سال آخر، سال جنجالی همه رئیسجمهورهای 8 ساله/ احمدینژاد تنها مقصر نیست
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : یکشنبه, 28 آبان 1391 17:30
اگرچه بخش مهمی از افزایش شمار جنجالهای سیاسی در سال پایانی دولت دهم، به گردن احمدینژاد و رفتارهای سیاسی تنشزای وی است، اما بخشی از آن هم بیشک از نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ناشی میشود.
به گزارش نامه بالا گرفتن درگیری و تنش، محدود به سال پایانی دولت احمدینژاد نمیشود. شدت گرفتن اختلاف و مناقشه میان دولت و سایر نهادهای حاکمیتی و قوای مققنه و قضائیه، و نیز انتقاد تند احزاب و فعالان سیاسی نسبت به دولت تقریبا در سال پایانی ریاست جمهوری هر سه رئیسجمهور هشت ساله کشور سابقه داشته است.
پایان دولتهای هشت ساله و تئوری "عبور از ..."
در سال پایانی ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، با وجود آنکه مجلس پنجم همسو و هماهنگ با کارگزاران بالا آمده بود، اختلافات میان دولت و احزاب و اصلاحطلبان بالا گرفت و مهمترین و گزندهترین انتقادات به دولت هاشمی، از فضای بسته سیاسی و اجتماعی تا فساد اقتصادی اطرافیان هاشمی در سال آخر ریاست جمهوری او مطرح شد.
سال پایانی هشت سال ریاست جمهوری محمدخاتمی، همراه با درگیری دولت و مجلس اصولگرای هفتم بود. درگیری میان دولت دوم خاتمی و مجلس هفتم در سال پایانی ریاست جمهوری او تا جایی بالا گرفت که مجلس اصولگرا با تصویب قانون تثبیت قیمتها دولت خاتمی را برای هرگونه فعالیت و حرکت اقتصادی محدود کرد و مشکلات اقتصادی که در نتیجه آن ایجاد شد، دامن مدیریت دولت خاتمی را گرفت.
ازسوی دیگر احزاب و فعالان سیاسی هم در سال پایانی ریاست جمهوری هشت ساله خاتمی، موج تند انتقادات خود را به سمت او روانه کردند و کار به جایی رسید که حتی حامیان چند صباح قبل خاتمی، تئوری عبور از خاتمی را مطرح کردند و گذر از خاتمی را راه بقای اصلاحات نشان دادند.
پایان احمدینژاد و چند جنجال بزرگ
اما سال جاری، سال پایانی ریاست جمهوری سومین رئیس جمهور هشت ساله ایران است. محمود احمدینژاد که در انتخابات سال 88 برای دومین بار بر صندلی ریاست جمهوری نشست، این روزها سال پایانی دولت خود را میگذراند. سال پایانی دولت احمدینژاد به مراتب از سالهای پایانی خاتمی و هاشمی، پرجنجالتر و چالشبرانگیزتر بوده است.
دولت احمدینژاد در سال پایانی خود، نه تنها با مجلس و قوه قضائیه سرشاخ شده است، بلکه احزاب و فعالان سیاسی اصولگرایی هم که روزگاری به جد از ریاست جمهوری احمدینژاد حمایت میکردند، حالا به تندترین منتقدان او تبدیل شدهاند و اگرچه حرفی از "عبور از احمدینژاد" نمیزنند اما به مراتب انتقادات تندتر و بیپردهتری از احمدینژاد و عملکرد وی دارند.
استیضاح وزرا و سؤال از رئیسجمهور، ارمغان مجلس برای احمدینژاد
احمدینژاد پیش از آنکه روزهای ریاست جمهوریاش به شماره بیفتد و سال پایانی دولتش فرا برسد، مناقشات متعدد و پرتنشی را با مجلس هشتم داشت. دولت احمدینژاد و مجلس هشتم پرتنشترین روزهای تعامل با یکدیگر را در داستان ادغام وزارتخانهها و نیز تشکیل وزارت ورزش و جوانان سپری کردند. در نهایت برگزاری مراسم سؤال از رئیس جمهور و پاسخهای تشنجزای احمدینژاد در این مراسم، مناقشات دولت و مجلس را در سال پایانی مجلس هشتم به نقطه اوج خود رساند.
اما سال پایانی دولت احمدینژاد مصادف شد با تشکیل مجلس جدید و مجلس تازه تأسیس نهم در برابر دولت دهم قرار گرفت. مجلس نهم از ابتدای تشکیل، در تنش جدی با دولت احمدینژاد بود. چند طرح استیضاح برای وزرای صنعت، معدن و تجارت، آموزش و پرورش، کشاورزی، ورزش و جوانان و کشور در دستور کار مجلس نهم بود که همه نشان از شدت یافتن درگیری دولت و مجلس در سال پایانی دولت احمدینژاد داشت.
علاوه بر این مجلس نهم در اولین سال تشکیل خود، به دنباله روند مجلس هشتم باز هم طرح سؤال از رئیس جمهور را این بار با محوریت نوسانات ارزی تهیه و در دستور کار قرار داد که این طرح بعد از مناقشات و جنجالهای طولانی، این روزها در دستور کار مجلس قرار گرفته و شمارش معکوس برای حضور احمدینژاد در مجلس آغاز شده است.
درگیری دولت و قوه قضائیه بر سر قانون و مصلحت
اما درگیری دولت احمدینژاد در سال آخر تنها محدود به اختلاف با مجلس نشد، بلکه این درگیری به تنش و جنجال میان دولت و قوه قضائیه هم رسید و داستان بازدید احمدینژاد از اوین و نامهنگاریهای سران قوای مجریه و قضائیه به یکی از پرتنشترین جنجالهای سال پایانی دولت دهم تبدیل شد.
تقاضای احمدینژاد برای بازدید از زندان اوین، آن هم در شرایطی که علی اکبر جوانفکر مشاور مطبوعاتی رئیس جمهور در اوین به سر میبرد، واکنش منفی آیت الله آملی لاریجانی را در پی داشت و رئیس قوه قضائیه در نامه به احمدینژاد اعلام کرد که بازدید او از زندان اوین به صلاح و مصلحت نیست.
این واکنش آملی لاریجانی، احمدینژاد را به سمت شدت دادن به این درگیری سوق داد و احمدینژاد در نامهای که آن را علنی هم کرد، به شدت به رئیس قوه قضائیه انتقاد کرد و با آوردن اصل و بندهای قانون اساسی بازدید از زندان را حق قانونی خود توصیف کرد. احمدینژاد در این نامه وظایف رئیس قوه قضائیه را به او گوشزد کرد و گفت که حرفی از مصلحت در قانون زده نشده است و همه موظفند به قانون عمل کنند.
این نامهنگاریها محلی برای اختلاف و درگیری جدی میان دولت و قوه قضائیه شد و در سال پایانی دولت دهم، بار دیگر تنش جدیدی را در عرصه سیاسی کشور ایجاد کرد. این درگیری دوباره موج انتقادات را به سمت احمدینژاد و دولت وی روانه کرد.
مذاکره با آمریکا، جنجال سیاست خارجی احمدینژاد در روزهای آخر
اما یکی دیگر از جنجالهای سال پایانی دولت هشت ساله احمدینژاد، داستان رابطه ایران با آمریکا بود. احمدینژاد که در طول هفت سال اول ریاست جمهوری راهبردی چالشی و مبارزه جویانه را در مقابل آمریکا و غرب دنبال میکرد، در سال پایانی دولت خود به ناگاه به فکر رفتارهای دیپلماتیک و سازشکارانه افتاده است و حرف از رابطه با آمریکا میزند.
هنگامی که احمدی نژاد در آخرین سفر خود به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل به عنوان رئیس جمهوری اسلامی ایران، حرف از رابطه با آمریکا را به میان آورد، بسیاری از مسئولان و چهرههای سیاسی از این اظهارنظر او انتقاد کردند و گفتند که رابطه با آمریکا نه تنها در دستور کار سیاست خارجی ایران نیست، بلکه در صورت لزوم هم بررسی و تصمیم گیری درمورد آن به عهده شورای امنیت و زیر نظر مقام معظم رهبری است.
اما عدهای معتقدند اظهارات جنجالی احمدینژاد درباره رابطه و مذاکره با آمریکا، در ادامه تنشهای سیاسی داخلی مطرح میشود و به نوعی محمود احمدینژاد در عرصه سیاست خارجی هم به دنبال ادامه روند تابوشکنی است که در عرصه سیاست داخلی جلو میبرد.
در نهایت تغییر رویکرد سیاست خارجی احمدینژاد درباره رابطه با آمریکا، آن هم درست در سال پایانی دولت هشت ساله او، تنش و اختلاف جدیدی را میان دولت با سایر قوا و نهادهای حاکمیتی برانگیخته است.
حامیان دیروز پشت احمدینژاد را خالی کردند
اما تنشهای سال پایانی دولت دهم تنها به درگیریهای احمدینژاد با قوا و نهادهای حاکمیتی محدود نشده است. این تنش و درگیری در سطح احزاب و تشکلهای فعال سیاسی هم نمود پیدا کرده است، به طوری که در سال پایانی عمر دولت احمدینژاد بیشتر تشکلها و گروههای اصولگرایی که در ابتدای انتخابات ریاست جمهوری حامیان و طرفداران احمدینژاد بودند، برای انتقاد از عملکرد وی از هم سبقت میگیرند.
این روزها تقریبا هیچ کدام از طیفهای اصولگرای شناخته شده در عرصه سیاسی کشور حاضر به حمایت و پشتیبانی از رفتارهای دولت احمدینژاد، چه در عرصه داخلی و چه در حوزه سیاست خارجی نیست. اصولگرایان هیچ کدام دیگر احمدینژاد را دوست ندارند و همه با هم در مقابل او قرار گرفتهاند. انگار که هیچ یک از اصولگرایان حاضر به قبول مسئولیت حمایت از احمدینژاد و رئیس جمهور شدن او نیستند و هر کدام میکوشند با طرح انتقادات جدیتر نسبت به روزهای آخر دولت احمدینژاد، دامنه مسئولیت خود را در ریاست جمهوری او کاهش دهند.
احمدینژاد هم که با حمایت جریان اصولگرا بالا آمده و رئیس جمهور شده است، این روزها دل خوشی از اصولگرایان ندارد و درگیری و تنش با آنها را از دیگر سو ادامه میدهد.
تنشهایی که همه در آن مقصرند
اما سؤال اصلی اینجاست که چرا روند تنش آفرینی و ایجاد جنجال کمابیش به صورت یکسان در سال پایانی ریاست جمهوری همه رئیسجمهورهای هشت ساله ایران اتفاق افتاده است؟ اصلا دلیل بالا گرفتن انتقادات نسبت به هر دولتی درست در روزهای آخر فعالیت آن دولت چیست؟
اگر چه محمود احمدینژاد و عملکرد وی در سال پایانی دولت دهم، کمی چالشبرانگیزتر و قابل نقدتر از گذشته به نظر میرسد، اما شدت بالا گرفتن موج انتقادات نسبت به او، درست در سال آخر ریاست جمهوریاش کمی از روند عادی معادلات سیاسی دور به نظر میرسد.
دولتها در سال پایانی مورد انتقاد بیشتر و جدیتری قرار میگیرند، چرا که در سال هشتم ریاست جمهوری، دوره یک فرد خاص به عنوان رئیس جمهور به پایان رسیده است، اما احزاب و جریانهایی که روزی حامی آن فرد بودهاند، دوباره سعی دارند با نوسازی خود برای انتخابات جدید و رئیس جمهور جدید سرمایه گذاری کنند.
بنابراین راهکار جریانات سیاسی در سال پایانی دولتهای هشت ساله اینگونه رقم خورده است که اشکالات و ایرادها، کاستیها و نواقص و تقصیرها به گردن فردی که رئیس جمهور بوده میافتد، تشکلها و جریاناتی که روزی حامی او بودند، از او انتقاد میکنند و با بازسازی خود، رفع نواقص رئیس جمهور قبلی را در گزینه جدید ریاست جمهوریشان بازنمایی میکنند. همین گونه است که در سال پایانی دولت خاتمی، اصلاح طلبان حرف از "عبور از خاتمی" میزدند و حالا هم در سال پایانی احمدینژاد، اصولگرایان تندترین و جدیترین انتقادات را به احمدینژاد و عملکرد او وارد میکنند.
به همین دلیل است که شاید در نگاهی منصفانهتر بتوان گفت که اگرچه بخش مهمی از افزایش شمار جنجالهای سیاسی و کشمکشها میان دولت و سایر نهادها و جریانات سیاسی به گردن احمدینژاد و رفتارهای سیاسی تنشزای وی است، اما بخشی از آن از نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ناشی میشود. آنجا که جریانهای سیاسی میکوشند در انتخابات یازدهم با چهرهای جدید و پاک از اشکال و ضعف در عملکرد حاضر شوند و برای همین منظور، ضعفهای پیشین خود را با دامن زدن به تنش و درگیری با دولت، تمام و کمال بر دوش محمود احمدینژاد میگذارند.
منبع:namehnews.ir