محسن رضايي: روحانيت بطور مستقل ولي هماهنگ با نظام و دولت، جامعه اسلامي را بسازد
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام گفت: ظرف 100 سال اخير، به خصوص از دوران اميرکبير تا پيروزي انقلاباسلامي، نوعي بيداري در ايران صورت گرفته است و يکي از رهبران اصلي اين خيزش، روحانيت بوده است.
به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، محسن رضايي در گفتوگويي با بيان اينکه موضوع روحانيت و انقلاب اسلامي، مقوله شناخته شدهاي است، اظهار كرد: جامعه و مردم ايران، به اين مساله به منزله يک موضوع بديهي نگاه ميکنند، اما بازخواني اين ارتباط؛ آن هم در شرايط کنوني جامعه ما و مشخص شدن رسالت کنوني روحانيت در جامعه ايران و بينالملل ميتواند آثار مثبتي به همراه داشته باشد.
وي ادامه داد: طي 300 ساله اخير، يک نوع فروپاشي تمدني در حوزه تمدن اسلام و ايران رخ داده و همزمان با اين فروپاشي، تمدن جديدي در غرب، ظهور پيدا کرده و اين تمدن غربي با استثمار و استعمار در جهان اسلام، به خصوص در ايران، از بازسازي و ترميم تمدن اسلامي و ايراني جلوگيري کرده است.
دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام با بيان اينکه ظرف 100 سال اخير، به خصوص از دوران اميرکبير تا پيروزي انقلاب اسلامي، نوعي بيداري در ايران صورت گرفته است، تصريح کرد: يکي از رهبران اصلي اين خيزش، به خصوص از 15 خرداد 42 به بعد، روحانيت بوده است؛ بنابراين ميتوان گفت روحانيت، محوريت، رهبري و مديريت بيداري ايرانيان را از 15 خرداد به بعد در دست خود گرفته است.
رضايي گفت: در تفکر اسلامي ما، از اسلام سياسي در جهان اسلام، دو نوع تفسير وجود داشت و آنها را بر اساس آيه شريفه «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منکم» ميتوان در دو مورد خلاصه کرد نخست تفسير اهل سنت؛ هر کسي ميتواند اولي الأمر باشد؛ دوم تفسير روحانيت شيعه؛ اولي الأمر، خاص معصومان (عليهم السلام) است و به دليل عدم حضور معصوم، وظيفهاي براي تشکيل حکومت بر عهده ما نبود، بنابراين بايد تقيه کرد؛ مگر اين که نياز و تکليفي براي قيام حاصل شود.
وي با بيان اينکه ويژگيهاي اصلي ورود روحانيت به صحنه انقلاب را ميتوان در دو محور خلاصه کرد، بيان كرد: نخستين محور اصلي، خود روحانيت بود و ديگران (نهاد بازار و...) در حاشيه بودند و دوم، اينکه روحانيت با يک انديشه سياسي اثباتي وارد مبارزه شده و براي اداره کشور طرح دارد.
وي ادامه داد: اين مساله، نشانگر نقطه عطفي بعد از غيبت امام معصوم (عج) و در واقع، تفسير جديدي نسبت به اسلام سياسي است که توليد يک نظريه را به دنبال داشت و اين نظريهها در طي 30 سال اخير به نهاد تبديل شدند؛ بنابراين، در اين 30 سال، انديشه سياسي اسلامي به نهادهاي سياسي (مانند نهادهاي دولت، ملت و مردم سالاري ديني) تبديل شد.
رضايي با بيان اينکه در کنار پيشرفتهاي عظيم جمهوري اسلامي ايران، خطراتي هم وجود دارد که شامل مسائل اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، اخلاقي و قضايي ميشود، يادآور شد: با پايان جنگ تحميلي، جامعه سازي در ايران با طرح شعارهاي سازندگي، جامعه مدني و عدالت آغاز شد تا جمهوري اسلامي و در کنار آن جامعه اسلامي در ايران بتواند مبناي يک تمدن سازي در آينده باشد.
وي گفت: خلأ روحانيت در اين بيست سال در صحنه جامعه سازي به شدت احساس ميشد که اين مساله به کارکرد سنتي روحانيت باز ميگردد، اگر روحانيت، دولتي شود، ديگر نميتواند به شکل صحيح، جامعه سازي کند، بلکه روحانيت، همان طور که جمهوري اسلامي را مستقل از دولت درست کرد، در ساختن جامعه هم بايد بطور مستقل ولي هماهنگ با نظام و دولت، جامعه اسلامي را بسازد./ایسنا