تقلب های همسرداری!



همسرداری,اطمینان همسر,تفاهم در زندگی مشترک

برای این که اطمینان همسرت را به دست بیاوری ، به او نزدیک شو. همین عبارت دوستت دارم معادل میلیاردها تومان پول نقد است..

محکوم نکنید!
زن و مرد وقتی به مشاور مراجعه می کنند ، سعی دارند که طرف خود را محکوم کنند. مقصر بدانند، تحقیر کنند، خرد کنند . توجه ندارند وقتی من همسرم  را خرد و خاکشیر کنم ، چگونه دیگر می توانم با او زندگی کنم. هنر زندگی کردن هنر محکوم کردن نیست! ممکن است همه ما آسیب های روانی داشته باشیم ، عقده و گره روحی داشته باشیم ، حس انتقام جویی داشته باشیم و در مقاطعی خشمگین و پرخاشگرشویم.

قدم اول برای تفاهم در زندگی مشترک این است که یکدیگر را محکوم نکنیم.می توانیم عیوب یکدیگر را با ذکر مورد و نشانه بگوییم. می توانیم علت یابی هم بکنیم. محکوم کردن یعنی بن بست ایجاد کردن. وقتی شما همسرتان را محکوم می کنید باید فاتحه این رابطه را بخوانید. نخستین توصیه این است که سعی کنید به جای محکوم کردن یکدیگر را بشناسیم.  این که شوهر من به خانواده خودش علاقه مند تر است ببینیم چرا؟ این که با دختر من رابطه خوبی ندارد ببینیم چرا؟ این که مدام ذهنش مشغول است ببینیم چرا؟ پرخاشگری او برای چیست؟ چرا به زندگی خانوادگی علاقه ای ندارد؟ وقتی شما کسی را محکوم می کنید دیگر نمی توانید او را بشناسید . این طور نیست؟!

چطور اطمینان همسرم را بدست آورم؟
از آن جا که زن نیاز به محبت دارد، باید به او محبت کنی. محبت به زن می تواند از راه گوش باشد: دوستت دارم عزیزم. برای زن این جمله معادل میلیاردها تومان پول نقد است که به او ببخشی! دوم گل در زندگی نقش مهمی ایفا می کند . زن نیاز به امنیت دارد. اگر احساس کند که در کنار همسر امنیت دارد، برای او فداکاری هم می کند. با زن نباید از منطق و عقلانیت و استدلال حرف زد.نمی گویم که زن با منطق و عقلانیت سرو کاری ندارد . دارد، اما گفتمان زن بیشتر احساسی و عاطفی است. باید با او گفتمان احساسی و عاطفی برقرار کرد. همین عبارت دوستت دارم از هزار نوع منطق عقلانی کاربرد بیشتری دارد. بنابراین برای این که اطمینان همسرت را به دست بیاوری ، به او نزدیک شو .

قاتل رابطه زناشویی
عصبی بودن زن و مرد قاتل رابطه زناشویی است. عصبانیت را در تصمیم های آنی می بینید. در صورتی که زن و مرد عصبی باشند ، مصلحت خانواده را فدای گرایش های عصبی خود می کنند . و یا در مواقعی که حق هم با آنان است ، و از طرف مقابل هم غفلتی پیدا شده ، واکنش های تند عصبی و تخریبی نشان می دهند. از این رو هر لحظه رابطه را با نوسان و بالا و پایین رفتن روبرو می کنند.


بهتر است در گفتگو با هم هیجانی حرف نزنیم. لحن و آهنگ کلام خود را پایین بیاوریم. نفوذ کلام بیشتر می شود و ما نیز در برابر تحریک به خشم دیر تر برانگیخته می شویم و شاید هم نشویم . فاصله ای که بین بروز خشم و واکنش اتفاق می افتد ، می تواند ما را سر عقل آورد و خشونت های لفظی نکنیم و در صورتی که طرف ما هیجانی شد ، ما دیرتر در مقام پاسخ برمی آییم  جو آرام می شود. این فاصله باعث می شود که ما دست از تعبیر و تفسیر های برانگیزاننده بر داریم.

قدری در کنش ها و واکنش ها تامل کنیم . در صورتی که دست از برخوردهای هیجانی برداریم ، می توانیم عاقلانه تر فکر کنیم و تصمیم بگیریم . می توانیم وضعیت نشستن و برخاستن خود را تغییر دهیم . می توانیم در این فاصله تصمیم بگیریم که محل را ترک کنیم تا موجب درگیری های بیشتر نشود.می دانیم که خشم ما ناشی از فکر و تعبیر و تفسیر و بعد به هم ریختن ترکیبات هورمونی و بیوشیمی خون است. وقتی فضا را تغییر دادیم شرایط روانی و عصبی ما نیز به فوریت تغییر می کند.  ما برنامه ریزی شده و شرطی هستیم. یعنی با عادت های گذشته عجین شده ایم . تنها با تغییر وضعیت و فضا می توانیم عادت ها را در نطفه خفه کنیم. در غیر این صورت تسلیم عادت می شویم و از نو دسته گل به آب می دهیم.
منبع: زندگی معکوس /تبیان
 

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------