آمريكا خيلي پر رو شده
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : شنبه, 23 آذر 1392 00:54
اخبار سیاسی - طنز
آمريكا خيلي پر رو شده
در کمتر از یک ساعت دو بار برق رفته بود. همسرم که دوران طلایی ایران زمین را مربوط به دولت احمدی‌نژاد می‌دانست از این فرصت طلایی استفاده کرد و گفت:«دولت تدبیر و دولت تدبیر، این بود تدبیرت؟»
گفتم: خیلی بی ادبی! همین حرفا رو می‌زنید که به خاطر امنیت ما آقایون شماها رو توی استادیوم راه نمی‌دن دیگه.
گفت: طفره نرو... دولت شما می‌دونه ما توی قرن 22 زندگی می‌کنیم؟ خیلی زشته که توی این زمونه برق قطع بشه‌ها.
گفتم: ببین حالا یه شب برق رفته چه جار و جنجالی راه انداخته‌ها. نه که دولت قبلی دولت زیبارویان بود، با این قبیل زشتی‌ها آشنایی ندارین.
گفت: چشتو بگیره مرد!
حوصله این بحث‌های تکراری را نداشتم. گفتم فلاسک چای را بدهد که من بروم به کارم برسم. گفت: دست و پات که نشکسته، هر وقت شکست بگو من برات بیارم. حتما متوجه شده اید که ما در زندگی اصل را بر صداقت گذاشتیم. با این حال اما مثل یک مرد روی مواضعم پافشاری کردم و از قطع برق در قرن حاضر دفاع کردم.
هوای بیرون حکم اره را داشت، نه می‌شد رفت بیرون، نه می‌شد نرفت بیرون. این یکی از خاصیت‌های مهم اره است که در آینده بیشتر با آن آشنا می‌شوید. در مسیر در به در دنبال مسافر می‌گشتم. هوا، هوای دربستی بود. تا چشمم خورد به علی لاریجانی، دو پا داشتم، دو پا قرض کردم، زدم روی ترمز. گفتم: آقا خدا بد نده.
لبخندی زد و با لحن مجریان رادیو فرهنگ گفت: آقا خدا که بد نمی‌ده، هر چی می‌کشیم از بنده خداست.
برحسب عادت داشت می‌رفت روی سقف ماشین، که دستش را گرفتم و به زور آوردمش پایین. گفتم: حاج آقا اینجا مجلس که نیست بروی آن بالاها، اینجا همه با هم برابریم. حالا برابر برابر هم که نه، لااقل هم‌سطحیم.
با تعجب گفت: ایول! آقا عجب امکاناتی اومده.
گفتم: علی آقا این آمریکا خیلی پررو شده‌ها!
گفت: خیلی آقا، خیلی!
گفتم: ممنون از اینکه همراهی می‌کنید. خب واکنش ما چیه؟
گفت: مقابله به مثل می‌کنیم.
گفتم: تولید مثل که اصلا یک مبحث دیگه ست، در برابر آمریکا چیکار می‌کنیم؟
گفت: تولید مثل چیه آقا؟ می‌گم مقابله به مثل می‌کنیم.
گفتم: آهان، یعنی ما هم پررویی می‌کنیم؟
گفت: نه آقا، ما که حجب و حیای خاص خودمان را داریم. با این حال بهشون گفتم اگر جرات دارید زیر حرف تان بزنید ببینید چیکارتان می‌کنیم.
گفتم: آقا همین حجب و حیای شماست که ما رو کشته ... حالا چیکارشون می‌کنید؟
گفت: هنوز به اینجاش فکر نکردیم اما یه کاریشون می‌کنیم قطعا... شمام ایده‌ای داشتی بده روش فکر کنیم.
گفتم: چشم آقا، چیزی بود حتما می‌گم ولی اینا اصلا چه حرفی زده بودن که حالا می‌خوان زیر حرف شون بزنن؟
گفت: متاسفانه انگلیسی حرف می‌زنن آدم نمی‌فهمه چی می‌گن، مثل بچه آدم که حرف نمی‌زنن.
گفتم: مثل بچه آدم حرف زدن یعنی چی؟ یعنی فارسی؟
گفت: نه آقا، اون که اصلا یه مبحث ژنتیکیه... طبق بررسی‌های ما اونا ابزارهای لازم برای صحبت کردن مثل آدمیزاد رو ندارن.
گفتم: آقا اطلاعاتی دارینا؛ پایتخت بورکینوفاسو؟
هیجان زده شد و گفت: اینو نمی‌دونم، می‌شه جاش پایتخت ارمنستان رو بگم؟
اخبار سیاسی - روزنامه قانون
