روزنامه ایران، بچه لوس دولت اصلاحات نبود
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
عبدالرسول وصال از اطلاعرسانی در دولت خاتمی میگوید:
روزنامه ایران، بچه لوس دولت اصلاحات نبود
سفیر: شرایط اطلاعرسانی در هر دولتی، ویژگیهای خاص خود را دارد. بر حسب میزان امکانات، رویکرد مسوولان ارشد دولت در تعامل با رسانهها و مردم و داشتن روحیه پاسخگویی و همچنین نگاه سایر ارکان رسمی به دولت، همه وهمه در این زمینه تاثیرگذار هستند. عبدالرسول وصال، مدیرمسوول روزنامه ایران در فاصله سالهای 80 تا 84 در رابطه با نحوه اطلاعرسانی در دولت اصلاحات و نیز بررسی عملکرد دو ارگان رسمی رسانهای دولت یعنی «ایران» و «ایرنا» به سوالات بهروز شجاعی در روزنامه «شرق» پاسخ گفت.
دولت اصلاحات بعد از پیروزی در خرداد 76 علاوه بر تغییراتی در حوزههای مختلف مدیریتی، سیاسی، اقتصادی و... توجه ویژهای به اطلاعرسانی داشت و ایجاد پست سخنگویی دولت به شکل رسمی با نشستهای مستمر، برای نخستینبار در این دولت صورت گرفت. اساسا چه علل یا عاملی موجب شد تا دولت اصلاحات چنین روندی را در پیش گیرد؟
چند شعار محوری در انتخابات خرداد 76 مطرح شد که برخاسته از نیاز جامعه آن روز بود؛ قانونگرایی، پاسخگویی، تشنجزدایی، شایستهسالاری، حقوق متقابل دولت-ملت، کاهش وابستگی به درآمد نفتی و استقلال بیشتر مردم و در یک کلام توسعه پایدار. البته آسیبها و آفتهایی پیکره این شعار را مورد هجوم قرار داد، بهخصوص عدم همدلی جناحهای حاکم بر کشور سبب شد برداشتهای متفاوتی از این شعارها صورت پذیرد تا جایی که این شعارها به عنوان تهدیدکننده امنیت ملی تفسیر شد.
البته باید گفت روش مناسبی برای بسترسازی جهت پیاده شدن صحیح این خواستههای بحق و عالمانه صورت نگرفت و در نتیجه به جای استمرار یک گفتمان اغنایی و همدلانه، یک آرایش رویایی سیاسی شکل گرفت و فرد منتخب آن دوره همیشه در برابر بحرانهای ناشی از این جدال فرسایشی گرفتار بود. دولت در حوزه حقوق خودش هر آنچه توانست تحدید حدود کرد؛ حسابهای محرمانه را بست؛ اختیارات ویژه را واگذار کرد، رانتهای خود را از فعل انداخت و شفافیت را اساس رفتار خود کرد و تا جایی پیش رفت که بخشهایی از حوزه حاکمیتی دولت که نیازمند نظارت و اعمال حقوق دولت بود به رسانهها، نهادهای مردمی، مجلس و قوهقضاییه سپرده شد. طبیعتا دولت پاسخگو باید اطلاعرسانی کند و در غیر این صورت ایجاد پرسش هم نمیشود، زیرا مردم بیاطلاع سوالاتی ندارند که بپرسند؛ پس ابتدا باید شفافسازی میشد.
اساس شفافسازی دولت هم تصمیماتی بود که دولت را در یک اتاق شیشهای قرار میداد و ذات این شفافسازی، اطلاعرسانی بود. دسترسی همه رسانهها به صورت یکسان به همه اطلاعات، آمار و شاخصهای غیرمحرمانه و همچنین دسترسی آسان و بدون هزینه پژوهشگران و مجموعا کسانی که در فرآوری اطلاعات و بهرهبرداری از آن نقش داشتند یکی از ضروریات حرکت نهادینه آن دولت بود؛ بنابراین پاسخگویی تعهدی به رایدهندگان بود که باید سرلوحه کار قرار میگرفت.
تقویت روزنامه ایران و خبرگزاری ایرنا از فعالیتهای مهم آن مقطع در زمینه اطلاعرسانی به شمار میرود، سیاست روزنامه ایران در زمان اصلاحات و خبرگزاری ایرنا به عنوان خبرگزاری نظام و نه صرفا دولت، در راستای پاسخگویی به شبههافکنیهای رسانههای رقیب و تلاشها برای ناکارآمد نشان دادن دولت، با چه رویکردی انجام میشد؟ آیا این رسانههای دولت صرفا تبدیل به بلندگوی تبلیغاتی شده بودند یا سیاست دیگری برای پاسخگویی را در پیش گرفته بودند؟
دانستن به عنوان حق مردم از سویی و به عنوان تکلیف دولت از طرف دیگر رابطه مردم و دولت را رقم زد. در این فضا روزنامه ایران نه به عنوان یک روزنامه دولتی بلکه به عنوان روزنامه دولت مورد توجه قرار گرفت. در چنین شرایطی تحمل یک رسانه و روزنامه به عنوان روزنامه دولت نه اینکه آسان بلکه ضروری و غرورآفرین میشود و بیش از این، غیر ضرور و زننده است.
هنگامی که در قامت یک روزنامه دولتی ایفای نقش کند و دو نقش اساسی در این نگاه وجود دارد؛ یکی ایفای نقش رسانهای برای روزنامه دولت و دوم توجه به مخاطبان از منظر توقعاتشان نسبت به دولت.
به عبارتی مردم از روزنامه دولت انتظار ندارند که افشاگر باشد، تفرقهافکن باشد، منافع ملی را قربانی منافع فردی، گروهی و جدالهای حزبی کند. مردم انتظار دارند روزنامه دولت حقوق و خواستههایشان را و آنچه میگذرد با لحن غیرجانبدارانه و صادقانه بیان کند.
حقوق مردم و رسانه در دوکفه ترازو برابر است و این تعادل در همه طول مدت کار باید مورد توجه قرار میگرفت. به همین دلیل بسیاری از اوقات وزرای کابینه آن زمان به مشی روزنامه خرده میگرفتند آنها انتظار داشتند ما دولتی روزنامه منتشر کنیم یعنی بولتنی دست مردم بدهیم اما ما روزنامه دولت را منتشر میکردیم. حفظ مرز میان اطلاعرسانی و تبلیغات برایمان استراتژی ماندگاری بود، خود را موظف به پاسخگویی در برابر تهاجمات به دولت نمیدانستیم اما خودمان را موظف به اطلاعرسانی به مردم میدانستیم.
از سوی دیگر گوهر تقویت روزنامه ایران دو عنصر اساسی بود؛
الف: روزنامه ایران از نظر دولت آن زمان یک روزنامه بود مانند کیهان، همشهری، آفتاب یزد و... عدم حمایت مالی و اطلاعاتی اولین پیششرط برای پذیرفتن این مسوولیت بود که روزنامه ایران مانند یک بچه لوس نمیتواند توقع کمک مالی و دریافت اطلاعات ویژه داشته باشد تا جایی که گاهی درحق ما هم جفا میکردند سهمیه کاغذ براساس تیراژ بود؛ در اکثر اوقات آنچه برای دیگران عمل میشد برای روزنامه دولت نیمی از آن را تخصیص میدادند یا سهم آگهیهای دولتی بسیار کمتر از روزنامههای مستقل و آزاد بود؛ چه رسد به اینکه بخواهند بخشنامه کنند همه آگهیهای دولت را به روزنامه ایران بدهید یا صنایع را وادار به بستن قراردادهای درج آگهی به صورت هفتگی کنند. برای همین فروش روزنامه برای ما نقش حیاتی داشت.
ب: روزنامه ایران برای بیان اخبار، گزارشات و انجام تکالیف خود متحمل فشارهای سنگین و نابجای وارد بر مسوول روزنامه و خبرنگاران بود و اعمال حمایتی هم از طرف دولت نمیشد و در بزنگاهها تنها بودیم. جمع تحریریه متکی به تولید حرفهای بود تا القای سلیقه و گرایش خاص.
مخاطب امید همه بچههای روزنامه بود، احترام به مخاطب و اینکه همیشه حق را به خریداران نسخهای روزنامه میدادیم تا اینکه دغدغه فرامین دولت را داشته باشیم؛ حق پاسخگویی برای همه قایل بودیم و این جزو مرامنامه روزنامه بود، حتی گاهی پاسخها دور از انصاف بود، اما چاپ میکردیم.
توجه به عملکرد روزنامه ایران و خبرگزاری ایرنا در دولت فعلی، برتریها و نقاط ضعف ایرنا و ایران زمان اصلاحات با ایران و ایرنای فعلی در چیست؟
نقش رسانهای و اطلاعرسانی مورد تاکید دولت وقت بود. آقای مسجدجامعی هم چنین خواستهای داشت و تاکید داشتند که اخلاق را مدنظر قرار دهیم. همکاران تحریریه هم از خداخواسته بدهکار هیچچیز نبودند، مستقل و آزاد بدون سفارش روزنامه دست به تولید میزدند؛ کسی هم که از رعایت اخلاق بدش نمیآمد و مقید به رعایت آن بودند.
اگر روزنامه ایران در آن زمان با وجود همه کاستیهایی که داشت کمی مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و از طریق فروش نسخهای به عنوان یک بنگاه اقتصادی مستقل از بودجه دولت پیشرفت کرد مرهون عدم حمایت دولت بود؛ دغدغه، پاسخگویی به سوالات بود؛ نه شبهات.
دغدغه تبلیغات نبود؛ اما اطلاعرسانی بود. میخواهم این نکته را یادآوری کنم که در ایام انتخابات ریاستجمهوری سال 1384 ما در روزنامه ایران برای نامزدهای انتخاباتی به یک اندازه سهم قایل بودیم، تعداد کلمات اخبار و مطالب آنها را یکسان و به یک میزان منتشر میکردیم؛ حتی از نامزد مورد پسند دولت یا اصلاحطلبان کلمهای بیشتر از دیگران منتشر نکردیم. یادم هست همان موقع آقای احمدینژاد حاضر نشد گفتوگویی با روزنامه انجام دهد و ما برای آنکه رعایت عدالت را کنیم در صفحه و ستون مربوط به ایشان دیدگاههای مکتوب وی را منتشر کردیم.
برگزاری نشستهای خبری رییسجمهوری و وزرا در حاشیه جلسه دولت و... از دیگر ابتکارات دولت اصلاحات به شمار میرود، برگزاری این نشستها ابتکار چه فرد یا افرادی بود؟ روند شکلگیری آن چگونه بود و با توجه به نیمه بایکوتبودن دولت اصلاحات در رسانههای دیگر برگزاری این نشستهای مطبوعاتی چه ثمراتی در پی داشت؟
نشستهای خبری و ایجاد مسوولیتهای سخنگویی، دغدغه رییسجمهوری بود؛ معمولا در جلسات، کارگروهی در حوزه اطلاعرسانی برگزار میشد، برنامههایی تدوین و پیشنهاد میشد اما صرفنظر از اینکه چه کسانی این ابتکارات را آفریده باشند، ثمرات تاسیس این روشها تا امروز گریبان همه دولتها را گرفته است و ملزم به اجرای آن هستند.
اینکه پس از تشکیل جلسه هیات دولت و وزرا در حوزه خودشان پاسخگوی خبرنگاران باشند تبدیل به سنتی شد که تا امروز ادامه دارد و یا حداقل، سخنگو در طی هفته در همه جا پاسخگو باشد، روش پسندیدهای بود اما کیفیت پاسخگویی هم بسیار مهم است. آن روز شکل و محتوای پاسخگویی تناسب اندام داشت به عبارتی مهم این است که معنی و مفهوم تصمیمات دولت را برای مردم باز کنند نه اینکه فقط به این حد اکتفا کنند تا پاسی از شب جلسه بوده و شبانه روزی کار میکنند یعنی ما در این دوره از اطلاعرسانی به سمت تبلیغات رفتهایم درحالی که در آن دوره، دوری از تبلیغات و نزدیکی به اطلاعرسانی هدف دولت بود.
و تغییرات به نسبت امروز؟
امروز استراتژیهای اطلاعرسانی دولت تغییر کرده است؛ نهادهای برنامهریزی و کنترل، نسبت به دولت به شکل گذشته عمل نمیکنند رسانههای عمومی در آن زمان به شیوه تبلیغاتی علیه دولت کار میکردند اما دولت با شیوه اطلاعرسانی، این مساله را تبدیل به یک تناقض کرده بود. این تناقض سبب شد که مردم برای کشف حقیقت به نشستها و اظهارات سخنگویان و بهخصوص رییسجمهوری توجه بیشتری داشته باشند و از میان ظرافتهای گفتاری حقیقت را بیابند که خبرگزاری ایرنا و روزنامه ایران از این فرصت برای نزدیک شدن به مخاطبان سود بردند.
رواج همه دیدگاهها و حضور منتقدان دولت در خروجیهای ایرنا و ایران موجب اعتمادآفرینی مخاطبان بود، به یاد میآورم به خاطر انتشار چند ویژهنامه که تنها اطلاعات، آمار و عملکرد وزارتخانه نیز در آن بود شش ماه درگیر بودیم و اتهام این بود چرا با بودجه روزنامه چنین ویژهنامهای را منتشر کردهاید درحالی که نه قیمتی داشت و نه هزینه آن جدا از روزنامه بود. ویژهنامهها ضمیمه روزنامه بود. این برخوردها نشان میدهد که انتشار اطلاعات برای گروهی، نگرانکننده بود و برای عدهای نیاز. ما باید در این شرایط میان مجلس، دولت و قوهقضاییه موازنه قوا میکردیم./سفیر