همه ماجراهای «ربنا»
- مجموعه: اخبار فرهنگی و هنری
- تاریخ انتشار : چهارشنبه, 10 ارديبهشت 1399 11:08
«ربنا» نام اثری آوازی است که در فضای کنونی ایران با نام محمدرضا شجریان گره خورده است. قطعهای مرکب از چند آیه قرآن و چند بیت از دفترهای متعدد مثنوی معنوی سروده مولانا است که نزدیک به سه دهه ملازم با اذان مغرب بر سفره ایرانیان روزهدار بود و از این نظر بخشی از نوستالژی مردم ایران در ماه مبارک رمضان به شمار میرود. اما حوادث پس از انتخابات سال 88 و موضعگیریهای متفاوت محمدرضا شجریان سبب شد تا علیرغم درخواست گسترده مردم، این اثر ماندگار از سوی صداوسیما پخش نشود. اما این، همه داستان ربناخوانی در ایران نیست.
شنیدن آثاری در زمینه «مناجاتخوانی» پای سفرههای سحری و افطار در ماه رمضان سنتی دیرینه ایرانیان مسلمان بوده است. در میان هنرمندان فعال در عرصه موسیقی ردیفی دستگاهی چهرههایی را میتوان سراغ گرفت که به مناجاتخوانیهایشان شهره شدهاند. بر اساس آنچه در کتاب سرگذشت موسیقی ایران از سوی روحالله خالقی آمده است، اولین آوازخوانی که در مسجد سپهسالار اصفهان اذان گفت و به مناجاتخوانی مشغول شد، حسن عندلیب اصفهانی بود.
البته از این آوازخوان اثری برجای نمانده، اما آن دسته از کسانی که صدای او را شنیدهاند، لب به تحسینش گشودهاند. قربانخان قزوینی، علیخان نایبالسلطنه و حاجی مؤذن تفرشی هم ازجمله کسانی هستند که در عصر حسن عندلیب به مناجاتخوانی اشتغال داشتند. جناب دماوندی یکی دیگر از هنرمندان فعال درزمینه موسیقی ایرانی است که در دوره قاجار زندگی میکرد و مناجاتی در «بیات کرد» از او بهجا مانده است.
زندهیاد دماوندی در قطعه یک دقیقهای بهجامانده با صدای او، نشان داده درزمینه اجرای تحریرهای قوی و البته طولانی توانمندی زیادی داشته است. از این خواننده موسیقی ایرانی اذانی هم بهجا مانده که بهعنوان نخستین اذانهای خواندهشده در آن دوران در نظر گرفته میشود. حسینعلی خان مصفا (نکیسا) هم ازجمله آوازخوانان موسیقی ایرانی است. او در محضر پدرش که مؤذنی شناخته شده بود، ردیف و دستگاه موسیقی ایرانی را آموخت. اقبال آذر هم که علاقه شاهان قاجار باعث شد تا به او لقب اقبالالسلطان داده شود، ازجمله آوازخوانان موسیقی ایران است که اصلاً با تعزیه و مناجات وارد عرصه موسیقی ایرانی شد.
در منطقه ششگلان تبریز او را با مناجاتخوانیها و سحرخوانیهایش میشناختند. شهریار درباره مناجاتخوانیهای اقبال سروده بود: «شب بود و به ششگلان تبریز/ اقبال به چهچه مناجـات/ با زمزمــه هزار دستـــان/ پیچیده صدا به کوچه باغات/ تحریــر صدا فرشتگــانــی/ پرواز گــرفته تا سمــاوات». حسین طاهرزاده را هم بهعنوان خوانندهای میشناختند که در اجرای مناجات و تعزیه و اذان فعالیت داشت. او یکی از قلل شیوه آوازی اصفهان بهحساب میآید. جلال تاج اصفهانی هم خواننده شناختهشده مکتب اصفهان است که اصلاً از طریق پدرش که واعظ مسجدی در اصفهان بود، فراگیری ردیف و دستگاه موسیقی ایرانی را آغاز کرد.
بسیاری شیوه خوانش مناجاتهای سیدجواد ذبیحی را متأثر از شیوه تاج میدانند. اکبر گلپایگانی یکی دیگر از خوانندگان موسیقی ایرانی است که هرچند تعداد زیادی اثر با صدای او درزمینه مناجاتخوانی وجود ندارد، اما تحت تأثیر تعلیمات پدر در این عرصه هم کارهایی را به گوش علاقهمندان رسانده است. شاخه گل شماره ۱۲۸ با همکاری روحالله خالقی و جواد معروفی یکی از این نمونههاست که گلپا در آن از مناجاتنامه رضیالدین ارتیمانی ابیاتی را خوانده است. این ابیات در گوشه ساقینامه اصفهان اجرا شده است.
قله «مناجاتخوانی» ایران و اولین ربنایی که معروف شد
در این بخش نوبت به قله «مناجاتخوانی» در تاریخ معاصر موسیقی ایران میرسد؛ سیدجواد ذبیحی. او هرچند در زمینه موسیقی آموزش مستقیم ندیده بود، اما ردیف موسیقی ایرانی را به خوبی میشناخت و به ادبیات هم تسلط زیادی داشت. سیدجواد یکی از کسانی بود که در دوره توجه رادیو به مناجات و ادعیهخوانی از سوی این رسانه به عموم جامعه ایران معرفی شد و مردم آثار او را دوست میداشتند.
او ازجمله وعاظ شناختهشده آن زمان در شهر تهران بود. به قول رضا مهدوی نوازنده و مدرس موسیقی در دانشگاه «هنوز هیچکسی نتوانسته جا پای سیدجواد بگذارد، چون در ارائه آثاری در این زمینه از دو ویژگی مهم برخوردار بود؛ حنجرهای خدادادی که توانایی منحصربهفردی در آثاری اینچنین داشت و دقت نظر بالای او در ارائه اصولی آثاری در این زمینه. او را باید بهعنوان پدیدهای برای همه دوران بهحساب آورد. نرمی و گرمی صدا، رعایت زیر و بمها و اجرای همراه با طمأنینه از مشخصههایی است که صدای سیدجواد ذبیحی را برای همیشه ماندگار کرده است.» سیدجواد فرزند سید اسدالله ذبیحی درکهای بود. پدرش به مداحی اشتغال داشت و مجالس بزرگی را اداره میکرد. آوازخوانی او متأثر از مکتب اصفهان و بهویژه شیوه ادیب خوانساری و جلال تاج اصفهانی بود؛ اما سیدجواد توانست به قرائتی منحصربهفرد با امضای شخصی خودش در این راه دست پیدا کند. ربنای اجرای شده از سوی او شناختهشدهترین اجرا از این دعاست که پیش از اجرای آن از سوی محمدرضا شجریان با گوش جان ایرانیان شنیده شد.
علاوه بر ربنای او اجرای اثری در مایه مخالف سهگاه روی شعر شناختهشده «از علی آموز اخلاص عمل» مولانا ازجمله آثاری با صدای این خواننده فقید است که اغلب ایرانیان آن را شنیدهاند. او همکاریاش را با رادیو به سال 1336 و با حضور در برنامه گلها به سرپرستی داوود پیرنیا آغاز کرد. نکته جالب درباره اجرای آواز از سوی زندهیاد ذبیحی آن بود که او هیچوقت با ساز همراهی نمیکرد، بلکه در ابتدای آواز سازها باهم همنوازی میکردند. در ادامه سید آوازش را میخواند و بعدازآن دوباره سازها نواختن را آغاز میکردند. با پیروزی انقلاب پخش صدای سیدجواد ذبیحی از رادیو و تلویزیون ممنوع شد. مدتی را در زندان بود تا اینکه بالاخره آزاد شد و ظاهراً گروهی موسوم به «شاهین» دم در خانهاش به بهانه اجرای مراسمی او را با خود میبرند و به قتلش میرسانند. شیخ صادق خلخالی در کتابی که بعدها بهعنوان خاطرات او به چاپ رسید، نام سید جواد ذبیحی را بهعنوان یکی از کسانی که حکم اعدامشان را صادر کرده بود، آورد.
مناجاتخوانی بعد از انقلاب
بعد از انقلاب، چهرههایی ازجمله محمدعلی کریمخانی، محمد اصفهانی، قاسم رفعتی و در این اواخر محمد معتمدی ازجمله خوانندگان موسیقی ایرانی بودند که آثاری را درزمینه مناجاتخوانی عرضه کردند، اما به جرئت باید گفت که ربنای اجرای شده با صدای محمدرضا شجریان را میتوان شناختهشدهترین مناجاتخوانی میان همه ایرانیان بهحساب آورد. اما این اثر هم برای خودش داستانهایی دارد. البته بعد از ممنوعیت پخش صدای محمدرضا شجریان از صداوسیما در این چند سال 17 اجرا از ربنا با صدای خوانندگانی ازجمله محمد حشمتی، محمد اللیثی، سلیم مؤذنزاده، چنگیز حبیبیان ضبط و شهریورماه 1389 اعلام شد که شورای معارف سیما باهدف تنوعبخشی و احترام به سلیقههای مختلف مخاطبان، آنها را در اختیار شبکههای مختلف سیما قرار داده است. این خوانشها اما موردتوجه عموم قرار نگرفت و به نظر میرسد رسانه ملی هم از خیر پخش آنها گذشت.
چرا شجریان ربنا را خواند؟
در این میان اگر بخواهیم برای لحظاتی ماجرای ممنوعیت پخش ربنا با صدای شجریان را از صداوسیما کنار بگذاریم، شاید مرور ماجرای شکلگیری آن در سال 1358 برای بسیاری جالب باشد. استاد شجریان چند سال قبل درباره ماجرای خواندن ربنا توضیح داده بود که سال ۵۸ تغییراتی در رادیو بهخصوص بخش موسیقیاش در حال انجام بود و مدیران تصمیم گرفته بودند تولید موسیقی در رادیو تعطیل شود و آثار را از بیرون خریداری کنند که جلساتی با حضور او و تعدادی دیگر با مدیران گذاشته میشود و مدیران را راضی میکنند نیروهای خوب را نگه دارند و بقیه را بازنشسته کنند. در همین جلسات هم رئیس وقت رادیو از شجریان میخواهد طرحی برای اجرای آثاری برای پیش از افطار آماده کند. آقای شجریان توضیح میدهد که من سالهاست از این فضا فاصله گرفتهام و امروز با موسیقی و ارکستر سروکار دارم، اما رئیس رادیو میگوید ما کسی بهغیر از شما را نداریم.
درنهایت آقای شجریان قبول میکند کلاسی برای افرادی که قرار بود دعای سحر و مناجات بخوانند، بگذارد و به آنها نحوه صحیح خواندن را بیاموزد. محمدرضا شجریان در این باره توضیح میدهد:«برنامههای دم افطار قبل از انقلاب را سیدجواد ذبیحی بسیار عالی خوانده بود و من تمام کارهای او را از نوجوانی شنیده بودم و مناجات حضرت امیر را با صدای او از حفظ بودم. با این حال پذیرفتم که این کار را بکنم. مردم به ربَّنا و دعای سحر مرحوم ذبیحی و اذان مرحوم مؤذنزاده اردبیلی عادت کرده بودند. نمیشد به این راحتی این عادت را در مردم تغییر داد.
پس باید بر اساس آن حال و هوا حرکت میکردم، اما درعینحال میخواستم اثر ویژگیهای خاصی نیز برای خودش داشته باشد تا بتوان این را هم به مردم قبولاند... همان آیاتی را که مرحوم ذبیحی خوانده بود، پیدا کردم و دو آیه دیگر از سوره «آلعمران» و «بقره» به آن افزودم. به این فکر کردم باید آوازی باشد که علاوه بر اینکه تقلید نباشد، از اصل اثر هم خیلی دور نباشد... رفتم استودیو و «ربَّنا» و «مثنوی افشاری» را بدون هیچ تکرار و تصحیحی خواندم. اثر ضبطشده را به چهار نفر از هنرمندان موردنظر دادم و از آنها خواستم که تمرین کنند تا برای ضبط آماده بشوند.»
مردم فکر میکردند یکی از قاریان حرفهای ربنا را خوانده
این خواننده موسیقی ایرانی در ادامه هم توضیح میدهد که کار با چهار خواننده ضبط شد و قرار بود روز اول ماه رمضان از رادیو پخش شود، اما روز اول رمضان ربَّنایی را که آقای شجریان خوانده بود، پخش کردند. آقای شجریان این را هم گفت که آن زمان مردم فکر میکردند این اثر را یکی از قاریان حرفهای خوانده و او طوری این اثر را اجرا کرده بود که صدایش مشخص نبود، اما هر بار که این اثر پخش میشد، عصبی میشد، چون این کار را برای پخش نخوانده بود.
ممنوعیت؛ سرنوشت مشابه ربناهایی که معروف شدند
جالب این است که هرچند استاد محمدرضا شجریان به سرنوشت سیدجواد ذبیحی دچار نشد، اما آثارش در صداوسیما همان سرنوشت را پیدا کرد و امروز چند سالی هست که از پخش صدای او در رسانه ملی میگذرد. آقای شجریان البته دو مرتبه برای روسای صداوسیما نامه نوشت و در آن از آنها خواست به جز ربنا اثر دیگری با صدای او را پخش نکنند، اما از سال 1389 به بعد ربنا هم دیگر پخش نشد. از آن زمان تا امروز در فضای مجازی و در رسانه ملی چندین قرائت مختلف از ربنا با صدای چهرههای گوناگون پخش شده است که هیچکدام نتوانست موردتوجه قرار بگیرد.
آخرین ربنای خبرساز اما مربوط به خوانشی از این دعاست که محمدجواد حقشناس در اینستاگرامش منتشر کرد.او تیرماه سال گذشته قطعه یک دقیقهای از آیه هفتم و هشتم سوره آلعمران را با صدای «لیلا تهرانچیان» خواننده موسیقی ایرانی در صفحه خودش منتشر کرد، اما دقایقی بعد گروهی شروع به نشان دادن واکنشهای تند و حتی فحاشی زیر همان پست به حقشناس کردند. در ادامه او از سوی دادسرا احضار شد و بعد از صدور قرار وثیقه و عدم تأمین آن از سوی حقشناس، او برای چند ساعت راهی بازداشتگاه شد.
در ادامه از او خواسته شد که متنی درباره اشتباه خودش بنویسد و در صفحه اینستاگرامش منتشر کند که او با این کار مخالفت کرد. سرانجام سه تن از اعضای شورای شهر تهران به بازداشتگاه محل نگهداری او مراجعه کردند و با این توضیح که اداره شورا یک کار جمعی است، از او خواستند متن را امضا و در اینستاگرامش منتشر کند. این متن تا پایان دادرسی باید در اینستاگرام او باقی میماند. بالاخره بعد از گذشت یک سال، هفتم اردیبهشت ماه محمدجواد حقشناس اعلام کرد: «امروز حکم نهایی دادگاه به وکیل من ابلاغ شده و قرار منع تعقیب صادر شده است.
جالب است که در صفحه یکی دیگر از شخصیتهای سیاسی نیز همین نوای ربنای خانم طهرانچیان بارگزاری شده، اما من به دلیل این مطلب دادگاهی شدم. در آخرین بند حکم من آمده است که «برای اتهام من مبنی بر تشویق مردم به فساد و فحشا در تاریخ 29/9/98 قرار منع تعقیب صادر شده است.»
محمد معتمدی؛ فعال در زمینه مناجاتخوانی
در این بخش شاید برای گروهی از خوانندگان جالب باشد که بدانند این روزها محمد معتمدی را میشود فعالترین خواننده موسیقی ایرانی بهحساب آورد که به مناجاتخوانی اشتغال دارد. او همین چند روز قبل در صفحه اینستاگرامش اعلام کرد استفاده و دانلود مناجاتهای او برای ایرانیان حلال است و مردم میتوانند از این ادعیه با صدای او بهرایگان استفاده کنند. به قول رضا مهدوی «امروز جوانی خوشسیما و خوشصدایی همچون محمد معتمدی که از سوی استاد محمدرضا لطفی به موسیقی ایران معرفی شد، توانسته درزمینه مناجاتخوانی ارائهای باقدرت داشته باشد و در حال پیشروی به شکلی زیبا در این مسیر است.
شنوندگان با شنیدن صدای او احساس میکنند او میخواهد ادامهدهنده راه سیدجواد ذبیحی باشد.» ظاهرا به محمد معتمدی هم پیشنهاد خواندن ربنا را در سال 1388 داده بودند، اما او این پیشنهاد را نپذیرفت. او سال 1395 در اینستاگرامش نوشت:«یک ماه قبل از ماه مبارک رمضان سال هشتاد و هشت از سوی یکی از مدیریتهای محترم صدا و سیما به بنده پیشنهاد خواندن «ربنا» با شرایط بسیار خوب داده شد که بنده بهخاطر شرایط خاص آن سالها و جلوگیری از برداشتهای حاشیهای و احترام به اساتید عزیز این پیشنهاد را نپذیرفتم.»
شاید معتمدی کار خوبی کرد که ربنا را نخواند، نه به خاطر دلایلی که خودش در آن نوشته آورد، بلکه چون با کنار هم قرار دادن پازل عجیب و قریب «ربنا» میشود به ماجراهای مختلفی که حول و حوش آن برای آدمهای مختلف اتفاق افتاده، پی برد. این نوشته هم نگاهی بود به مناجاتخوانی ویژه ماه رمضان در ایران معاصر به طور عام و ربنا و فراز و فرودهایش به طور خاص.
همدلی/علی نامجو