مستاجر جهنمی
- مجموعه: اخبار حوادث
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 16 ارديبهشت 1398 11:01
به گزارش جامجم، رسیدگی به این پرونده از 20 خرداد سال 92 و همزمان با كشف جسد پسر نوجوانی در كرج، انتهای باند شمالی اتوبان همت در دستور كار پلیس استان البرز قرار گرفت. تیم جنایی پس از حضور در محل كشف جسد با پیكر پسری حدودا 17 ساله روبهرو شدند كه شلوار جین آبی و پیراهن چهارخانه به تن داشت. دست و پای او با طناب بسته شده و بررسی جسد نشان میداد، مقتول خفه شده است.
پس از تحقیقات مقدماتی، جسد به پزشكی قانونی منتقل شد و كارآگاهان با بررسی پرونده افراد فقدانی به دنبال شناسایی هویت مقتول بودند. پس از گذشت ده روز از كشف جسد، خانواده پسر نوجوان شناسایی شدند. در تحقیقات از آنها مشخص شد، مقتول یاشار 17 ساله و ساكن تهران است.
قتلعام خانوادگی
كارآگاهان در بررسیهای خود دریافتند پدر و مادر یاشار هم به طرز مشكوكی ناپدید شدهاند. كارآگاهان كه با معمای پیچیدهای روبهرو شده بودند به تجسسهای خود ادامه دادند تا اینكه چند روز بعد جسد پدر خانواده به نام داوود 60 ساله، كارمند یك شركت داروسازی در جاده خاكی معدن در روستای زیاران آبیك كشف شد. بررسی جسد نشان داد، مقتول با سه گلوله به قتل رسیده است.
كارآگاهان كه احتمال میدادند مادر خانواده نیز قربانی جنایت شده باشد، جستوجو برای یافتن او را آغاز كردند. زن 43 ساله به نام فریبا، معلم بود. پس از تجسسهای گسترده جسد خانم معلم در خودروی ال 90 خانواده كشف شد.
جسد روی صندلی كنار راننده قرار داشت و پس از قتل با الكل به آتش كشیده شده بود.
شناسایی قاتل
با توجه به حساسیت پرونده، تحقیقات گستردهای از سوی كارآگاهان انجام شد، اما به نتیجهای نرسید و راز این جنایت سر به مهر باقی ماند.
از شش ماه قبل رسیدگی ویژه به این پرونده در دستور كار پلیس آگاهی استان البرز قرار گرفت و ماموران پس از شش ماه تحقیقات پی جویی به مردی به نام مجتبی و همسرش مشكوك شدند كه قبل از قتل، مستاجر خانه مقتولان بودند.
با كشف سرنخهایی از نقش این زوج در این قتل عام خانوادگی، دهم اردیبهشت امسال ماموران در دو عملیات جداگانه مجتبی و همسرش را در حوالی میدان فلسطین تهران دستگیر كردند.
متهمان پس از انتقال به اداره جرایم جنایی پلیس آگاهی استان البرز تحت بازجویی قرار گرفتند تا اینكه پس از سه روز سكوت، مجتبی لب به اعتراف گشود و راز این جنایت هولناك را فاش كرد. همسرش هم منكر اطلاع از این جنایت شد.
شروع جنایتهای سریالی
مرد جنایتكار در اعترافاتش گفت: 19 خرداد سال 92 در خانه بودم كه یاشار به مقابل خانهام در خیابان كشاورز، خیابان مرتضوی آمد. او یك سررسید به عنوان كادو برای من آورده بود. درباره تمدید خانه صحبت كرد كه به توافق نرسیدیم و اصرار كرد باید خانه را تخلیه كنم. با هم درگیر شده و گلویش را گرفتم و فشار دادم. وقتی به خودم آمدم او بیحال روی زمین افتاد.
نبضش را گرفتم و متوجه شدم فوت كرده است. جسد را به داخل پاركینگ خانه برده و با طناب دست و پایش را بستم و داخل صندوق عقب خودروی خود قرار دادم و رویش پتویی انداختم. سپس با تلفن همراه یاشار با پدرش تماس گرفتم و با او در میدان توحید قرار گذاشتم. با موتورسیكلت سر قرار رفتم . داوود با یك خودروی ال 90 آمده بود. موتور را كنار خیابان گذاشتم و سوار ماشین او شدم. در حال صحبت بودیم كه به سمت اتوبان تهران قزوین رفتیم. وقتی به حوالی طالقان رسیدیم، موضوع قتل یاشار را به او گفتم. عصبانی شد و از ماشین پایین آمد سنگی برداشت و ضربهای به كمرم زد. من هم ابتدا سنگی به او زدم و بعد با اسلحه كلت سه تیر به سمتش شلیك كردم كه كنار سنگ بزرگی افتاد و جان باخت.
آتش زدن جسد قربانیان
مجتبی ادامه داد: به خاطر اینكه حالم بد بود، سراغ صندوق عقب ماشین مقتول رفتم تا آبی به صورتم بزنم كه با یك شیشه الكل در صندوق عقب روبهرو شدم. الكل را روی جسد ریختم و با فندك آتش زدم. بعد هم با خودروی ال 90 به سمت كرج حركت كردم. برای فاش نشدن این جنایت باید فریبا ـ مادر خانواده ـ را هم میكشتم. به همین خاطر با تلفن داوود با او تماس گرفتم و ادعا كردم همسرش در جاده قزوین تصادف كرده است.
در ایستگاه وردآورد مترو با او قرار گذاشتم. یك ساعت بعد با مترو به آنجا آمد و به سمت قزوین حركت كردیم. در میان راه موضوع قتل همسر و فرزندش را به او گفتم كه با كیفش شروع به كتك زدن من كرد. داخل ماشین درگیر شده و به زیرگذر كنار اتوبان رفتیم و با شلیك گلوله او را به قتل رساندم. بعد از این جنایت، جسد زن جوان را در داخل خودرویش به آتش كشیدم.
عامل قتل هولناك سه عضو خانواده درباره رها كردن جسد یاشار هم گفت: بعد از آتش زدن جسد فریبا به آنسوی اتوبان رفته و سوار ون شده و به سمت تهران بازگشتم. در میان راه هم گوشی تلفن یاشار و فریبا را به بیرون پرت كردم. وقتی به تهران رسیدم، گوشی داوود را خاموش كرده و گوشی خودم را روشن كردم. خیلی عصبی بودم، به داروخانه رفتم و قرص آرامبخش خریدم. بعد از خوردن قرصها چند ساعت در خانه پدرم استراحت كردم. بعد به محل كارم در یك میوهفروشی رفتم و گفتم میخواهم به بارفروشی بروم و میوه برای مغازه بخرم. به این بهانه از میدان فلسطین به اتوبان همت رفته و در انتهای اتوبان جسد را از صندوق عقب بیرون آورده و در حاشیه بزرگراه رها كردم. فردای آن روز همراه همسرم به محل رها كردن جسد رفتم كه ماموران در حال تحقیق در آن محل بودند.
پس از اعترافات متهم به قتل، از همسرش تحقیق شد كه وی مدعی شد از موضوع جنایت خبر نداشته و نمیدانسته شوهرش سه نفر را كشته است.
با گزارش ماجرا به ایوب ابراهیمیان، بازپرس شعبه یكم دادسرای جنایی كرج، تحقیقات قضایی از قاتل آغاز شد كه مجتبی نزد بازپرس هم به تشریح ماجرا پرداخت.
بازپرس پس از تحقیق از همسر متهم او را به خاطر اینكه در قتلها نقشی نداشت، آزاد كرد.