چرتکههای خراب مردان اقتصاد
- مجموعه: اخبار اقتصادی و بازرگانی
- تاریخ انتشار : چهارشنبه, 04 تیر 1399 13:39
نحوه چرتکه انداختن سکانداران اقتصادی در برآورد دخل و خرج خانوادهها همیشه عجیب بوده، اما اینروزها انگار عجیبتر هم شده؛ مثلا همین دیروز بود که سر و کله یکی دیگر از این آمارهای باورنکردنی در میان اخبار اقتصادی پیدا شد و اینبار هم با واکنشهایی از سوی کاربران فضای مجازی همراه شد؛ گزارشی که نشان میداد درآمد افراد در طول یکسال گذشته میلیونها تومان بیشتر از هزینه بوده است.
طرح آمارگیری هزینه و درآمد خانوار که برای بررسی متوسط هزینه و درآمد یک خانوار شهری و روستایی در کشور فعالیت میکند، در جزئیات این گزارش آورده بود که اوضاع درآمد و هزینه خانوارهای شهری از این حکایت دارد که با متوسط درآمد 54 میلیونی در سال، میزان درآمد حدود6 میلیون تومان بیش از هزینه بوده.
اگرچه نتایج این بررسی حکایت از بالا رفتن هزینهها نسبت به یکسال گذشته نیز دارد و با اوضاع نابسامان ارز و تورم جور در میآید، اما نکته قابل توجه این است که نتایج این گزارش همزمان از درآمد بیشتر خانوادهها نسبت به هزینه حکایت میکند که همه جوره با وضعیت فعلی منافات دارد؛ مثلا گفته شده که یک خانواده شهری با درآمد 54 میلیون و 100 هزار تومان نسبت به سال 97 حدود 24.4 درصد ورودی داشته؛ همچنین گفته شده که در سال 98 رشد متوسط درآمد سالانه خانوارهای شهری بیشتر از رشد متوسط هزینه کل سالانه بوده است.
این گزارش در حالی از افزایش 6 میلیون تومانی درآمد نسبت به هزینه حکایت میکند که آمارهای نگران کنندهای از وضعیت درآمد و فقر گزارش شده است، پاییز سال گذشته بود که اقتصاد آنلاین در اینباره نوشت:«نرخ تورم جامعه 41درصد برآورد شده و این میزان تورم بر روی زندگی مردم تاثیر بسیار زیادی گذاشته و بسیاری از دهکهای جامعه را زیر خط فقر برده است».
اردیبهشت سال گذشته هم گزارش مرکز پژوهشهای مجلس نشان داد که 22 تا 40 درصد از جمعیت ایران در سال 97 زیر خطر فقر بودند. سبقت درآمد از هزینه بر اساس ادعای این گزارش در حالی مطرح است که در روزهای پاییزی سال گذشته وقتی قیمت بنزین به میزان 3 برابر نسبت به گذشته گرانتر شد، همزمان سیاستگذاران اقتصادی اعلام کردند که به 60 میلیون نفر و 18 میلیون خانواده بسته معیشتی تعلق میگیرد؛ نکتهای که از نگاه کارشناسان و تحلیلگران به این معنا بود که حدود 60 میلیون ایرانی محتاج بستههای معیشتی در ماه هستند و این به معنای کاهش قدرت خرید دهکهای درآمدی پایین و متوسط در جامعه است.
حالا محاسبهگران در این گزارش در حالی در برآوردهای خود به این نتیجه رسیدهاند که میزان درآمد مردم در سال 98 بیشتر از هزینه بوده که در همان سال حتی بهارستانیها هم درباره کاهش قدرت خرید اقشار اظهارنظر نگرانکنندهای مطرح کرده بودند؛ ناصر موسوی لارگانی، عضو کمیسیون اقتصادی در مجلس دهم در همان روزها بود که به رسانهها گفت: «شاخص خط فقر 3 میلیون و 400 هزار تومان در سال 97 تعیین شد و درآمد ماهانه 55 درصد خانوارها کمتر از 3 میلیون و 400 هزار تومان است».
درآمد بالا یعنی افزایش سطح رفاه
برخی از گزارشهای رسمی در حالی از افزایش درآمد نسبت به هزینه خبر میدهند که اینروزها واژه معیشت و لزوم بهبود اوضاع اقتصادی خانواده به کرات از زبان بهارستانیها شنیده میشود. رئیس مجلس شورای اسلامی از همان روزهای اولی که کرسی ریاست مجلس یازدهم را گرفت به این موضوع اشاره کرده و بارها به صراحت اعلام شده که اولویت این دوره مجلس بررسی مشکلات اقتصادی با تاکید بر معیشت است. همین چند هفته پیش هم مرکز پژوهشهای مجلس از تغییر عجیب خط فقر در پایتخت طی 2 سال گذشته خبر داد.
براساس بررسیهای مرکز پژوهشهای مجلس، خط فقر خانوارهای چهار نفره در شهر تهران ظرف ۲ سال اخیر، از ۲.۵ میلیون تومان به ۴.۵ میلیون تومان رسید یعنی ۸۰ درصد افزایش یافت. اوایل خرداد امسال بود که فارس در اینباره نوشت، محمد قاسمی سرپرست مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در صحن علنی مجلس گزارشی درباره وضعیت اقتصادی کشور و راهکارهای اصلاح آن به نمایندگان مجلس یازدهم ارائه داد. بخشی از این گزارش، به بررسی آمارهای مرتبط با فقر مطلق اختصاص داشت و براساس بررسیهای این مرکز، نرخ تورم بالا در سالهای اخیر منجر به رشد قابل توجه خط فقر در شهر تهران و سایر نقاط کشور شده است.
این موضوع در کنار کاهش قابل توجه درآمد سرانه منجر به رشد نرخ فقر در این سال ها شده است و شواهد موجود نشان از روند فزاینده این متغیر در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ دارد. در چنین شرایطی آگاهان اقتصادی با نگاهی به تعریف فقر مطلق از کاهش رفاه اقشار ضعیف و متوسط جامعه میگویند و این در حالی است که برخی از گزارشهای رسمی از افزایش درآمد نسبت به هزینه در طول یکسال حکایت میکنند و این نکته همان نکته عجیب این ماجرا است؛ به باور کارشناسان اقتصادی، فقر مطلق را میتوان ناتوانی در کسب حداقل استاندارد زندگی تعریف کرد.
در واقع، فقر مطلق عدم دسترسی به حداقلهای معیشت در جامعه است که با توجه به تفاوت هزینه های زندگی در مناطق مختلف کشور متفاوت می باشد. حداقلهای معیشت همان مسکن، خودرو و کالاهای اساسی است که اینروزها دیگر خبر افزایش افسارگسیخته آنها به گوش همه رسیده است؛ علی یکی از کاربران اینطور توییت کرده: «اگر سال گذشته برای خرید اتومبیل 50 میلیون تومان پول کمتر داشتم، حالا اما برای خرید همان خودرو، 300 میلیون تومان پول کمتری دارم». درآمد همان فاکتوری است که به مردم کمک میکند تا زندگی راحتتری داشته باشند، بیشک مردمی که پول بیشتری دارند، بهتر میتوانند از پس آموزش، هزینههای تفریح و غذاهای سالم برآیند و کیفیت زندگی بهتری داشته باشند، این در حالی است که بر اساس گزارشهای غیر رسمی، با افزایش قیمت دلار و بالا رفتن هزینههای زندگی بسیاری از کالاهای ضروری از سبد معیشتی اقشار متوسط و ضعیف حذف شده است.
در این میان بالا رفتن هزینههای مسکن کیفیت زندگی بسیاری را طی سالهای اخیر تغییر داده است؛ در حالی مسکن سهم 70 درصدی در سبد درآمد خانوادهها دارد که قیمت هر متر مربع خانه در تهران از یکسال گذشته تاکنون بارها رکورد زده است؛ آنطور که اطلاعات مرکز آمار نشان میدهد که نرخ خرید مسکن طی زمستان سال 98 و در مقایسه با پاییز همان سال ۱۱.۱ درصد و اجارهبها ۱۴.۹ درصد افزایش یافت؛ افزایشی که بسیاری از مستاجران را از مرکز پایتخت به نقاط حاشیه راهی کرده است و قصه تلخ مسکن با رسیدن تابستان هر روز تکرار میشود.
حرف آخر...
از یکسال گذشته تاکنون نوسانات زیادی در بازار ارز اتفاق افتاده و تاثیر این نوسانات حتی با وجود اختصاص ارز 4200 تومانی به کالاهای اساسی، بر معیشت اقشار متوسط و ضعیف دیده شده است. هر چند در گزارش اینروزهای مرکز آمار تورم ماه گذشته کاهش یافته و به 27.8 درصد رسیده، اما با این همه نباید از تاثیر دلار 20 هزار تومانی بر کیفیت زندگی اقشار کم درآمد غافل شد؛ به باور کارشناسان، مهمترین اثر افزایش قیمت ارز در زندگی مردم عادی افزایش تورم است به طوریکه بالارفتن نرخ ارز، قیمت کالاهای وارداتی را بالا میبرد؛ از گندم و برنج گرفته تا گوشی موبایل و خودرو.
در چنین شرایطی روزنامهها مینویسند تجربه نشان داده با وجود آن که کالاهای اساسی از یارانه دولتی منتفع میشوند، اما با این همه تاثیر افزایش قیمت ارز در زندگی مردم غیر قابل انکار است، چرا که افزایش قیمت ارز به غیر از اثر مستقیم در هزینه واردات، قیمت کالاهای واسطهای را هم زیاد میکند. کالاهای واسطهای مواد و کالاهایی هستند که کارخانجات برای تولید از آن استفاده میکنند، بنابراین هزینه تولید بالا میرود و بعضی تولیدات داخلی قدرت رقابتشان را از دست میدهند، به این ترتیب افزایش تورم حاصل از بالارفتن قیمت ارز، می تواند به رکود منجر شود. شاید خبر افزایش قیمت خودرو طی همین یکی دو روز اخیر به گوش شما هم رسیده باشد، سعید موتمنی، رئیس اتحادیه فروشندگان خودرو همین دیروز بود که از افزایش 5 تا 14 درصدی قیمت خودروهای داخلی نسبت به 15 روز گذشته خبر داد و در کنار این اخبار، ماجراهایی که در بازارهای دیگر از سکه گرفته تا ارز اتفاق میافتد نیز در افزایش هزینههای خانوادهها نسبت به درآمدشان غیر قابل انکار است.
همدلی/ فاطمه آقاییفرد