته دکترنادیا مدنی‌پور، روانشناس، این افراد دارای خلق و خوی پایین هستند: «به لحاظ اختلالات، افرادی هستند که خلق و خوی پایین دارند، یعنی همیشه احساس کسالت، افسردگی و نا خرسندی می‌کنند. همیشه نیمه خالی لیوان را می‌بینند و با وجود این‌که در دنیای اطرافشان عوامل شادی‌بخش زیادی وجود دارد، اما هرگز تمایلی به شاد زیستن ندارند. در مقابل این افراد، کسانی هستند که خلق بالا یا حالت شیدایی دارند، یعنی بیش از حد شاد و خندان هستند، بی‌مورد می‌خندند، مدام در حال دست انداختن دیگران هستند و به نوعی باعث آزار دیگران می‌شوند. هم افراد با خلق پایین و هم با خلق بالا دچار اختلال خلق هستند و گروهی که در این میان قرار دارند از نظر خلق و خو در زمره متعادل‌ها قرار می‌گیرند. این افراد شادمان هستند که با خلق بالا و شیدایی بسیار تفاوت دارد.کودکانی که در خانواده‌هایی با خلق پایین بزرگ می‌شوند دچار افسردگی و انزوا هستند و خانواده‌هایی با خلق بالا باعث ایجاد اختلالاتی از جمله بی‌توجهی، بی‌مسئولیتی و سردرگمی بچه‌ها می‌شوند.»

شادی، عصاره جوانی
یافتن عصاره جوانی یکی از رؤیاهای همیشگی بشر بوده، عصاره‌ای که آن را سر بکشد و همیشه جوان و شاداب بماند. اما این عصاره بر خلاف تصور گذشتگان نوشیدنی نیست و بر اساس نتایج تحقیقات علم پزشکی طول عمر و جوانی، رفع چروک‌های عمیق پوست و افزایش ضربان قلب که سبب گردش بهتر جریان خون می‌شود از جمله عواملی است که زمینه‌ساز جوان ماندن است و همه این اتفاق‌ها زمانی می‌افتد که عمیق بخندیم. اما میزان شاد بودن مردم در نقاط مختلف کشور به یک اندازه نیست و به نظر می‌رسد مردم بعضی مناطق شادتر هستند. اما دلیل مهم تفاوت میزان شادی در میان مردم چیست؟


ایزدیار محرمی، مردم شناس پاسخ این سؤال را وابسته به شیوه نگرش فرد به جهان و زندگی می‌داند: «روحیه افراد بستگی زیادی به فلسفه و جهان بینی آنها دارد و اگر چه این وجه از شادی را به خود فرد نسبت می‌دهیم، اما در سطحی وسیع تر، جهان‌بینی‌ها ساخته و پرداخته خود فرد نیستند و عوامل تعیین کننده دیگری مانند شیوه معیشت، اقتصاد، سیاست و شرایط فرهنگی در شکل‌گیری این نگرش مؤثر است و وقتی بخواهیم خارج از حوزه روانشناسی فردی، این موضوع را در میان اقوام مختلف و مناطق گوناگون بسنجیم باید به عوامل مختلفی مانند وضعیت و موقعیت جغرافیایی، اقلیمی، معیشتی، تفریحی، روابط خویشاوندی و قومی، آداب و رسوم اشاره کنیم.»

به گفته این مردم شناس روابط نزدیک قومی و قبیله‌ای تأثیر زیادی بر حال و هوای مردم یک ناحیه دارد: «هرچه شهرها و روستاها به یکدیگر نزدیک‌تر باشند، مراوده و ارتباط مادی و معنوی مردم با همدیگر بیشتر است مانند مناطقی که به دلیل وجود آب فراوان، امکان ایجاد مناطق مسکونی در آنها بیشتر است. چنین موقعیتی زمانی در نشاط و شادمانی مردم تأثیر‌گذار است که روابط خویشی و قومی و قبیله‌ای هنوز تنگاتنگ است و به هم نزدیک‌تر هستند وقتی مردم هنوز ارتباط قومی و خویشاوندیشان بیشتر است طبیعی است که امکان برگزاری مراسم و جشن‌های بیشتری نیز خواهند داشت واگر بخواهیم به‌طور عمومی انعکاس و تجلی شادی را در جوامع بررسی کنیم بهتر است خصوصیات رفتاری آنها را در قالب جشن‌ها و مراسم هم در نظر بگیریم. طبیعی است برپایی جشن‌ها و مراسم سرور مانند نهارخوران، عروسی، حنابندان و پاگشا و جشن‌های ملی و مذهبی در جامعه‌ای که به هر دلیلی مردمان آن به آداب و رسوم پایبند هستند بیشتر اتفاق می‌افتد.»

به اعتقاد محرمی، زمانی این جشن‌ها و مراسم شادی آفرین خواهد بود که مردم برگزار کننده و متولی این جشن‌ها باشند و در مواردی که این جشن‌ها و مراسم از سوی سازمان یا اداره‌ای بر پا شود حالتی رسمی و تصنعی دارد و نتیجه مطلوب را به دنبال نخواهد داشت.
این مردم شناس، نشاط، امیدواری، غم و یأس را که صورتی جمعی و تاریخی در میان مردمان به خودش می‌گیرد، بخشی از فرهنگ می‌داند و معتقد است که مجموعه فرهنگی یک ملت، قوم، قبیله یا خانواده نیز در میزان شادی افراد تعیین کننده است: «حضور هنر در زندگی مردم، نوع تغذیه، پوشاک، قبول و پذیرش دیگران، تعامل و مراوده میان قومیت‌ها و اخلاق پاکیزه و به دور از کدورت و مجموعه بزرگی از عوامل فرهنگی می‌تواند در این زمینه تأثیر‌گذار باشد و مردم را به سمت داشتن روحیه‌ای پاک و روشن و درخشان یا کدر سوق دهد و این موضوع در میزان شادی و ناشاد بودن مردم تأثیر زیادی دارد اما به هر حال باز هم منشأ اصلی و سرچشمه شادی و نشاط به عوامل درونی باز می‌گردد و می‌تواند عوامل ذکر شده را تحت تأثیر خود قرار دهد.»
شاد بودن و شاد کردن دیگران هنری است که در کنار مشکلات و گرفتاری‌ها متجلی می‌شود پس این حقیقت را باور داشته باشید که خنده بر هر درد بی‌درمان دواست.
منبع: روزنامه ایران

 

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------