نقشه انتخاباتي اصولگرايان چيست؟
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : چهارشنبه, 27 دی 1391 07:55
نقشه انتخاباتي اصولگرايان چيست؟
دولت ولايتي با كابينه ائتلافي
از آن روزي كه حداد عادل ائتلاف سه نفره 1+2 را بدون هماهنگي با علي اكبر ولايتي و باقر قاليباف افشا كرد، گمانه دلخوري ديگر اصولگرايان بيخبر و غايب در اين نشستهاي انتخاباتي سه نفره قابل حدس بود؛ دلخوريهايي كه باعث شد تا از هر گوشه اردوگاه به هم ريخته اصولگرايان نداي مخالفت و انتقاد به گوش برسد.
حبيبالله عسگراولادي اعلام كرد كه به ولايتي گفتهام حداقل هفت، هشت نفر بايد به اين جمع اضافه شوند و ديروز هم محمدرضا باهنر يكي ديگر از چهرهاي پر نفوذ اصولگرايان نتوانسته ناراحتي خود از بيتوجهي ولايتي (مبدع اوليه ائتلاف 1+2) را پنهان كند، او در همين رابطه به باشگاه خبرنگاران ميگويد: «كانديداها از جريانها، گرايشها و قطبهاي مختلفي هستند و براي رسيدن به وحدت نظر و انسجام هيچ كدام از اين ظرفيتها را نبايد فراموش و رها كرد، اين جلسه سه نفره نيروهاي خوب و قابل تاملي هستند شايد هم نهايتا يكي از آنها رييسجمهور شود اما اين مجموعه اصلا جامع و مانع نيست و ما فكر ميكنيم كه بايد حداقل شش يا هفت نفر ديگر نيز به اين ائتلاف اضافه شوند و بنشينند و با يكديگر گفتوگو كنند، خصوصا كه مقام معظم رهبري نيز طي چند روز گذشته فرمودند كه كار اجرايي بسيار سخت است و به تدبير، برنامه، تيم، خرد جمعي و عقل نياز دارد.»
گذشت چند ساعتي از اين اظهارات باهنر كافي بود تا خبر احتمال اضافه شدن محسن رضايي به ائتلاف سه نفره منتشر شود. اين خبر تاييد نشده بود كه مشخص شد ولايتي، قاليباف و حداد عادل، حسين مظفر را به عنوان رييس ستاد انتخابات ائتلاف 1+2 انتخاب كردهاند. مجموع قرائن و شواهد حاكي از آن است كه اين سه نفر (ولايتي، قاليباف و حداد عادل) در روزهاي درگيري اصولگرايان با محمود احمدينژاد به فكر حل بحران جانشيني محمود احمدينژاد افتادهاند و برگزاري نشست با آيات مهدوي كني، شيخ محمد يزدي، جنتي و عسگراولادي در همين رابطه بوده است.
اما سوال اصلي اين است كه آيا كانديداي نهايي اصولگرايان براي انتخابات رياستجمهوري فردي است كه در نهايت از اين ائتلاف1+2 بيرون ميآيد يا آنكه اتفاقات ديگري رخ خواهد داد؟با توجه به فعل و انفعالات اين روزهاي اصولگرايان پاسخ به اين پرسش كه نقشه انتخاباتي اصولگرايان چه خواهد بود بدون توجه به اين نكات غير ممكن است كه؛
1- غلامعلي حدادعادل از طراحي سازوكاري سخن گفته بود كه قرار است جلوي تعدد كانديدا را بگيرد و به قول او «اصولگرايان نبايد با بيش از يك كانديدا در انتخابات شركت كنند زيرا رقابت بين اصولگرايان منجربه شكست ميشود». اين در حالي است كه حداد عادل پيش از اين گفته بود اگر احساس تكليف كند به ميدان
2- باقر قاليباف هم كه سالهاست در پي رياستجمهوري است، فعاليتهاي زيرپوستي انتخاباتي خود را آغاز كرده است.
3- علياكبر ولايتي با موتوري روشن و چراغي خاموش در حال حاضر مياندار اصلي هيات اصولگرايان است وفعلا ترجيح داده سكوت پيشه كند و به شايعات حضورش دامن نزند تا وقت مقتضي.
پرسشي كه پيش ميآيد اين است كه با توجه به اظهارات محمدرضا باهنركه گفته است: «شايد نهايتا يكي از اين سه نفر رييسجمهور شوند. «چه كسي در ميان اين سه نفر «كانديداي محبوب»، «گزينه معقول» و «فرد رايآوري» خواهد بود كه بتواند:
1- از هزينههاي حاصل شده مديريت پر شبهه كشور بكاهد.
2- فصل الخطاب دوئل اصولگرايان با يكديگر باشد.
3- دولتي را تشكيل دهد كه از پتانسيل گردهم آوري همه دلسوزان دلنگران كشور را فارغ از خط كشيهاي سياسي داشته باشد.
4- مرد محترم، مقبول و معقول جناحين سياسي و نظام باشد كه بتواند تهديدهاي موجود را به فرصت تبديل سازد.
5- مرد ميدانهاي سخت با داشتن مولفههاي رفتارهاي غير باندي، معتدل، ميانه رو، عقلگرا و دورانديش باشد.
6- دلخوريهاي به وجود آمده پس از انتخابات 88 را كمرنگ كند.
7- توان حل مشكلات دروني و مصايب بيروني را داشته باشد.
بر حسب ظواهر شخصيتي و هويت فردي نه تنها اين سه نفر كه هيچ يك از اسامي مطرح شده داراي تمامي اين مولفهها نيستند اما آنچه كه اهميت دارد اين است كه از ميان اين افراد كدام يك مولفه حداكثري را دارد. بر همين اساس بايد از نام باقر قاليباف و حداد عادل گذشت و در غياب اجباري چهرههاي محبوب اصلاحطلب تنها نام علياكبر ولايتي باقي ميماند.
مسالهيي كه چندي پيش اميرمحبيان نيز به آن اشاره كرده بود: «ولايتي مبدع مدل ?+? است و تحركات اخير او نشان ميدهد كه در اين انتخابات قصد دارد با اتكا به مدلهاي تركيبي در دولت آينده حضور يابد، حال به عنوان نفر نخست يا نفر دوم.»
برخي اخبار حكايت از آن دارد كه علي اكبر ولايتي با راهاندازي ائتلاف سه نفره درصدد اعلام آمادگي خود براي ايفاي نقش برادر بزرگتر براي اصولگرايان و عملياتي كردن شكل ديگري از آرزوي ديرينه علي اكبرناطق نوري و هاشميرفسنجاني براي دولت وحدت ملي تحت عنوان كابينه ائتلافي است.
ولايتي در غياب چهرههايي مانند ناطق نوري، علي لاريجاني و حسن روحاني جديترين گزينه كابينه ائتلافي است. ولايتي گويا به دنبال دور هم نشاندن تمامي ژنرالهاي اصولگرا و برخي از چهرههاي اصلاحطلب در كابينه يازدهم است. اين ديپلمات كهنه كار هم رابطه خوبي با آيتالله هاشميرفسنجاني دارد و هم درون نظام از موقعيت ويژهيي برخوردار است.
اصلاحطلبان او را چهرهيي معتدل ميشناسند و اصولگرايان برنامهريزيهاي تشكيلاتي خود را وابسته به نظر او ميدانند. اما اينكه آيا علياكبر ولايتي ميتواند منطقه الفراغ موجود ميان جريانهاي سياسي كشور را پر كند يا نه بايد با گذر زمان مشاهده كرد اما آنچه از مجموعه اتفاقات ميتوان مشاهد كرد، چراغ سبزي است كه علي اكبر ولايتي ديده است. هر چه هست به نظر ميرسد دولت ولايتي با كابينه ائتلافي تنها راهكار اصولگرايان براي دولت بعدي ايران است تا كه شايد اتفاق ناگواري رخ ندهد./اعتماد