رقابت رفقا!
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
آرايش سياسي اصولگرايان براي انتخابات رياستجمهوري
رقابت رفقا
در حالي كه كمتر از شش ماه به دولتداري محمود احمدينژاد باقي مانده است اصولگرايان حال و هواي خوشي ندارند.
آنان از يك سو منطق انتخاباتي محمود احمدينژاد را كشف نكردهاند و از سوي ديگر روزي نيست كه رودرروي يكديگر قرار نگيرند و اقدام به افشاگري عليه هم نكنند. اختلافات بين اصولگرايان اين روزها ديگر نيازي به كند و كاو و جستوجوگري ندارد.
شكاف بين جريانها و گروههاي اصولگرا در نبود اصلاحطلبان آنچنان عميق شده است كه ريشسفيدان و پدران معنوي اصولگرا هم واهمهيي از اعلام اين اختلافات ندارند.
«رفاقت» در ميان اصولگرايان حتي ديگر رنگ و بوي «رقابت» ندارد. اگر پيش از انتخابات مجلس نهم اصولگرايان با دو سرِ جبهه متحد (مريدان آيتالله مهدويكني) و جبهه پايداري (مريدان آيتالله مصباحيزدي) مباني ايدئولوژيك، منطق و رفتارهاي سياسي يكديگر را مورد عتاب و خطاب قرار ميدادند و از دوئل راست سنتي در برابر راست گلخانهيي به نمايش گذاشته شد، در حال حاضر پيكره اصولگرايي ديگر تنها دوسر ندارد كه از هر گوشه و كنار اردوگاه اصولگرايان فرياد «انا رجل» مدعيان اين جريان سياسي براي رياستجمهوري شنيده ميشود.
اما به واقع كدامين اتفاق باعث اتميزه شدن اصولگرايان و تكهتكه شدن آنان شد؟ اصولگرايان چند فرقه و گروه شدهاند و اصولگرايي چند قطب دارد؟ آبشخور اختلافات اصولگرايان كجاست؟تفاوت خاستگاهي جريانهاي موجود در اردوگاه اصولگرايان در چيست و جغرافياي ذهني سران اين گروهها متشكل از چه كدها و نقاط هدفگذاري شدهيي است؟
تفاوت نگرشهاي اصولگرايان به محمود احمدينژاد، هاشميرفسنجاني، اصلاحطلبان، حوادث پس از انتخابات 88 زاييده چه منطق و هدفي است؟ آينده اصولگرايان چه خواهد شد؟ چرا تاكيد ديروز اصولگرايان بر مقوله «وحدت» در حال حاضر به مساله «ائتلاف» تنازل پيدا كرده است؟
مطلوبترين گزينه اصولگرايان براي جانشيني محمود احمدينژاد چه كسي خواهد بود؟ پاسخ به اين سوالها، شماي نسبي آرايش سياسي اصولگرايان را به نمايش خواهد گذاشت. پيش نياز تحليل وضعيت و موقعيت اصولگرايان نگاه به كمي عقبتر است؛ جايي كه اختلافها آغاز شد.
قهر 11 روزه وآغاز فصل جداييها
محمود احمدينژاد ديگر تاب تحمل حيدر مصلحي وزير اطلاعات را نداشت. حكم بركناري مصلحي با مخالفت رهبري منجر به قهر 11 روزه احمدينژاد شد؛ مسالهيي كه از ناراحتيها و نگرانيهاي اصولگرايان از اقدامات احمدينژاد پرده برداشت.
ماجراي بركناري و ابقاي وزير اطلاعات آغاز فصل جدايي اصولگرايان از يكديگر بود. عدهيي در مقام ولايتپذيري رييس دولت تشكيك وارد كردند و حاميان احمدينژاد اين موضوع را حق او خواندند.
انتخابات مجلس نهم؛ دوئل راست سنتي در برابر راست راديكال
انتخابات مجلس نهم ديگر دو قطبي راست - چپ، اصولگرا - اصلاحطلب نبودكه اين انتخابات بيشك رودررويي راست سنتي با راست انقلابي بود؛ منتقدان احمدينژاد در برابر حاميان احمدينژاد. جبهه پايداري با هماهنگي و توصيه آيتالله مصباحيزدي اعلام موجوديت كرد تا فقيه سرشناس تهران (آيتالله مهدويكني) شاهد خروج آيتالله مصباحيزدي از ساحت ايدئولوژيك و ورود وي به عرصه فعاليت سياسي باشد.
شروع فعاليت جبهه پايداري به مذاق راستهاي نامدار خوش نيامد و پروژه وحدت اصولگرايان كه از سوي آيتالله مهدوي كني و شيخ محمد يزدي دنبال ميشد در همان ميانه راه با شكست روبهرو شد تا انتخابات مجلس نهم رقابت بين راستهاي سياسي باشد؛ مسالهيي كه منجر به دلخوري و گلايه آيتالله مهدوي كني شد تا وي با ناراحتي بگويد: «اصولگرايان نبايد انقلاب را مثل گوشت قرباني تقسيم كنند.»
گلايه آيتالله مهدويكني نه تنها مورد توجه قرار نگرفت كه چهرههاي جوان و مدعي جبهه پايداري از اصولگرايي ناب سخن گفتند تا نشان دهند كه عزمي راسخ براي تصديگري گفتمان اصولگرايي و غربالگري درون اصولگرايان دارند؛ اظهاراتي كه نشان ميداد مريدان آيتالله مصباحيزدي درصدد خارج كردن راست محافظهكار و سنتي از فضاي سياسي ايران هستند.
پنج مساله، مبناي مرزبندي ميان جبهه پايداري و جبهه متحد بود:
1- ساكتين حوادث پس از انتخابات 88
2- سبك موضعگيري درقبال محمود احمدينژاد
3- سبك تعامل با هاشميرفسنجاني
4- نحوه برخورد با اصلاحطلبان و ماجراي پس از انتخابات سال 88
5- دعوا بر سر نامزدهاي محتمل اصولگرا در انتخابات سال 92
آرايش سياسي اصولگرايان؛ پيكرهيي با پنج سر
پيكره اصولگرايي با توجه به فعل و انفعالاتي كه طي دو سال گذشته درون اردوگاه اين جناح سياسي رخ داده در حال حاضر شاهد پنج گروه مشخص است.
گروههايي كه آرايش سياسي اصولگرايان را براي انتخابات رياستجمهوري سال 92 رقم خواهند زد عبارتند از:
1- اصولگراهاي سنتي: راست سنتي شامل جامعه روحانيت مبارز، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، حزب موتلفه و گروههاي جبهه پيروان خط امام و رهبري. سران اين گروه در تلاش بودند تا مدل «پروژه وحدت اصولگرايي» را كه در انتخابات مجلس نهم نافرجام ماند به نتيجه برسانند.
چهرههاي نامدار اين گروه جناح راست در حال حاضر هم تلاش دارند تا ماموريت خودخوانده را براي پرشور شدن انتخابات رياستجمهوري سال 92 ايفا كنند. از سوي ديگر علي لاريجاني، منوچهر متكي ومصطفي پورمحمدي از محتملترين گزينههاي اصولگرايان سنتي به شمار ميآيند.
2- اصولگراهاي تند (مدرن): سرشاخه اصلي اين جريان جديد اصولگرايي را بايد جبهه پايداري دانست. آيتالله مصباحيزدي كه پيش از اين از يكسو در نفي تحزب و بازي حزبي و از سوي ديگر از مساجد و حسينيهها به عنوان پايگاههاي اصلي تجميع قدرت، سخن ميگفت با تشكيل جبهه پايداري (حاميان احمدينژاد منهاي مشايي) از حضوري جديد در سپهر سياسي كشور خبر داد.
برگزاري همايشها و نشستهاي انتخاباتي جبهه پايداري هرگز بدون حضور آيتالله مصباحيزدي برگزار نشده است و همين مساله نشاندهنده پا به ميدان گذاشتن فقيه سرشناس اهل قم به ميدان پر تنش سياست است. اين جريان اصولگرايي همچنين بر خلاف راست سنتي كه به حمايت از چهرههاي سرشناسي همچون هاشميرفسنجاني و ناطق نوري ميپردازد در پي حذف كامل اصلاحطلبان، هاشميرفسنجاني و چهرههاي اعتدالگرايي چون ناطق نوري است.
3- اصولگراهاي مستقل: محسن رضايي، غلامعلي حدادعادل و احمد توكلي را بايد شاخصترين چهرههاي اين گروه از اصولگرايان دانست.
محسن رضايي با بر تن كردن لباس سياست نشان داد به دنبال جايگاهي والاتر و بالاتر از فرماندهي سپاه است. روزگاري با پروژه جريان سوم (انتخابات 84) و اين روزها با عنوان دولت ائتلافي قصد حضور در انتخابات را دارد. رضايي با راهاندازي جبهه ايستادگي و حمايت اشخاصي نظير عمادالدين افروغ، محمد خوشچهره، داوود دانشجعفري و... در حال رقابت با ديگر اصولگرايان است. غلامعلي حدادعادل هم در چهار سال اخير نشان داده كه از صندليهاي نمايندگي مجلس خسته شده است و در اين ميان با همه اصولگرايان در حال تعامل و رايزني است تا كه شايد نامش از اتاق فكر اصولگرايان به عنوان كانديداي نهايي اين جريان براي انتخابات اعلام شود. احمد توكلي نيز كه سابقه رقابت با آيتالله هاشميرفسنجاني و سيد محمد خاتمي را در كارنامه خود دارد ، نيز شايد از جمله اصولگراياني باشد كه در انتخابات سال 92 اعلام كانديداتوري كند.
4- اصولگراهاي تكنوكرات: محمدباقر قاليباف، شهردار امروز تهران و خلبان انتخابات سال 84 را بايد در اين گروه دانست. قاليباف اگرچه با راهاندازي سايتهاي خبري و روزنامههايي نظير تهران امروز بهشدت به دنبال رسيدن به قباي رياستجمهوري است اما به نظر ميرسد كه راه سختي را براي رسيدن به اين خواسته ديرين و هميشگي خود در پيش دارد.
او در اين سالها با نمايشي بيوقفه در توسعه شهري تهران هم به دنبال گرفتن راي مردم تهران بود و هم آنكه با كمتر سخن گفتن درباره مسائلي كه گروههايي مانند پايداري او را متهم ميكنند، جذب آراي خاكستري و بخشي از آراي اصلاحطلبان اجتماعي را دنبال ميكند. اگرچه دگرديسيهاي موجود در اردوگاه اصولگرايان در ماههاي اخير به نظر ميرسد باعث از دست دادن اعتماد به نفس باقر قاليباف شده كه او در نهايت پيشنهاد علياكبر ولايتي براي پيوستن به ائتلاف مشهور شده به 1+2 را قبول كرده است.
5- احمدينژاد و حاميان دولتياش:محمود احمدينژاد و حاميانش با بهرهگيري از كارتهاي برنده خود در تلاش هستند «ماندگاري در قدرت» را تجربه كنند و چنين است كه در حال حاضر به دوئل با ديگر اصولگرايان ميپردازند.
منطق انتخاباتي احمدينژاد يكي از موارد مورد علاقه ديگر اصولگرايان به ويژه اصولگرايان سنتي است چرا كه اين گروه همچنان به نظر ميآيد به شناختي درست از راهبرد و برنامه انتخاباتي محمود احمدينژاد دست نيافتهاند و همچنان محتملترين اقدام رييس دولت براي ماندگاري در قدرت را عملياتي كردن پروژه لو رفته پوتين – مدودف ميدانند.
راهبردهاي انتخاباتي
اضلاع پنجگانه و غيرمتوازن اصولگرا با چنين وضعيتي با يكديگر در رقابتي سخت هستند اما در حين پنجهافكني با يكديگر، اصلاحات و اصلاحطلبي را رقيب داراي ظرفيت خود اعلام ميكنند. اگرچه جنس اظهارات چهرههاي سرشناس اين اضلاع پنجگانه با يكديگر متفاوت است اما «دولت اصلاحات» همواره خط قرمز و تابوي هميشگي اصولگرايان بوده و هست.
با اين نگاه بزرگنمايي خطر اصلاحطلبان يك راهبرد استراتژيك اصولگرايانه به شمار ميآيد. اما با نيم نگاهي به اظهارات چهرههاي اضلاع پنجگانه اصولگرا ميتوان به نقطه مطلوب و راهبرد انتخاباتي طراحي شده سران اين گروههاي اصولگرا دست يافت:
يكم؛ اصولگرايان سنتي اين روزها با رهبري حبيبالله عسگراولادي ميدانند كه در آينده نزديك و پس از پايان دولت احمدينژاد، تنها يك سيستم دوچهره امكان بازيگري موثر و سيادت و سروري را دارد: سيستمي كه هم چهره اقتدار داشته باشد و هم ناظر به رضايت مردم باشد؛ هم مصلح باشد و هم مقتدر؛ هم اقتصادمحور باشد و هم فرهنگمشرب؛ هم به زندگي روزمره مردم بينديشد و هم به آينده دوردست آنان.
اصولگرايان سنتي امروز خوب ميدانند كه رقيب اصليشان نه اصلاحطلبان كه نواصولگرايان جبهه پايداري هستند. اينچنين است كه بايد منصفانهتر سخن بگويند، مستقلتر ببينند و اعتقاديتر رفتار كنند. شايد با اين رويكرد بتوانند از دست نواصولگرايان و رفتارهاي حذفيشان رهايي پيدا كنند.
دوم؛ جبهه پايداري نشان داده كه به دنبال دولتدار شدن و ادامه گفتمان احمدينژاد منهاي مشايي است. در انتخابات رياستجمهوري سال 92 از ميان چهرههايي مانند سعيد جليلي، كامران باقريلنكراني و غلامحسين الهام يكي را براي اين انتخابات معرفي خواهد كرد. غلامحسين الهام و صادق محصولي را ميتوان حلقه واسط و رابط ميان جريان دولت و جبهه پايداري معرفي كرد.
سوم؛ محسن رضايي همانگونه كه اعلام كرده در صورت كانديدا شدن به نفع كسي كنار نخواهد كشيد. دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام با شعار دولت ائتلافي به دنبال راي استانهاي زاگرسنشين است. او معتقد است كه انتخابات رياستجمهوري سال 92 دو مرحلهيي خواهد بود و با توجه به نژاد زاگرسي خود ميتواند يكي از دو نفر رسيده به مرحله دوم انتخابات باشد. از سوي ديگر غلامعلي حدادعادل پس از نشستهاي مشترك با علياكبر ولايتي و باقر قاليباف و خوشبين نبودن جبهه پايداري، جمعيت رهپويان و جمعيت ايثارگران به اين نوع نشست ها ، به نظر ميرسد كه تنها اميد وي ائتلاف مشهور شده به ائتلاف 1+2 است.
چهارم؛ محمدباقر قاليباف نيز گويا پس از طرح تمركز بر مساله «رجل مذهبي» و از دست دادن راي خاكستري اصلاحطلبان به نظر ميرسد همچون حدادعادل به ائتلاف ولايتي دلخوش كرده است.
پنجم؛ دولتيها نيز با استراتژي بدلكاري، اين روزها تلاش دارند با استفاده از ترمينولوژي اصلاحطلبانه، بخشي از مطالبات رفرميستي جامعه را به سمت خزانه خود واريز كرده و ماندگاري در قدرت كه كابوس ديگر اصولگرايان است را به منصه ظهور برسانند.
همين رويكرد باعث شده اتاق فكر دولتيها با ارائه مباحثي مانند مكتب ايراني تلاش كنند با بخشهايي از بدنه جامعه هنري و حتي روشنفكري ارتباط برقرار كرده تا شايد بتوانند برخي نيروهاي سرگردان اجتماعي و سياسي را از بدنه جناح چپ جذب كنند. تاكيد موكد محمود احمدينژاد درباره دفاع از قانون اساسي، حقوق ملت، بازديد از زندان و... در همين راستا ميتواند ارزيابي شود.
ششم؛ ايده ائتلاف 1+2 را اگرچه غلامعلي حدادعادل 27 آذرماه رسانهيي كرد و از نشست خود با ولايتي و قاليباف سخن گفت اما ايدهپرداز اصلي اين طرح را بايد علياكبر ولايتي دانست. بنا بر اخبار موجود، علياكبر ولايتي از شش ماه قبل و پس از رايزنيها متفاوت به دنبال پر كردن خلأ پديده ريشسفيدي در ميان اصولگرايان در حوزه عمل سياسي بوده است. 1+2 با واكنشهاي متفاوتي روبهرو شده است. اما با توجه به جايگاه علياكبر ولايتي به نظر ميرسد كه او به دنبال ايفاي نقش «برادر بزرگتر اصولگرايان» است.
راهاندازي ائتلاف 1+2 از سوي ولايتي نشاندهنده اين مساله است كه ديپلمات كهنهكار با يك تير دو هدف را جستوجو ميكند؛ مديريت اصولگرايان و تجميع ظرفيت اصولگرايان و اعلام آمادگي خود براي دولت وحدت ملي.
ولايتي سياستمداري است كه هم رابطه خوبي با آيتالله هاشميرفسنجاني دارد و هم درون نظام از موقعيت ويژهيي برخوردار است. اصلاحطلبان او را چهرهيي معتدل ميشناسند و اصولگرايان برنامهريزيهاي تشكيلاتي خود را وابسته به نظر او ميدانند.
اما آيا علياكبر ولايتي ميتواند منطقه الفراق موجود ميان جريانهاي سياسي كشور را پر كند يا آنكه ائتلاف 1+2 او را از اين ويژگي محروم ساخته است. شايد مخالفت افرادي مانند روحالله حسينيان با اين ائتلاف به همين جهت بوده باشد.
روحالله حسينيان، عضو ارشد جبهه پايداري گفته بود: به نظر بنده با توجه به مباحث جبهه پايداري اين تشكل از چنين ائتلافي هرگز حمايت نخواهد كرد. گذشته از تمام انتقادهاي وارد شده به اين ائتلاف و اين موضوع كه بسياري معتقد هستند اين ائتلاف پايدار نخواهد بود موضوعي كه بسياري از كارشناسان مطرح ميكنند اين است كه اين ائتلاف، ائتلاف چند نفره بوده و ائتلاف اصولگرايان نيست.
موسيالرضا ثروتي نماينده مردم بجنورد در اين زمينه ميگويد درباره تشكيل ائتلاف 1+2 با بيان اينكه در اين ائتلاف مشخص نيست كدام شخصيت، شماره يك و كدام يك شماره دو است؛ بايد بزرگان اصولگرايي در كنار يكديگر جمع شوند و به دنبال وحدت باشند.
عوض حيدرپور عضو فراكسيون رهروان ولايت معتقد است علاوه بر ائتلاف سه نفره، برخي ديگر از افراد منجمله آقاي رضايي، پورمحمدي و باقري لنكراني چهرههايي هستند كه در ميدان هستند و قطعا دايره اصولگرايي محدود به ائتلاف 1+2 نيست.
بر همين اساس محسن كوهكن عضو جبهه پيروان خط امام و رهبري ميگويد ظرفيت جريان اصولگرايي را نبايد محدود به چند نفر كرد و قطعا ظرفيت جريان اصولگرايي فراتر از سه نفري است كه ائتلاف 1+2 را تشكيل دادهاند.
اسدالله بادامچيان ميگويد نميدانم 1+2 يعني چه و حبيبالله عسگراولادي ميگويد كه 18 نفر ديگر بايد به اين جمع اضافه شوند. هر چه هست اصولگرايان روزهاي دشواري را براي عبور از محمود احمدينژاد و انتخاب جانشين براي او دارند./اعتماد