آخرین اخبار سیاسی

مصطفی معین،اخبار سیاسی،خبرهای سیاسی

معین: در رابطه با غنی سازی رفراندوم برگزار کنیم | سرنوشت فعال‌سازی مکانیسم ماشه، وابسته به مذاکره با آمریکاست، نه اروپا

مصطفی معین از چهره‌های برجسته اصلاح‌طلب، پیشنهاد داد برای باز شدن گره هسته‌ای، رفراندومی در کشور برگزار شود. وزیر علوم دولت اصلاحات در…

روایت ناطق نوری از کسب و تجارت با پول منبر تا کامیون ولوو و زندگی در بهترین نقطه الهیه



اخبارسیاسی,خبرهای سیاسی,نوری

همان زمان از پول منبر به کسب و تجارت هم اقدام کردم که البته هیچ موقع شانس نداشتم . یک بار حدود شصت هزار تومان جمع کردم – در دهه ی پنجاه ، شصت هزار تومان خیلی بود- و با یک راننده از اعضای همان هیئت هایی که به منبر می رفتم ، یک کامیون ولوو خریدیم و او شروع به کار کرد

پارسینه - ناطق نوری در کتابش  و در بخش وضعیت مادی من در انتخابات مینویسد: رئیس مجلس با یک نماینده ی عادی و حتی نماینده اقلیت دینی از نظر امتیازات حقوقی هیچ فرقی ندارد، این گونه نبود که به من حقوق بیشتری بدهند . از نظر اداری و استخدامی هم ، زمانی که در کمیته انقلاب اسلامی بودم ، چیزی نمی گرفتم . در جهادسازندگی نیز همین طور بود و من مثل قبل از انقلاب منبر می رفتم .

در وزارت کشور نیز مثل بقیه ی وزرا حقوق می گرفتم . در اواخر تصدی وزارت کشور ، آقای آقازاده معاون اجرایی نخست وزیر به من گفت شما را بعنوان مشاور نخست وزیر استخدام کرده ایم . من آن زمان نوشتم خیلی ممنون ، من استخدام امام حسین (ع) هستم و آن را رد کردم . در مجلس هم تا ششم خرداد 1379 ، که در مجلس بودم ، حقوق می گرفتم . در زمان ریاست مجلس من ، شایعه کرده بودند که مجلسی ها تصویب کردند حقوق دائم العمر بگیرند . در حالیکه این درست نیست ، مجلس که تمام شد همه ی آن هایی که قبلا در استخدام دولت بودند ، به اداره ی خودشان بر می گردند و از آنجا حقوق می گیرند و آن ها هم که استخدام نیستند «کان لم یکن شیئا مذکورا» و من این طوری بودم .

روایت ناطق نوری از زندگی با چهل محافظ تا شراکت در ماشین بافندگی

از حقوقی که ما در مجلس می گرفتیم مالیات ، بیمه و بازنشستگی کم می کردند ، در حالیکه ما استخدام نبودیم . در اواخر مجلس پنجم ، با دوستان صحبت کردیم که به چه مناسبت آن را کم می کنند و باید پس بدهند . دوستان به من گفتند : حالا که این همه بازنشستگی از حقوق شما کم شده ، خوب است که سنوات خودتان را حساب کنید و به یک جایی وصل و استخدام شوید. دیدم حرف بدی نیست و چون عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هم بودم ، نامه ای به آقای هاشمی نوشته و سوابقمان را از مجلس به مجمع منتقل کردیم و مدتی بعد حقوق من برقرار شد.

از نظر مادی ، قبل از انقلاب یک منبری مشهور در تهران بودم . در  دهه ی محرم در تهران یازده منبر می رفتم یعنی از صبح تا آخر شب ساعت 12، آخرین منبر من در حسینیه سرآسیاب بود . یازده منبر داشتم که در هرکدام ، سه ربع ساعت حرف می زدم چند دقیقه هم روضه می خواندم و بلافاصله در مدت نیم ساعت خودم را به منبر دیگر می رساندم و زندگی ام را از پول منبر اداره می کردم و هیچ گاه از سهم امام و از بیت المال به معنای سهم امام، استفاده نکردم .

در قبل از انقلاب ، خانه ای سیصدمتری در سرچشمه و یک ماشین پیکان داشتم که خانه را در سال 1349 ساخته بودم و زندگی ام مرتب بود . همان زمان از پول منبر به کسب و تجارت هم اقدام کردم که البته هیچ موقع شانس نداشتم . یک بار حدود شصت هزار تومان جمع کردم – در دهه ی پنجاه ، شصت هزار تومان خیلی بود- و با یک راننده از اعضای همان هیئت هایی که به منبر می رفتم ، یک کامیون ولوو خریدیم و او شروع به کار کرد . از همان روزهای اول با اینکه هنوز کار را شروع نکرده بود ، می گفت پول بدهید که خرج دارد. چون دیدم که یک چیزی هم باید دستی بدهیم ، گفتم من نمی خواهم و کامیون را نگرفتم . سپس در یک ماشین بافندگی با دوستان شریک شدم . من همواره به این فکر بودم که منبر تنها ممکن است نتواند خانواده ام را اداره کند ، یا شاید ممنوع المنبر و گرفتار شوم، بنابراین بهتر است یک کاری در کنار آن داشته باشم که از بیت المال استفاده نکنم .


پس از آنکه خانه ام را در سرچشمه فروختم به قلهک رفته و خانه ای به مبلغ نهصدهزار تومان خریدم و تا بعد از انقلاب منزلم در زرگنده و در بهترین نقطه ی الهیه بود .

سپس آنچا را فروختم و یک منزل بزرگ تر – در فخرآباد- خریدم . برای ساختن و خریدن این خانه ، نه یک ریال از بیت المال برداشت کرده ام نه یک وجب زمین از دولت گرفته ام . من به خیلی افراد، بخصوص – به اذن امام – پاسدارانی که گروه فرقان را دستگیر کرده بودند ، زمین دادم ، اما خودم یک وجب هم برنداشتم . البته برخی هزینه های محافظین هم که در خانه ام زندگی می کنند با من است  نه اینکه حقوقشان بدهم یا خرجشان را بدهم ، اما بالاخره این ها حداقل سی و پنج تا چهل نفر هستند و در خانه من نشست و برخاست دارند و پول آب ، برق، گاز و تلفن همه با خودم است . من هم آدم عیالواری هستم و هشت فرزند دارم که دبیرستانی و دانشگاهی هستند و بالاخره خرج دارند . حقوق مجلس من هم کفایت این همه خرج را نمی کرد ، گاهی دوستان بسیار قدیمی برای اینکه دچار مشکل نشوم به من کمک می کنند.

 

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------