دکتر عماد افروغ: حق نظارت مردم بر صاحبان قدرت، درس عاشوراست
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
دکتر عماد افروغ:
حق نظارت مردم بر صاحبان قدرت، درس عاشوراست
استاد جامعه شناسي دانشگاه، قيام و خروج امام حسين(ع) را به دليل انحرافهاي بزرگي که ايجاد شده بود، يک حرکت اصلاحي در جهت عمل به سيره پدر و جدشان از طريق امر به معروف و نهي از منکر دانست و گفت: با توجه به وجود حکومت فاسد، مهمترين رکن و مرتبه امر به معروف و نهي از منکر که امام حسين(ع) به حق تشخيص داد، امر به معروف و نهي از منکر در سطح مردم با حکام بود که در اين مورد مردم حق داشتند بر رفتارها و سياستهاي صاحبان قدرت نظارت کنند؛ از اين رو خون و قيام امام حسين(ع) انتقال يک پيام بود و پيام حضرت زينب(س) بسط و نشر آن پيام با بيان بود.
دکتر عماد افروغ در گفتوگو با شفقنا (پايگاه بينالمللي همکاريهاي خبري شيعه) محور اصلي حرکت اصلاحگرايانه امام حسين(ع) را امر به معروف و نهي از منکر دانست و گفت: مسلماً حرکت امام حسين(ع) جنبه اصلاحي داشته است منتها ممکن است از «اصلاح»، تعابير و معاني مختلفي برداشت شود مطالبي که امام حسين بيان ميکنند حکايت از اصلاح است ايشان ميفرمايند "إنما خرجت لطلب الإصلاح في امة جدي(ص) أريد أن آمر بالمعروف و أنهي عن المنکر و أسير بسيرة جدي و أبي علي بن أبي طالب" که به فلسفه قيام بر ميگردد؛ اينها نشان از حرکت امام حسين در جهت اصلاح است به اين معنا که انحرافها و زاويههاي بزرگي ايجاد شده و قيام و خروج امام حسين براي ايجاد يک اصلاح در جهت عمل به سيره پدر و جدشان است که از طريق امر به معروف و نهي از منکر صورت ميگيرد و اين امر به معروف و نهي از منکر محور اصلي حرکت اصلاحگرايانه امام حسين(ع) است.
افروغ، به صبر و تحمل امام حسين(ع) به منظور تمام شدن حجت براي قيام اشاره کرد و افزود: به منظور اينکه قيامي صورت بگيرد حتماً بايد بيعت و حضور از طرف مردم باشد کما اينکه اين حضور اتفاق افتاد و حجت بر امام حسين تمام شد ولي قطع نظر از محذوريتهايي که امام حسين براي قيام داشت فردي با آن عظمت، وارستگي، آزادگي و حريت از تمام تمنيات نا موجه دروني آزاد ميشود و به يک وصل قابل قبولي ميرسد و منزلت و جايگاه ويژهاي پيدا ميکند و مطمئناً هر انساني که به اين مرتبت برسد به دنبال تجلي عملي آن ميگردد و اين تجلي عملي در گرو يک عمل آزاد است و فقط به دنبال عرفان نيست که تصور کند اکنون که به خدا رسيده بنابراين يک گوشه عزلتي را اختيار کند؛ اينگونه تفکرات در حرکت بزرگان ما توجيه ندارد.
صبر، تحمل و سکوت امام حسين در آن شرايط، مشاهده مانور ظالمانه حکومت آن زمان و انتظار براي دريافت نامهها تا حجت تمام شده و قيام آغاز شود که اين بر امام حسين(ع) بسيار سخت گذشته است.
او تصريح کرد: هر فردي اگر اتصال و عبوديت امام حسين(ع) را داشت، همان ابتدا قيام ميکرد اما امام حسين محذوريتهاي ديگري دارد؛ محذوريتهايي که امام علي و امامان ديگر هم داشتند و يکي از اين محذوريتها رسيدن مردم به يک درجه از آگاهي است چون امامان مصلحت حفظ اسلام و قيد و بندهاي شرعي را در نظر ميگيرند اگر يک انسان عادي به جاي امام حسين بود، محذوريت حفظ اسلام را نداشت و تنها دغدغه او جنگيدن با چنين حکومتي است و همان ابتدا قيام ميکرد اما اين جنبه شخصي دارد و مصلحت مصالح اسلام و امت اسلامي در نظر گرفته نشده است؛ از اين رو اگر قيام امام حسين به تأخير افتاده صرفاً از باب توجه به مصالح امت و شرط مقبوليت و بيعت بوده است.
اين استاد دانشگاه، قيام امام حسين را از نظر انسان شناسي فلسفي مورد تحليل قرار داد و گفت: هرگاه يک انسان آزاده شويم به دنبال عمل آزاد خود ميگرديم و خواستاريم قيد و بندها را برداريم و آن قابليتها و ظرفيتهاي ما متجلي شود و از يک طرف ديگر ظلم، خفقان و انحراف از دين را ميبيند، انسانشناسي فلسفي معتقد است که قيام نه تنها جايز است بلکه واجب است بنابراين حرکت امام حسين اصلاح گرايانه است در واقع اصلاح مبناي ريشهاي، فکري و حتي سياسي در سطح جابجايي صاحبان قدرت و در برخي موارد ساختاري است، اما همه اينها با يک قاعده صورت ميگيرد؛
يک قاعده عقلي و شرعي به نام امر به معروف و نهي از منکر که مهمترين مرتبه آن همان مرتبه مردم با دولت است نبايد حرکت امر به معروف و نهي از منکر امام حسين را به مرتبه مردم با مردم به عنوان مثال برخورد و تذکرهاي خياباني تقليل بدهيم و در زمان تشريح فلسفه قيام امام حسين براي مردم بايد به اين نکته توجه کنيم.
او در مورد نحوه برخورد امام حسين با مخالفان خود گفت: امام حسين دعواي شخصي حتي با يزيد ندارد بلکه تأکيد ايشان بر روي قواعد، اصول، دين، اخلاق و گذشت است و امام حسين (ع) تا آخرين لحظه ميخواهد امر به معروف و نهي از منکر خود را پيش ببرد و حرکت اصلاحگرايانه خود را هدايت کند و وجدان انسانها را بيدار و حجت را تمام کند که در واقع هم به اصل ديني و شرعي پايبند بوده و هم جنبه اخلاقي و حقاني قضيه را لحاظ کرده باشد و تا جايي که امکان پذير است، گرفتاري افراد را تا آخرت کم کند.
اين قيام اصلاحي است بنابراين ابزار اين قيام هم اصلاحي است و حتي امام حسين (ع) وقتي احساس ميکند ممکن است آنان دين هم نداشته باشند صحبت از يک اصل فطري بشري به نام حريت به ميان ميآورد که اگر دين نداريد حداقل آزاده باشيد. او فلسفه سياسي عزاداري را مردم سالاري ديني دانست و افزود: نظامي مشروع است که هم حقانيت داشته باشد و هم از پشتوانه مردمي برخوردار باشد. يزيد، حقانيت، شرعيت و مقبوليت ديني نداشت چرا که مقبوليت از طريق فريب، زور و تهديد نيست بلکه اقناعي است. يزيد داراي مقبوليتي نبود که قلبها و نفوذ در قلبها را نشانه گرفته باشد اما امام حسين (ع) مقبوليتي از جنس مقبوليت اقناعي و نفوذ بر قلبها پيدا کرد و با توجه به اينکه امام حسين (ع) محور حقانيت است، حجت بر او تمام شد و قيام کرد و زماني که مردم بيعتشان را بر ميدارند امام حسين تکليفي به لحاظ مردم سالاري ديني ندارد اما زماني که امر بين حقانيت و نا حقانيت داير ميشود، جانب حقانيت گرفته ميشود و آن حماسه بزرگ و جاودانه تاريخي شکل ميگيرد.
او در مورد انجام برخي از حرکتهاي نامعقول در زمان عزاداري امام حسين گفت: يکي از مسايلي که بايد نسبت به آن حساس بود، خرافه است. ما نبايد خرافاتي را در دهه عاشورا منتقل کنيم که ديگر زدودنش در يک سال امکان پذير نباشد. از اين فرصت مغتنم بايد استفاده شود و خرافه زدايي ريشهاي صورت گيرد و معرفت عاشورايي منتقل شود.
امام (ره) در فتوايي قمه زني را به صراحت نهي کردند چرا که تصويري از عزاداري حسيني به دست داده ميشود که اين تصوير متناسب با آموزههاي ديني نيست و ربطي به دين ندارد. در هيچ کجاي دين و در هيچ آيه و روايتي نامي از قمه زني نيامده است اينها سنتهاي تاريخي غلطي است که به نام دين جا افتاده است؛ از اين رو در اين موارد بايد فرهنگ سازي شود، اگر ما اصل را بر متن (قرآن و سنت) بگذاريم بدون فراموشي عقل و منابع ديگر اينها هيچ جايگاه و محملي ندارد.
افروغ به آموزهها و درسهاي عاشورا اشاره و بيان کرد: از عاشورا ميتوان درسهاي بسياري از جمله درس تسلط بر نفس، اتصال به حضرت حق، رسيدن به حقيقت، زير بار ظلم نرفتن، شناخت، معرفت، فلسفه سياسي، حق امر به معروف و نهي از منکر در سطح مردم با دولت را گرفت که مهمترين درس عاشورا حريت است که مساله بسيار مهمي است.
او در پايان گفت: درس حق امر به معروف و نهي از منکر در سطح مردم با دولت در عاشورا يعني مردم حق نظارت بر صاحبان قدرت و به سوال کشيدن آنان را داشته باشند. حق دادن به مردم به منظور زير سوال بردن سياست و رفتارهاي صاحبان قدرت درسهاي زيادي را از لحاظ فردي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي به دنبال دارد و در واقع عبرتگاهي است که عبرتهاي زيادي بايد براي انسان حاصل شود و حداقل توجه کنيم که امروز عاشورا و کربلاي ما کدام است و بتوانيم از اين منبع و سرچشمه، عبرت لازم را بگيريم./روزنامه مردم سالاری