آخرین اخبار سیاست خارجی

اخبار،اخبار جدید،اخبار روز

امیرعبداللهیان: قصد پاسخگویی به اسرائیل را نداریم

امیر عبداللهیان، وزیر خارجه در گفت‌وگو با شبکه خبری ان.بی.سی: ایران برنامه‌ای برای پاسخ ندارد مگر اینکه اسرائیل یک حمله بزرگ و چشمگیر انجام دهد. سایت رسمی امور وزارت…

جنگ اوکراین به شکست مذاکرات وین منجر خواهد شد؟!



مذاکرات وین،اخبار سیاست خارجی،خبرهای سیاست خارجی
عبدالرضا فرجی راد  بر این نکته تاکید دارد که اگرچه تداوم و تشدید بحران اوکراین می تواند آثار و تبعات مخربی بر مذاکرات وین داشته باشد، اما به طور قطع و صددرصدی نمی‌توان عنوان کرد که جنگ اوکراین عملاً باعث شکست و بن‌بست مذاکرات وین خواهد شد.

به گزارش دیپلماسی ایرانی، در شرایطی که محافل سیاسی و رسانه‌ای از احتمال توافق قریب الوقوع در وین خبر می دهند از دیروز پنج شنبه شاهد تجاوز رسمی روسیه به خاک اوکراین و آغاز جنگ هستیم؛ جنگی که می تواند سایه سنگینی بر تحولات جهانی در همه ابعاد داشته باشد. در این بین تاثیر مخرب تجاوز روسیه به اوکراین بر سمت وسوی مذاکرات هسته‌ای و حصول توافق جزء مسائلی است که حداقل برای افکار عمومی داخلی از اهمیت بالایی برخوردار است. از این رو دیپلماسی ایرانی در گفت و گویی با عبدالرضا فرجی راد، سفیر پیشین ایران در سریلانکا، نروژ، مجارستان و ایسلند و تحلیلگر ارشد مسائل ژئوپلیتیک به بررسی دقیق تر ارتباط جنگ اوکراین بر آینده مذاکرات وین و احیای جام پرداخته است که در ادامه می‌خوانید:

 

پس از گمانه زنی‌های فراوان نهایتاً از صبح دیروز پنج شنبه شاهد آغاز تجاوز روسیه به خاک اوکراین بودیم. اما در این بین سوالی که ذهن بسیاری در داخل کشور را پیرامون این جنگ درگیر می کند ناظر به تاثیرات مخرب تداوم و تشدید تجاوز روسیه بر مذاکرات وین با هدف احیای برجام و لغو تحریم‌هاست. حال به باور شما جنگ اوکراین دریک سناریوی رادیکال می تواند به شکست مذاکرات وین ختم شود؟

اگرچه من هم معتقدم که تداوم و تشدید بحران اوکراین می تواند آثار و تبعات مخربی بر مذاکرات وین داشته باشد، اما به طور قطع و صددرصدی نمی‌توان عنوان کرد که جنگ اوکراین عملاً باعث شکست و بن‌بست مذاکرات وین خواهد شد. یعنی به باور من تاثیرات جنگ اوکراین بر مذاکرات وین به قدری شدید نیست که بخواهد احیای برجام و لغو تحریم ها را از دستور کار خارج کند. به خصوص آنکه اکنون طرف‌های مذاکره کننده در وین بیش از هر زمان دیگری به مراحل پایانی مذاکرات و حصول توافق نزدیک شده اند. بنابراین دلیلی وجود ندارد و عملا توجیهی هم ندارد که اکنون طرفین بخواهند به واسطه جنگ اوکراین این مذاکرات در این نقطه حساس که توافق در دسترس است را متوقف کنند و یا به طور کلی آن را از دستور کار خارج نمایند. ضمن اینکه قطعاً یکی از نگرانی‌های عمده اروپایی ها و ایالات متحده آمریکا به پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران باز می گردد. بنابراین حتی با آغاز جنگ اوکراین کماکان این مسئله از حساسیت و اهمیت بالایی برای غربی‌ها برخوردار است و سعی خواهند کرد به موازات تقابل با مسکو مذاکرات وین را هم به نتیجه برسانند. این دو مسئله منافاتی با هم ندارند. لذا با این راهکار حداقل نگرانی غرب در خصوص پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران رفع می شود. البته در این بین تصمیمات اصلی را باید رهبران کشورها اتخاذ کنند. که در این راستا بازگشت آقای باقری کنی به عنوان مذاکره کننده ارشد جمهوری اسلامی ایران به کشور را باید در همین چارچوب مورد ارزیابی داد. مضافا اروپایی ها و به خصوص ایالات متحده آمریکا بعد از آغاز جنگ اوکراین سعی دارند هر چه زودتر مذاکرات وین به یک توافق منجر شود تا تمرکز بیشتری روی تقابل با روسیه داشته باشند. پس با توجه به مجموعه دلایل فوق نمی توان گفت که جنگ اوکراین باعث بن بست قطعی در مذاکرت وین خواد شد. 

 

فارغ از مذاکرات وین به نظر حضرتعالی با آغاز تجاوز روسیه به خاک اوکراین، جمهوری اسلامی ایران باید چه راهبردی را در سیاست خارجی خود اجرایی کند، بی طرفی و انفعال یا ورود فعال؛ هرچند که بسیاری معتقدند به واسطه وابستگی و سرسپردگی جدی تهران به مسکو، ایران چه ورود فعالانه دیپلماتیکی به جنگ اوکراین داشته باشد با سکوت و انفعال سیاسی پیشه کند در نهایت به حمایت تمام عیار از کرملین و پوتین ختم خواهد شد؟

واقعیت امر آن است که جنگ اوکراین اولین حادثه از این دست نیست که در این منطقه روی می دهد. ما قبل تر شاهد حوادث مشابهی در شبه جزیره کریمه بودیم و به موازاتش تحولاتی هم در اوستیا و آبخازیا در گرجستان روی داد. بنابراین این منطقه با تحولاتی از این دست چندان غریبه و بیگانه نیست. در این بین هم اگر به عملکرد دیپلماتیک ایران در همین مسیر تحولات گذشته، چه در الحاق شبه جزیره کریمه و تحولات اوستیا و آبخازیا مراجعه کنیم می‌بینیم که تهران همواره سعی کرده است یک بی‌طرفی با چاشنی گرایش چند درصدی به روسیه را در دستور کار داشته باشد. اما واقعیت این است که به نظر من در شرایط حساس کنونی که تحولات اوکراین می تواند آثار و تبعات مخربی بر مذاکرات وین داشته باشد باید جمهوری اسلامی ایران با یک بررسی دقیق و کارشناسانه یک سیاست خارجی و دیپلماسی فعال، هوشمند و منعطف را در پیش بگیرد که منافع حداکثری کشور را تامین کند.

 

شما به تحولات مشابه در کریمه و اوستیا و ابخازیا اشاره داشتید. ولی تا همین جای کار هم که تنها ۲۴ ساعت از جنگ اوکراین گذشته است نشان می دهد این جنگ متفاوت از الحاق شبه جزیره کریمه و یا اقدامات روسیه در اوستیا و آبخازیا در گرجستان است. چون روسیه تجاوز تام و تمام به خاک اوکراین را عملیاتی کرد و در عین حال تمام زیرساخت های این کشور را نابود کرد. بنابراین جنگ اوکراین، چه به الحاق لوهانسک، دونتسک، دونباس و دیگر مناطق شرقی اوکراین بینجامد یا اینکه پوتین با اشغال کل این کشور سودای الحاق کامل آن را به خاک روسیه در سر داشته باشد عملاً تا همین جا باید تفاوت جدی بین جنگی که از دیروز شروع شده با الحاق کریمه و جدایی اوستیا و آبخازیا قائل بود. از این منظر و به باورتان تهران در مسیر دیپلماسی عقلانی شما باید چه راهکاری مصداقی و روشنی را اتخاذ کند. چرا که به هر حال جریان قدرتمند روسوفیل در داخل کشور عملا تهران را وابسته به مسکو کرده است لذا مانع از اتخاذ سیاست خارجی عقلانی و مستقل در قبال جنگ اوکراین خواهند شد؟

با وجود آنکه در پاسخ به سوال قبلی اشاره کردم جمهوری اسلامی ایران در وقایع مشابهی مانند کریمه و یا اوستیا و آبخازیا یک سیاست خارجی بی طرف با چاشنی حمایت چند درصدی از روسیه را در دستور کار قرار داد، اما در شرایط حساس کنونی به نظر من لزومی ندارد که تهران حمایت و همراهی پررنگی از روسیه داشته باشد. 

 

ولی جناب فرجی راد به نظر می رسد که در سایه ذوق زدگی رسانه‌هایی مانند کیهان، صدا و سیما و عمده رسانه‌های وابسته به جریان روسوفیل عملاً ایران، هم در حوزه رسانه‌ای و هم در حوزه دیپلماتیک به عنوان یک شبه مستعمره روسیه در قبال جنگ اوکراین عمل می‌کند؟

کیهان، صداوسیما و خبرگزاری ها، رسانه هایی هستند که می توانند از نگاه رسانه ای و بر اساس منظر سازمانی خاص خود مسائل را تحلیل کنند. این طبیعی است. اما در دیپلماسی آنچه که تعیین کننده است موضع رسمی وزارت امور خارجه و رئیس جمهور در قبال تحولات است. مضافا همین کیهان در مسائل مختلف سیاست خارجی نقدهایی به دولت سیزدهم مطرح کرده است. پس نباید برخی اظهارنظرهای رسانه‌ای ملاک تحلیل قرار گیرد. اینجا مبنا باید موضع گیری رسمی رئیس جمهور، وزیر امور خارجه و سخنگوی دستگاه دیپلماسی باشد، نه فلان روزنامه یا صدا و سیما و خبرگزاری ها. البته با توجه به گفت وگوهای مستقیم آقای رئیسی با آقای پوتین و همچنین بیانیه وزارت امور خارجه به نظر من جا دارد جمهوری اسلامی ایران در مسیر درستی حرکت کند.

 

اگرچه همواره یک کلان تحلیل با محوریت تلاش غرب ذیل گسترش نفوذ ناتو به شرق برای آغاز جنگ در اوکراین مطرح می‌شود، اما به باور شما در همین کلان تحلیل نقش، وزن و سهم هر کدام از بازیگران از روسیه گرفته تا اوکراین، ناتو و ... در به وجود آمدن وضع موجود چقدر است؟

اگر بخواهیم وزن دهی به سهم هر کدام از بازیگران دخیل در آغاز بحران اوکراین و کشیده شدن این کشور به جنگ داشته باشیم در ابتدا باید به نقش مخرب رهبران اوکراین و مشخصاً رئیس جمهور این کشور اشاره کرد. به واقع آقای زلنسکی مردم و کشور خود را آلت دست منافع غرب و به خصوص ایالات متحده آمریکا قرار داد. چون کشوری مانند اوکراین که از نظر ژئوپولیتیک یک نوار حائل و واسط بین ناتو و روسیه است نباید سیاست خارجی را اتخاذ کند که توازن بین روسیه و ناتو را به هم بزند که نهایتاً اوکراین را به قربانی تنش بین این ابرقدرت ها یعنی روسیه از یک طرف و اتحادیه اروپا، ناتو و آمریکا در طرف دیگر بدل می کرد. به هر حال درخواست اوکراین برای عضویت در ناتو و تحریک روسیه نهایتاً کار را به جایی رساند که از نگاه مسکو عملاً کیف توجهی به نگرانی‌ها و خطوط قرمز امنیتی روسیه ندارد. خوب بی شک این بی توجهی زلنسکی هم پوتین را دست به ماشه شد. در حالیکه پیشتر روسیه بارها به گرفتن یک تضمین دیپلماتیک برای عدم عضویت اوکراین در ناتو بسنده کرده بود. ولی به دلیل بی‌توجهی زلنسکی و وابستگی بیش از حد اوکراین به ناتو و دل خوش کردن کیف به حمایت واشنگتن باعث شد که روسیه عملاً سیاست مدارا و مماشات با اوکراین را کنار بگذارد. لذا در گام اول روسیه اقدام به دنبال اعزام بیش از صدهزار نیروی ارتش خود در کنار مرز مشترک با اوکراین کرد که از این طریق اهرم فشاری بر اوکراین وارد کند. در این بین تلاش های دیپلماتیک کشورهایی مانند فرانسه و آلمان در سفر به روسیه و اوکراین نهایتاً کار را به جایی رساند که زلنسکی از عضویت در ناتو صرف نظر کند، اما دوباره با تحریک آمریکا و انگلستان شاهد بودیم که مجددا اوکراین بر طبل عضویت در ناتو کوبید. طبیعتاً چنین رئیس جمهوری که به فکر منافع ملی، کشور و ملت خود نیست و وطن پرستی را فدای اهداف کشورهایی مانند آمریکا و انگلستان کرده در واقع لیاقت حکومتداری را ندارد. مضافا ایشان با توجه به اینکه یک هنرپیشه و مجری تلویزیونی بودند از قدرت درک و تحلیل تحولات سیاسی دیپلماتیک و به خصوص حساسیت‌های ژئوپلیتیک اوکراین به عنوان نوار حائل بین ناتو و روسیه بی بهره بود. یعنی آقای زلنسکی عرصه به شدت حساس تحولات سیاسی و دیپلماتیک اوکراین را با صحنه بازیگری در تئاتر و سینما اشتباه گرفت و فکر می کرد دیپلماسی و سیاست خارجی هم مانند سینما و بازیگری است. درحالیکه سیاست خارجی با اقتضائات و واقعیت های خود می تواند حساس ترین عرصه هر کشور باشد که حیات و ممات آن کشور را رقم بزند، کما اینکه اشتباهات زلنسکی در اوکراین کار را به جایی رساند که ملت قربانی عدم درک رئیس جمهور اوکراین شد. به واقع در تنشی که یک طرف آن روسیه و طرف دیگر ناتو و آمریکا بود حساسیت تقابل به قدری افزایش پیدا کرد که اگر هر کدام از طرفین دست به انفعال می زدند باید سلسله شکست هایی را هم متحمل می شدند. بنابراین دو طرف برای حفظ موقعیت و منافع خود با توسل به هر ابزاری به دنبال تقابل با طرف مقابل بودند. این چیزی بود که رئیس جمهور اوکراین آن را نادیده گرفت و خود را به طور کامل به آمریکا و انگلستان سپرد.

 

اما نقش، وزن و سهم روسیه و شخص پوتین در آغاز جنگ اوکراین چقدر است؟ 

پیش از رسیدن به سهم پوتین و روسیه باید در لایه بعدی به نقش انگلستان و به خصوص آمریکا در ایجاد شرایط کنونی و آغاز جنگ در اوکراین اشاره کرد. چون لندن و واشنگتن طی این سال ها به خصوص ماه‌های اخیر عملاً با نادیده گرفتن مواضع و تهدیدهای روسیه مبنی بر تقابل جدی با هرگونه تلاشی برای گسترش نفوذ ناتو به شرق و تسری آن به کنار مرزهای روسیه سبب شدند که جنگ اوکراین شکل بگیرد و در این بین کشورهایی مانند اوکراین، گرجستان و ... قربانی این سیاست بریتانیا و آمریکا شدند. البته اختلاف نظر بسیار جدی بین بازیگران کلیدی اتحادیه اروپا با محوریت فرانسه و آلمان با تلاش‌های آمریکا و انگلستان پیرامونی راهبرد گسترش ناتو به شرق در کنار مرزهای روسیه وجود داشت. با این وجود لندن و واشنگتن با نادیده گرفتن خطوط قرمز امنیتی مسکو نهایتاً کار را به جنگ در اوکراین کشاندند. اما در لایه پایانی به نظر من نباید نقش روسیه در شروع جنگ اوکراین را هم نادیده گرفت. چون علی‌رغم آنکه اوکراین با تحریک آمریکا و انگلستان خطوط قرمز امنیتی و تمامیت ارضی روسیه را به عمد نادیده می‌گرفت، ولی قطعاً شخص پوتین می‌توانست عملیات نظامی در خاک اوکراین را اجرایی نکند و به جای آن کماکان از مسیر دیپلماسی منافع خود را پی بگیرد. اگر چه آقای زلنسکی با تأخیر درخواستی برای دیدار مستقیم و مذاکره با روس ها را مطرح کرد، اما در آن سو عملا آقای پوتین با رد این درخواست، تنها مسیر جنگ نظامی را برای حل و فصل این تنش و رفع نگرانی های خود برگزید. در حالیکه می توانست از مسیر گفت‌وگو و مذاکره این اختلافات را حل و فصل کند. چون حداقل آقای پوتین در مذاکره مستقیم با زلنسکی می‌توانست یا به تضمین دیپلماتیک مبنی بر عدم الحاق اوکراین به ناتو دست پیدا کند و یا اگر نهایتا مخالفت می کرد می توانست در همان جلسه و در مقابل رسانه ها اتمام حجتی با اوکراین داشته باشد.

 

حال به باور شما سناریوی جدایی بخشی از اوکراین مانند دونتسک، دونباس، لوهانسک و ... نزدیک به واقعیت است یا اشغال تمام خاک این کشور؟

واقع امر آن است که تا همین جای کار هم باید بپذیریم که مناطق شرقی اوکراین مانند لوهانسک و دونتسک عملاً از اوکراین جدا شده اند. اما در یک نگاه ژئوپلیتیک، روسیه یک سناریوی سه مرحله ای را برای عملیات نظامی در خاک اوکراین طراحی کرده است. گام اول حضور بیش از ۱۰۰ هزار نیروی نظامی در کنار مرزهای اوکراین بود. در گام بعدی روسیه با ورود این نیروها عملا بخش شرقی اوکراین را جدا کرد. در گام سوم مسکو سعی خواهد کرد علاوه بر نابود کردن زیرساخت های نظامی، دفاعی و امنیتی اوکراین با حضور حداکثری نیروهای نظامی خود در مناطق شرقی این کشور سایه سنگین امنیتی بر کیف داشته باشد تا زلنسکی را مجبور به دادن تضمین لازم مبنی بر عدم عضویت در اوکراین کند. البته در نهایت روسیه به دنبال تغییر ساختار سیاسی در اوکراین نیز هست. لذا احتمال دارد طی روزها و هفته های پیشرو روسیه مذاکره با اوکراین را بپذیرد، اما در این بین دیگر شخص پوتین با آقای زلنسکی کاری ندارد، بلکه نقطه توجه کرملین بخش نظامی اوکراین خواهد بود تا نظامیان اوکراین قدرت را در دست بگیرند و زمینه همراهی و همسویی بین اوکراین و روسیه شکل بگیرد که در نهایت سیاست بی طرفی در اوکراین اجرایی شود.

 

منظور از بی طرفی مد نظر روسیه چیست، بی طرفی فنلاندی یا یانوکوویچی؟

قطعاً بی طرفی از جنس بی طرفی یانوکوویچی. چون روسیه تا قبل از آغاز جنگ اوکراین در یک نگاه حداقلی فقط سعی داشت زلنسکی به دادن یک تضمین دیپلماتیک مبنی بر عدم عضویت در ناتو و بی طرفی از جنس فنلاندی راضی کند که نگرانی‌های و خطوط قرمز امنیتی و تمامیت ارضی روسیه حفظ شود. اما اکنون که پوتین به معرکه جنگ با اوکراین وارد شده است و تمام هزینه‌های سیاسی، دیپلماتیک، امنیتی، نظامی، لجستیکی، دفاعی و حتی اقتصادی و تجاری ناشی از تحریم‌های آمریکا و اروپا را به جان خریده است دیگر به چیزی کمتر از بی طرفی از جنس بی طرفی یانوکوویچی بسنده نخواهد کرد. یعنی روسیه به سمتی پیش خواهد رفت که در آن سناریوی سه مرحله ای و در گام آخر هر کسی به عنوان رئیس جمهور در کیف سر کار بیاید شاید در موضع گیری رسمی به دنبال بی‌طرفی باشد، اما سیستم و ساختار سیاسی اوکراین را طوری مدیریت کند که گام به گام در مسیر مسکو پیش رود.

 

 

***

 

احیای برجام به جنگ اوکراین فروخته شد/ عملکرد دولت رئیسی در جنگ اوکراین، بی خاصیت ترین عملکرد تاریخ دیپلماسی ایران

ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه طی یک سخنرانی تلویزیونی در ساعت ۵:۵۵ صبح دیروز پنج شنبه به وقت مسکو از آغاز تجاوز نظامی این کشور به منطقه دونباس واقع در شرق اوکراین خبر داد که حکایت از آغاز رسمی جنگ روسیه در خاک اوکراین داشت؛ جنگی که در کمتر از ۲۴ ساعت به بیشتر مناطق اوکراین حتی تا کیف هم تسری پیدا کرد. در این بین علاوه بر تاثیرات مخرب تجاوز روسیه به خاک اوکراین در ابعاد مختلف نکته ای که در این جنگ برای ایران از اهمیت به سزایی برخوردار است به تاثیر تداوم و تشدید آن بر مذاکرات هسته‌ای باز می گردد. لذا باید پرسید که آیا جنگ اوکراین باعث بن بست و شکست در مذاکرات وین، احیای برجام و لغو تحریم ها خواهد شد؟ پاسخ به این سوال،

 

محور گفت‌وگوی دیپلماسی ایرانی با حشمت الله فلاحت پیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در دوره دهم و تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل است که در ادامه از نظر می گذرانید:

 

سرانجام پس از ماه ها گمانه زنی رسانه ای و خبری و تحلیل های کارشناسی از صبح امروز پنج شنبه تجاوز رسمی نظامی گسترده روسیه به خاک اوکراین، آن هم بعد سه روز از به رسمیت شناختن دو منطقه لوهانسک و دونتسک در شرق این کشور توسط کرملین آغاز شد. فارغ از تاثیرات ریز و درشت شروع این تجاوز روس ها بر مناسبات اقتصادی، تجاری، امنیتی، دفاعی و ... اگر به صورت خاص روی تحولات دیپلماتیک و به ویژه مذاکرت وین تمرکز کنیم آیا تداوم تشدید جنگ اوکراین مذاکرات وین را به بن بست می کشاند؟ 

شما به تاثیرات ریزودرشت شروع جنگ اوکراین توسط روسیه اشاره داشتید. خوب بی شک نمی‌توان بدون بررسی این تاثیرات جهانی تنها به مسئله مذاکرات وین بسنده کرد. چون آغاز جنگ نظامی در اوکراین توسط روسیه تاثیراتی در ابعاد جهانی دارد. بنابراین در گام اول باید آثار و تبعات جهانی این تجاوز روسیه بررسی شود و بعد از آن آثار موضوعی در عرصه‌های مختلف مانند پرونده مذاکرات وین مورد واکاوی قرار گیرد. ببینید من چندین بار در مصاحبه با رسانه‌های مختلف من جمله در گفت وگو با شما عنوان کردم که کاش مذاکرات هسته ای در وین به موضوع اوکراین فروخته نمی شد.

 

یعنی شما معتقدید امکان دارد احیای برجام وجه المصالحه جنگ اوکراین شود؟

من بارها عنوان کرده ام که کاش زودتر از اینها مذاکرات وین به نتیجه می رسید تا امروز نگران وقوع جنگ در اوکراین و تاثیرات مخرب آن بر مسائل مختلف به خصوص مذاکرات هسته‌ای نبودیم. چون با آغاز جنگ در اوکراین، روسیه برای موازنه سازی علاوه بر ورود به خاک اوکراین تمام برگ های دیگر من جمله پرونده مذاکرات هسته‌ای در وین را هم در راستای منافع خود به کار خواهد گرفت تا این موازنه سازی انجام شود. بنابراین من معتقدم مذاکرات وین می‌تواند به شدت تحت الشعاع آغاز جنگ در اوکراین قرار گیرد. حال اینکه در ادامه، جنگ اوکراین با چه شدتی تداوم پیدا کند به همان میزان مذاکرات وین هم تحت الشعاع این امر قرار خواهد گرفت. لذا در این بین تنها کشوری که بازنده است تنها ایران خواهد بود.

 

چرا؟

چون روسیه به خوبی از قبل می دانست در صورت موفقیت مذاکرات وین، احیای برجام و لغو تحریم ها ایران می تواند در کمترین زمان به پتانسیل بالایی برای صادرات نفت و گاز به اروپا و دیگر کشورها بدل شود. لذا مسکو عملاً سعی کرد مذاکرات وین را از طرف جمهوری اسلامی ایران به دست بگیرد. در این بین متاسفانه و صد افسوس دولت رئیسی و باقری کنی هم به طور کامل مدیریت مذاکرات را به روس ها سپردند تا عملا فضای مناسبی برای کرملین شکل بگیرد که اهداف و منافع خود را در وین پیش ببرد و نتیجه آن این است که تا امروز برجام و مذاکرات وین به نتیجه نرسید تا این مذاکرات به عنوان یک کارت برنده در اختیار روسیه قرار بگیرد. از دیروز پنج شنبه هم که پوتین جنگ در اوکراین را آغاز کرد یقین بدانید که کرملین نگاه دیگری به مذاکرات وین خواهد داشت.

 

چه نگاهی؟

همان طور که گفتم اگر قبل از جنگ اوکراین برجام به نتیجه می‌رسید و تحریم‌ها لغو می شد ایران در وضعیتی که نفت به بالای ۱۰۰ دلار رسیده است می‌توانست جایگاه خود را در بازار جهانی نفت و انرژی بازیابی کند و این مسئله هیچ گاه به سود روسیه نیست. چون ایران می توانست یک گزینه جدی برای صادرات گاز مایع به اروپا باشد. اما متاسفانه همانگونه که بارها و بارها در طول ۴۳ سال گذشته شاهد بودیم مقامات جمهوری اسلامی ایران نسبت به تحولات جهانی غافلگیر شده است در جنگ اوکراین هم این غافلگیری به شدت مشهود بود. آن هم در شرایطی که بسیاری از کارشناسان داخلی و جهانی از آغاز جنگ و تجاوز روسیه به اوکراین از هفته‌ها و ماه‌ها قبل هشدارهای لازم را داده بودند. اما در این بین متاسفانه این کارشناسان توسط رسانه های معلوم الحال در داخل ایران که وابستگی جدی به روسیه و چین دارند با اتهام، توهین، افتراء و تهدید همراه شدند.

 

به عبارت غافلگیری تهران اشاره داشتید. این گزاره را قدری کالبدشکافی کنیم. مشخصا جمهوری اسلامی در جنگ اوکراین چگونه غافلگیر شد؟

موضع گیری دولت سید ابراهیم رئیسی و به خصوص وزارت امور خارجه در قبال تحولات اکراین یکی از بی خاصیت ترین و بی ارزش ترین موضع گیری های طول تاریخ دیپلماسی ایران است.

 

به چه دلیل این اعتقاد را دارید؟

چون این موضع گیری هایی که مقامات جهوری اسلامی طی ۲۴ ساعت گذشته که از آغاز جنگ اوکراین می گذرد اتخاذ کرده اند با یک انفعال، وابستگی و سرسپردگی شدید ایران به روسیه همراه بود. وابستگی جمهوری اسلامی به روسیه تا آنجا بود که دولت رئیسی و حاکمیت در ایران دورغ ها و تزویر پوتین و لاوروف مبنی بر عدم حمله نظامی به اوکراین را باور کردند. لذا جمهوری اسلامی هیچ کاری برای خارج کردن اتباع ایرانی در اوکراین نکرد و دولت و وزارت امور خارجه امروز در کمال استیصال و درماندگی و با دستپاچگی با فرستادن هواپیما به دنبال بازگرداندن اتباع خود هم در بحبوحه جنگ است. در صورتی که بسیاری از کشورها از روزها و هفته ها پیش با تذکرات جدی تمام اتباع خود را از اوکراین فراخواندند. این نتیجه وابستگی و سرسپردگی جمهوری اسلامی ایران به روسیه است. لذا این سرسپردگی تهران به کرملین یعنی افتادن جمهوری اسلامی ایران در دام جنگ های بی پایان و چالش های بی انتهایی که مدیریت آن در دست روسیه است و در این بین جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از خاکریزها و برگ های برنده روسیه عمل خواهد کرد.  

 

جناب فلاحت پیشه از تاثیرات جنگ اوکراین در مقیاس جهانی یاد کردید. مشخصا این تاثیرات در چه ابعادی خود را نشان می دهد؟

اولین بُعدش به احیای آنارشیسم جهانی باز می گردد. چون با وجود آنکه تا زمان الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه طی ۷۰ سال اخیر هیچ مرزی در اروپا تغییر پیدا نکرده بود، اما من معتقدم آنچه که از دیروز پنجشنبه در اوکراین می‌گذرد بسیار متفاوت از مسئله شبه جزیره کریمه است. چون اوکراین، اولین تجاوز نظامی روسیه به کل خاک یک کشور برای اشغال کام آن با هدف چند پاره کردن یک دولت - ملت است. یعنی معتقدم روسیه بعد از نابود کردن زیرساخت‌های نظامی، دفاعی، امنیتی و اقتصادی اوکراین سعی خواهد کرد که ساختار سیاسی اوکراین را هم در مسیر مدنظر خود تعریف کند. یک حکومت سیاسی کاملاً وابسته به کرملین تا دیگر روسیه نگران نفوذ مجدد اروپا، ناتو یا آمریکا در خاک این کشور علیه خود نباشد. پس اگر در سناریوی بعد از اشغال اوکراین توسط روسیه، الحاق کامل این کشور به خاک روسیه شکل نگیرد حداقل وابستگی سیاسی و دیپلماتیک کیف به کرملین در دستور کار پوتین خواهد بود. این سیستمی است که بسیاری از دیکتاتورها آن را در پیش می گیرند و پوتین هم در قامت هیتلر جدید و مدرن جامعه جهانی این مدل را پیاده می کند. به واقع روسیه به دنبال شبیه سازی مدل ژاپنی بعد از جنگ جهانی دوم در اوکراین است. یعنی اوکراین کاملاً وابسته و بدون ارتش و قدرت نظامی قابل توجه. در این مدل یک سامانه انتظامی برای مدیریت داخلی اوکراین توسط روس ها شکل می گیرد که تحت قیمومیت مسکو عمل می کندو  به دنبال آن روسیه با بهانه مقابله با نفوذ ناتو و آمریکا در خاک اکراین پایگاه های نظامی را در کل خاک این کشور ایجاد خواهد کرد و این یک روند بی پایان است که روسیه در ادامه می‌تواند آن را به کشورهایی مانند استونی، لتونی و ... تعمیر دهد. از این منظر جنگ اوکراین سرفصل جدیدی در شروع آنارشیسم جهانی است.

 

به چه دلیلی جنگ اوکراین می تواند شروعی بر آنارشیسم جهانی باشد. مسئله صرفا به تداوم تنش و جنگ باز می گردد یا دلایل دیگری برای وقوع این آنارشیسم متصورید؟

مسئله صرفا تداوم درگیری و جنگ نیست. ببینید از این به بعد چیزی به نام حقوق بین‌المللی و پیروی از مقررات سازمان‌های جهانی در راستای منافع ملی مشروعیت خود را از دست خواهد داد و کشورها بنا به اهداف خود حاضر به نادیده گرفتن این قوانین و حقوق بین الملل خواهند بود که در ادامه وقوع جنگ های جدید را به دنبال دارد و این نقطه عطفی در آغاز آنارشیسم جهانی است. اگر به سوال قبلی شما پیرامون تاثیرات جنگ اوکراین در مقیاس جهانی بازگردیم نکته مهم دیگر این است که از این به بعد شاهد رشد قارچ‌گونه رهبران دیکتاتور و اقتدارگرا در تمام کشور های جهان خواهیم بود؛ رهبرانی که با مواضع پوپولیستی سعی در ایجاد یک حکومت اقتدارگرا، توتالیتر و دیکتاتور دارند که تحت عنوان مقابله با تهدید های جهانی به دنبال مشروعیت بخشی به حکومت و اقدامات سرکوب گرایانه و تجاوزکارانه خود خواهند بود و در این بین جهان نیز با جنگ های جدید و مسابقات تسلیحاتی مواجه خواهد شد. ضمنا باید گفت که قطعاً بعد از جنگ اوکراین دور جدیدی از جنگ سرد در ابعاد جهانی به وجود خواهد آمد که دامنه آن علاوه بر اروپا می‌تواند به آسیا، آفریقا و کل دنیا کشیده شود. با توجه به مجموعه همین دلایل است که معتقدم باید مذاکرات وین قبل از بحرانی شدن پرونده اوکراین به نتیجه می رسید تا در این شرایط که نفت به بالای ۱۰۵ دلار رسیده است بیشترین سود آن نصیب کشور می شد. 

 

حال به باور شما بن‌بست کامل مذاکرات وین در سایه آغاز جنگ اوکراین تا چه حد جدی است؟

اگر چه من نسبت به سایه سنگین آغاز جنگ اوکراین بر مذاکرات وین بدبینم، اما در همین شرایط باز هم اعتقاد دارم آغاز جنگ در اوکراین توسط پوتین این آمادگی و پذیرش مضاعف را در طرف های اروپایی و آمریکا ایجاد کرده است که مذاکره بر سر پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران هرچه زودتر به نتیجه برسد تا از یک طرف ایران بیش از پیش در زمین روسیه بازی نکند. دوما نفوذ مسکو در مذاکرات وین به پایان برسد و مهمتر از آن پرونده بسیار حساس و چالش برانگیز توان هسته‌ای ایران هرچه زودتر حل و فصل شود تا به تبعش انباشت چالش ها برای آمریکا و اروپا شکل نگیرد. از طرف دیگر اگر اروپا و آمریکایی‌ها هرچه زودتر مذاکرات وین را به نتیجه برسانند می‌توانند تمرکز بیشتری روی جنگ اوکراین و مقابله با روسیه داشته باشند. 

 

در این بین سوالی که ذهن را درگیر می‌کند این است که ذیل تحلیل قبلی شما آیا با آغاز جنگ اوکراین، روسیه اجازه خواهد داد اروپا و آمریکا مذاکرات وین را هر چه زودتر به نتیجه برسانند که تمرکز جدی تری روی اوکراین داشته باشند. مضافا تا همین جای کار هم که تنها ۲۴ ساعت از جنگ اوکراین گذشته است نشان می دهد این جنگ متفاوت از الحاق شبه جزیره کریمه و یا اقدامات روسیه در اوستیا و آبخازیا در گرجستان است. چون روسیه تجاوز تام و تمام به خاک اوکراین را عملیاتی کرد و در عین حال تمام زیرساخت های این کشور را نابود کرد. بنابراین جنگ اوکراین، چه به الحاق لوهانسک، دونتسک، دونباس و دیگر مناطق شرقی اوکراین بینجامد یا اینکه پوتین با اشغال کل این کشور سودای الحاق کامل آن را به خاک روسیه در سر داشته باشد عملاً تا همین جا گسل بی سابقه ای بین مسکو با غرب به وجود آمده که شدیدتر از دوران جنگ سرد است. حال در این گسل توان اروپا و آمریکا برای به نتیجه رساندن مذاکرات وین بیشتر خواهد بود یا روز روسیه برای ایجاد بن بست در وین؟

به سوال بسیار مهمی اشاره کردید. اجازه دهید در این رابطه قدری صریح تر سخن بگویم. در این راستا تمام توییت های اولیانوف مبنی بر اینکه به زودی توافق در وین حاصل می شود دروغ بود و در عین حال  تمام ادعاها و مواضع پوتین و لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه هم در خصوص توهم بودن حمله روسیه به اوکراین یک تزویر روسی بود. یعنی روسیه در هر دو مسئله به جهان دروغ گفتند. اما نکته اینجاست که این این دو دروغ به هم وابسته بودند. 

 

چگونه این دو دروغ به هم ارتباط دارند؟

ببینید روسیه سعی می کرد با دروغ در مذاکرات وین و بحران اوکراین به طور همزمان هر دو پرونده را در جهت منافع ملی خود پیش ببرد. یعنی با این دروغ های اولیانوف عملا روسیه به دنبال مدیریت مذاکرات وین با هدف به بن بست کشاندن گفت وگوها، ایجاد چالش در احیای برجام و عدم لغو تحریم‌ها بود و از آن طرف پوتین هم با دروغ های خود در بحران اوکراین سعی کرد از یک طرف چهره ای دیپلماتیک از خود نشان دهد و در لایه‌های پنهان با اعزام نیروهای گسترده نظامی در کنار مرزهای اوکراین عملاً منافع خود را با حمله و تجاوز نظامی به این کشور محقق کند. بنابراین اگر امروز، هم به تحولات اوکراین و هم به مذاکرات وین نگاه کنیم می بینیم که هر دو مسئله در راستای منافع روسیه پیش رفتنند. متاسفانه نگاه غلط دولت دولت رئیسی و ضعف باقری کنی در پیشبرد مذاکرات با سپردن گفت وگوها به اولیانوف باعث شد که فضا به طور جدی در اختیار روس ها قرار بگیرد. پس جمهوری اسلامی ایران، چه خودآگاه و چه ناخودآگاه در زمین روسیه بازی کرده و می‌کند، آن هم در شرایطی که تجربه تاریخی از گذشته تا به حال نشان داده است که بازی کردن در زمینه روسیه هیچ گاه هیچ منفعتی برای ایران به دنبال نداشته است. واقعیت امر آن است که آینده ای که روس ها برای ایران رغم بزنند به هیچ وجه با توسعه، پیشرفت، آبادانی، صلح، ثبات و امنیت همراه نخواهد بود. چون روسیه، جمهوری اسلامی را یک خاکریز برای توسعه نفوذ در برابر غرب تصور می‌کند از این منظر روسیه هیچگاه به دنبال ایرانی قوی، قدرتمند و پیشرفته نیست. موید این نکته به عملکرد روسیه در دوره تحریم های فعلی باز می گردد. در همین تحریم‌های فلج کننده آمریکا، روسیه حتی حاضر نشد ۱۰۰ هزار بشکه نفت از ایران بخرد. بنابراین اگر جمهوری اسلامی ایران ابرچالش خود یعنی پرونده فعالیت‌های هسته‌ایش را به سرانجام برساند خیلی زود از سیبل چالش های غرب خارج می شود و به تبعش می تواند ازفرصت های مختلفی که در سایه احیای آنارشیسم جهانی شکل خواهد گرفت نهایت استفاده را ببرد. البته در این رابطه قدری تردید دارم چون برخی جریان های ذی نفوذ و صاحب قدرت در ایران اجازه چنین کاری را نخواهند داد که ایران مستقل از روسیه عمل کند. به هر حال این جریان در داخل کشور منفعت خود را در تداوم و تشدید چالش با غرب تعریف کرده است. لذا جریان مذکور با تحمیل کردن هزینه‌های اقتصادی، معیشتی و امنیتی به ملت همواره مانع توسعه، پیشرفت و آبادانی کشور طی چهار دهه گذشته شده اند. تا زمانی که راهبرد تنش زدایی در خارج و توسعه، پیشرفت و آبادانی در داخل کشور در دستور کار جمهوری اسلامی ایران قرار نگیرد حتی اگر برجام به نتیجه برسد باز هم لغو تحریم ها سود چندان زیادی برای مردم ایران به دنبال ندارد.

 

به جریان ذی نفوذ در داخل کشور اشاره کردید. اگر چه در داخل کشور جریان هایی مانند کاسبان تحریم، دلواپسان، اقتدارگرایان و ... وجود دارند که مصداق همان جریان ذی نفوذ مدنظر حضرتعالی هستند، اما در کنار آنها دو جریان پرقدرت روسوفیل و چینوفیل هم نفوذ و قدرت بالایی در بدنه حاکمیت جمهوری اسلامی ایران دارند که البته در مواقعی همپوشانی با کاسبان تحریم، دلواپسان، اقتدارگرایان و ... دارند. حتی بخشی از این جریان ها را هم شامل می شوند. حال اگر وقوع جنگ سرد بعد از بحران اوکراین اجتناب ناپذیر باشد ایران به واسطه نفوذ این جریان ها تا چه اندازه به روسیه وابسته و سرسپرده خواهد شد؟

اگر به توان و قدرت داخلی در کشور بازگردیم به نظر من ایران جزو معدود کشورهایی است که در جهان مجبور خواهد شد که در جنگ سرد پیش رو انتخابی بین شرق و غرب داشته باشد. چون تمام دستاوردهای ایران یک دستاورد ملی است. همین دستاوردهای ایران باعث شده است که قدرت های جهانی پای میز مذاکره با ایران بنشینند. دسته اول دستاوردهای ایران به دستاوردهای هسته‌ای باز می گردد و دسته دوم دستاوردهای دفاعی است که نتیجه اتکا به توان داخلی است. بنابراین نباید با این قدرت خوداتکا تا به این اندازه خود را وابسته و سرسپرده به برخی کشورها به خصوص روسیه کنیم. در همین مسئله هسته‌ای نیروگاه های خود ساخته ما در نطنز، فوردو و ... نسبت به نیروگاه اتمی بوشهر که توسط روسیه تجهیز و مدیریت شد به شدت مدرن تر و مجهزتر است. بنابراین ایران دلیلی ندارد که خود را ملزم به سرسپردگی به روسیه در این جنگ سرد پیش رو بکند. منفعت ملی ایجاب می‌کند که ایران نباید به هیچ وجه خود را وابسته به روسیه و سرسپرده به مسکو در جنگ سرد پیش رو بکند. باید سیاست توسعه در دستور کار قرار گیرد، به ویژه آنکه جنگ سرد جدید بعد از جنگ اوکراین به شدت متفاوت از جنگ سرد گذشته است. چون این جنگ به شدت متکثرتر از جنگ گذشته خواهد بود و کشورها انتخاب های زیادی دارند. لذا در این بین ایران هم می‌تواند وارد مناسبات اقتصادی گسترده با همه کشورها و همه بلوک ها شود، بدون آنکه تعهد و سرسپردگی به کشور خاصی داشته باشد. مضافا واقعیت این است که روسیه در همه ابعاد به خصوص در حوزه نظامی و امنیتی، ایران را متحد و شریک راهبردی برای خود تعریف نکرده و نمی‌کند. چون مسکو زمانی کشوری را متحد راهبردی خود می داند که قدرتی در حد قدرت نظامی روسیه داشته باشد، اما جمهوری اسلامی ایران، نه این توان نظامی پیشرفته و هم طراز با روسیه را دارد و نه از آن طرف روسیه هم کمک و حمایتی برای افزایش توان نظامی ایران دارد. شما دیدید که در پرونده فروش موشک های اس - ۳۰۰ همین روسیه چه بازی ها و منت هایی بر سر ایران گذاشت و بعد از سال ها این موشک‌ها را به ایران تحویل داد، در صورتیکه از قبل کدهای این موشک‌ها را به اسرائیل داده بود. اما در عین حال همین روسیه با خواهش و التماس موشک‌های پیشرفته اس - ۴۰۰ و اس- ۵۰۰ خود را به ترکیه به عنوان شریک آمریکا فروخت. بنابراین مسئولین جمهوری اسلامی ایران باید از این خواب دن‌کیشوت وار در سایه وابستگی و سرسپردگی به روسیه بلند شوند و واقعیت دنیا را بهتر ببینند. وقتی ایران با دو توان بومی و ملی یعنی توان هسته ای و توان دفاعی برای خود قدرت ایجاد کرده است دلیلی ندارد وابسته و سرسپرده کشوری مانند روسیه باشد و به جای آن می‌تواند راهبرد تنش زدایی در خارج و توسعه در داخل را عملیاتی کند.

 

اگر چه شما در یک سناریوی ایده‌آل مسئله تنش زدایی در سیاست خارجی و توسعه در داخل را به جای وابستگی و سرسپردگی به روسیه و حتی چین مطرح کردید، اما عملاً ما شاهد هستیم که جریان چینوفیل و روسوفیل در داخل کشور به قدری قدرتمند هستند که در همین اثنای حواشی رسانه‌ای در خصوص تصویب کلیات مربوط به طرح بی خاصیت صیانت عملاً مسئله استقراض ۵ میلیارد دلاری از توسط مجلس یازدهم روسیه گم شد. آیا همین یک نقطه کوچک مبین و مویدی بر این نیست که جمهوری اسلامی ایران علاوه بر وابستگی دیپلماتیک، نظامی، امنیتی و دفاعی حتی در حوزه اقتصادی و تجاری هم خود را سرسپرده و وابسته به روسیه کرده است؟

ببینید سال هاست که مسئله استقراض ایران از روسیه در دستور کار مسئولین جمهوری اسلامی قرار داشته، اما این استقراض در واقع همان خریدهای یک طرفه جمهوری اسلامی از روسیه است که هیچ سودی برای ملت ایران ندارد. چون آنچه در سایه استقراض از روسیه مطرح می شود یک نظام یک طرفه تعهدات برای ایران است. در عین حال هیچ وقت جزئیات این استقراض جمهوری اسلامی از روسیه و چین رسانه‌ای نمی‌شود که بر خلاف قوانین اساسی است چرا که قطعا با مخالفت گسترده داخلی همراه می شود. این استقراض ها می توانند وابستگی ایران را به شدت افزایش دهند که به سود هیچ کس جز جریان اندک کاسب تحریم نیست. به هر حال قطعاً این نوع استقراض بیش از همه تامین کننده منافع روسیه و چین است تا ایران.

 


کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------