عباس عبدي:اشتباه بزرگ اصولگرايان، به ميدان آوردن جليلي بود
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : چهارشنبه, 05 تیر 1392 18:45
عباس عبدي:اشتباه بزرگ اصولگرايان، به ميدان آوردن جليلي بود
عباس عبدي در روزنامه بهار نوشته است:
اگر قرار باشد مهمترين اشتباههاي رفتارهاي انتخاباتي اصولگرايان در انتخابات رياستجمهوري اخير را ذکر کرد، بيگمان تعدد نامزدها يا عدم ائتلاف ميان آنان را، شامل نميشود.
زيرا تن دادن به تعدد نامزدها و ناتواني در رسيدن به ائتلاف براي آنان اجتنابناپذير بود و گريزي از آن نداشتند و حتي اگر به ائتلاف هم ميرسيدند دردي از آنان درمان نميشد. در اين ميان بايد به دو اشتباه راهبردي و تاکتيکي آنان اشاره کرد.
اشتباه راهبردي اصولگرايان، اتکاي بيش از حد به رانتهاي سياسي و اقتصادي و ارتباطي بود.
در زمينه رانت سياسي، نيازي به توضيح نيست که حضور آزادانه آنان در عرصه عمومي سياست و اطمينان از تاييد صلاحيت حتي نامزدهاي کمصلاحيتدار آنان، اين گمان نادرست را نزد آنان ايجاد کرد که حتما نزد مردم محبوبتر و شناختهشدهتر و مقبولتر و در نتيجه رايآورتر هم هستند.
انعکاس اين گمان نادرست را در وسايل ارتباط جمعي رسمي ميبينيم که آنان هميشه پاي ثابت برنامههاي تلويزيوني بودند، گويي فقط اين افراد در جامعه هستند و صداي ديگري وجود ندارد.
براي فهميدن استفاده اصولگرايان از رانت اقتصادي، کافي بود که به تبليغات انتخاباتي اخير توجه ميکرديم.
بنده در روزهاي پاياني انتخابات براي سخنراني به چند شهر و مرکز استان رفتم.
در همه جا بَنِرهاي بزرگ نامزدهاي اصولگرا بهويژه يکي از آنان به چشم ميخورد ولي هيچ خبري از تصاوير آقاي روحاني نبود.
در تهران اين مسئله مشهودتر بود. شنيدم در بخشهاي کوچکي از کشور تصاوير بزرگ يکي از نامزدها نصب شده بود که حتي يک رأي هم نياورده است.
در همين تهران از ماهها پيش ستادهاي حقوقبگير داشتند در حالي که ستادهاي اصلاحطلبان بيشتر از جيب خود هزينه ميکردند.
از يکي از دستاندرکاران ستاد مرکزي يکي از آقايان اصولگرا شنيدم که اولين نظرسنجي ستاد آنان در سال گذشته و در سطح کشور 230ميليون تومان هزينه داشته است. اگر حساب ساير نظرسنجيها و سهم اندک نظرسنجي را در هزينه ستادها لحاظ کنيم، بودجه اين ستاد به دههاميليارد تومان ميرسد که غيرممکن است از طريق عادي جمعآوري شود، اگر راهي براي اعلان مخارج نامزدها بود واقعيت روشنتر ميشد.
جالب است که بدانيم در روزهاي پاياني در بعضي از اماکن و محلات و اتوبوسهاي تهران (جاي ديگر را اطلاع ندارم)، ساندويچ ميدادند که پنجهزار تومان هم همراه آن بود! اگر هزينه صرف شده براي هر رأي به دست آمده را با اين ارقام حساب کنيم، به حدود هر راي صدهزار تومان خواهد رسيد.
وقتي که يک نيروي سياسي تا اين حد متکي به رانتهاي سياسي و ارتباطي و اقتصادي باشد، خود را بينياز از به کارگيري ذهنهاي خلاق خواهد ديد و اين آغاز سقوط است.
ولي اشتباه بسيار مهم و تاکتيکي اصولگرايان که اين يادداشت با هدف بحث درباره آن نوشته شده است، ورود آقاي جليلي به انتخابات بود.
ورود ايشان به دليل وظيفه مهمي که در جريان پرونده هستهاي داشتند بسيار معنادار بود. بهويژه آنکه همفکران وي سعي ميکردند دوگانهاي را به نام خط سازش و خط مقاومت با نمايندگي و تقابل آقاي روحاني و آقاي جليلي ايجاد کنند. چرا اين رفتار اشتباه بود؟
1- فرض کنيم که رأي آقاي جليلي بيشتر از آقاي روحاني ميشد. هيچ دستاوردي براي طرفداران خط فرضي مقاومت نداشت، زيرا آنها درنهايت به همين نقطهاي که قبلا بوديم ميرسيدند که اکثريت مردم طرفدار خط مقاومت هستند.
البته روشن است که در اين صورت ميتوانستند مدعي شوند که مردم خط مقاومت را بر خط سازش ترجيح ميدهند، ولي اين فقط يک ريسک بود. زيرا اين خطر وجود داشت که خط فرضي سازش مورد نظر آنان برنده شود، همچنان که با فاصله زيادي برنده شد.
ولي متاسفانه طرفداران خط فرضي مقاومت به جاي آنکه بگويند خط سازش مورد اتهام آنان برنده شده، خود را به کوچه عليچپ ميزنند، گويي که اصلا چنين تقابلي مطرح نبوده است.
2- اشتباه تاکتيکي مذکور در فهم و درک انتخاباتي نيروهايي بود که آقاي جليلي را به ميدان آوردند و با اوجگيري اوليه در نظرسنجيها گمان کردند که تا پايان ميتوانند اين مسير را جلو بروند. در حالي که چنين امري امکانپذير نبود. گذشته از آنکه ايشان به لحاظ تواناييهاي شخصيتي قادر به رقابت با ساير نامزدها نبود، بنابر اين قابل پيشبيني بود که خط فرضي مقاومت هيچگاه قادر به جلب آراي عمومي مردم نخواهد شد.
مشکل ديگر اين بود که ايشان جانباز دفاع مقدس است و بهتر بود که به اين صفت از ورود به مبارزات انتخاباتي پرهيز ميکرد تا يکي از جانبازان کشور در معرض شکست انتخاباتي قرار نگيرد.
3- بدترين اشتباه اصولگرايان در اين انتخابات طرح مسئله خط سازش و مقاومت بود، زيرا اگر منظور از خط سازش، گذشت کردن از منافع ملي کشور است، در اين صورت چگونه ممکن است که مردم به چنين فردي رأي دهند و از آن مهمتر اينکه چگونه ممکن است شوراي نگهبان چنين فردي را تاييد کند؟
بحث اصلي اين انتخابات در تقابل سازش و مقاومت نبوده و نيست. بحث بر سر عقلانيت و تفاهم و مشارکت در تصميمگيري و تعامل با دنياي خارج و چگونگي هرچه بهتر تامين کردن منافع ملي است. از نظر فرد پيروز انتخابات قرار نيست که بازي با خارج، به صورت صفر و يک باشد. اين اشتباه بسيار نابخشودني به بعضي نيروهاي تازهکار اصولگرا وارد است که با طرح چنين شعار بيمناسبتي نهتنها در انتخابات شکست خوردند، بلکه يک گاف سياسي مهم به جاي گذاشتند که براي کشور منفعتي نداشت و سراسر ضرر بود.
چند سالي بود که نيروهاي جوان اصولگرا تا حدودي در برابر افراد سابقهدارتر اين جناح، داراي وجههاي شده بودند، ولي اکنون که دومين شکست ناخشنودکننده خود را تجربه ميکنند در برابر آنان به شدت تضعيف شدهاند.
شکست اول آنان در رفتار دولت احمدينژاد متبلور شد و اکنون اين اصولگرايان جوان با دومين شکست سياسي خود در راه انداختن خط سازش و خط مقاومت و شکست انتخاباتي، نهتنها به خلط مفهومي مقاومت متهم ميشوند، بلکه يکي از عوامل اصلي شکست اصولگرايان را رقم زدند. با اين حساب، احتمال اينکه نيروهاي اصولگرا دوباره پيرامون افراد باسابقهتر اين جناح جمع شوند زياد است./آریا