غریبانههای احمدینژاد
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
اخبار سیاسی - خداحافظ جریان سوم!
«احمدینژاد - اصولگرایان» آیا باید این دو بخش را مجزا از یکدیگر مورد بررسی قرار داد؟
سادهانگاری است که بپذیریم جریان سومی که بعضا از سوی برخی از مردان دولت احمدینژاد مطرح میشد وجود حقیقی دارد و این جریان در کنار اصلاحطلبان و اصولگرایان به ایفای نقش در عرصه سیاسی کشور میپردازد.
در خاطر همگان هست که علی مطهری در سال90 گفت: «من از قدیم میگفتم آقای احمدینژاد نه اصلاحطلب است، نه اصولگرا و گروه سومی تشكیل داده است» اما این جریان سوم اکنون در چه وضعیتی قرار دارد و آیا توانسته به سرانجامی برسد.
جریان سوم به کجا رسید؟
پرواضح است از سالها پیش دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب به شکل رسمی در کشور فعال شدند و برای تمام جامعه مشی و اهداف آنها مشخص بود. طیف متعادل دو جریان همدیگر را به رسمیت شناخته و برای تصمیمات یکدیگر -گرچه از نظر آنها قابل قبول نبود- اما احترام قائل میشدند. در مقطعی یک جریان بر جریان دیگر پیشی میگرفت که به عنوان مثال میگفتند اقلیت و اکثریت مجلس و در انتخابات دیگر هم وضع به همین منوال بود.
هر جریان -که در ابتدا نام راست و چپ و بعدها به نام اصولگرا و اصلاحطلب شناخته میشدند- افراد سرشناسی را در راس خود به عنوان رهبر معنوی داشتند که تصمیمات مهم با تایید آنها قابلیت اجرایی پیدا میکرد.
در این میان برخی هم بودند که در برهههای مختلف بر طبل جدایی از این دو جریان میکوفتند و میخواستند تحت عنوان مستقل به فعالیت خود ادامه دهند یعنی جریانی دیگر بر این دو جریان اضافه شود که در انتخاباتهای برگزار شده متوجه عدم اقبال عمومی به خود شده و بار دیگر به این دو جریان اصیل پیوستند. پس از آغاز دولتهای نهم و دهم بود که یکبار دیگر صدای تشکیل جریان سوم به گوش رسید و نخستین بار در سال90 در یادداشتی در روزنامه دولت (ایران) ضرورت وجود آن بیان شد.
جریان سومی که آن زمان با واکنشهای زیادی مواجه شد همان حلقه اطرافیان محمود احمدینژاد و مشایی بودند. این جریان توانست تعدادی از جوانان را به دور خود جمع کرده و بعضا تجمعاتی در حمایت از دولت با حضور آنها برگزار کند. با پایان دولت دهم هم این جمع کوچک تنها یک جشن خداحافظی و تولد برای رئیسجمهور برگزار کرد و دیگر نشانی از آنها نیست و سایتهای خبری آنها هم فعالیت نمیکند.
غریبانههای احمدینژاد
اکنون احمدینژاد مانده است و تعداد انگشتشماری از حلقه اطرافیانش که البته این حلقه هم بسیار کوچک شده چنانکه این روزها اگر از بسیاری افراد حلقه نخست پرسیده شود چه خبر از آقای احمدینژاد؟ دوستان پاسخ میدهند: خبری نداریم و مشغول زندگی خودمان هستیم.
دیگر در مقابل دادگاهی که قرار است احمدینژاد در آن حضور داشته باشد، تجمع آنچنانی شکل نمیگیرد و رئیسجمهور سابق کشورمان به بازدیدهایی سطحی از برخی مراکز میپردازد که البته واکنش خبری ندارد و تنها چند عکس و چند خط خبر از آنها منتشر میشود. این وضعیت احمدینژاد است و از وضعیت دیگر یاران او اصلا خبری به بیرون درز پیدا نمیکند البته شاید دیگر برای افکار عمومی هم اهمیتی نداشته باشد که مشایی یا بقایی این روزها را در کجا و چگونه سپری میکنند.
احمدینژاد این روزها یکتنه سعی در زنده نگه داشتن نام خود و جریان منتسب به خود دارد چنانکه در این مسیر تلاشهای زیادی از ابتدای تشکیل دولت یازدهم صورت داده است؛ از جمله درخواست مناظره با دکتر حسن روحانی برای بیان آنچه خود ناگفتهها میداند که البته مورد موافقت قرار نگرفت یا در مراسمهایی حضور پیدا میکند که ثابت کند هنوز فعال است و انرژی او تنها برای دوران ریاستجمهوریاش خلاصه نمیشده است.
دیده بوسیهای واقعی و قهر تصنعی
اما دیداری که او اخیرا از مرکز اسناد انقلاب اسلامی داشته است به نظر نمیرسد دیداری ساده بوده باشد. او با عضوی از جبهه پایداری که ریاست این مرکز را بر عهده دارد دیدار کرد و در بیان چرایی عنوان شد بازدید از مرکز اسناد انقلاب اسلامی بوده است اما دیروز روایت دیگری مطرح شد.
رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی درباره حضور احمدینژاد در آن مرکز گفت: با توجه به اینکه بنده حدود یک ماه قبل در ساختمان ولنجک به دیدن احمدینژاد رفته بودم،
او نیز با حضور در مرکز اسناد به بازدید ما آمد. روحا... حسینیان درباره مباحث مطرح شده در این دیدار خاطرنشان کرد: بحث ما سیاسی نبود بلکه درباره چگونگی، زمان گرفتن و دریافت خاطرات رئیسجمهور سابق کشورمان برنامهریزی شد و مرکز اسناد، این کار را انجام خواهد داد. رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی درباره اینکه برخی به دلیل دیدار شما و احمدینژاد، جبهه پایداری را متهم به ارتباط با احمدینژاد میکنند، توضیح داد: ارتباطی بین جبهه پایداری و آقای احمدینژاد نبوده است و من شخصا به دلیل رفاقت با رئیسجمهور سابق، به دیدن او رفتم.
در ساختمان ولنجک چه خبر است؟
آنچنان که تا پیش از این عنوان شده بود ساختمان ولنجک برای پیشبرد امور دانشگاه ایرانیان است و این ساختمان دولتی نیست بلکه از محل درآمدهای دانشگاه هزینه آن پرداخت خواهد شد. فارغ از اینکه ساختمان دیگری ظاهرا به احمدینژاد تعلق گرفته است؛ اما باید دانست رفت و آمدهای ساختمان ولنجک بیشتر حول چه کسانی بوده است یا بهتر گفته شود عضو جبهه پایداری که گفته بود از احمدینژاد اعلام برائت میکنم به چه دلیل دوباره دست دوستی به سمت او دراز کرده و حتی به دفتر او در ولنجک میرود.
چرا باز به هم رسیدند؟
در باب برقراری دوستی مجدد میان احمدینژاد و روحا... حسینیان باید موضوعی را یادآور شد و آن هم وضعیت هر دو طرف است. جریان سومی که احمدینژاد به دنبال آن بود با شکست روبهرو شد که کنارهگیری حامیان از اطراف رئیسجمهور سابق دلیل خوبی برای اثبات این مدعاست.
بنابراین احمدینژاد برخلاف روسای جمهور پیش از خودش که اکنون دارای جایگاه مقبولی در عرصههای مختلف کشور هستند با وضعیتی نه چندان مطلوب مواجه است و شاید تنها رئیسجمهوری باشد که هنوز نتوانسته حامی محکمی -در ظاهر- پشت سر خود داشته باشد. از سوی دیگر روحا... حسینیان هم وضعیتی بهتر از احمدینژاد ندارد. او هم به سبب برخی اظهاراتش مورد انتقاد دیگر اعضای جبهه پایداری قرار گرفته که از جمله آنها طرح ریاست زنان بر مجلس بود.
این اظهارات سبب شد تا برخی اعضای جبهه پایداری از این عضو فاصله بگیرند و بیان کنند که او از آرمانهای جبهه دور شده است. بنابراین اکنون میتوان گفت گوشهنشینی فصل مشترک حسینیان و احمدینژاد است و البته تلاش آنها برای بقا در عرصه تصمیمگیری کشور هم از اهمیت زیادی برخوردار است. اینگونه که پیش میرود به نظر میرسد یا جریان جدیدی در انتخابات مجلس دهم با محوریتی جدید فعال خواهد شد یا اینکه هر دو تصمیم به بازگشت به جریان اصولگرایی اصیل خواهند گرفت.
اخبار سیاسی - آرمان