پل افشا
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
پل افشا
نرخ «افشا» بالا میرود. هرروز. هرلحظه. آنقدر که زور«افشا» از «یارانه» هم بیشتر شده. محافظهکاران دو راه برای جلبنظر مردم طرفدار محافظهکاری در پیش گرفتهاند.
«افشا» و «یارانه». مشکل محافظهکاران این است که در هر دو راه، احمدینژاد «سیلی نقد» است و آنان «حلوای نسیه». نقدی یارانه را که هر ماه در رسید عابربانکشان میبینند؛ حالا میخواهد بالارفتن قیمتها را هم ببینند. لابد با خودشان میگویند این به آن در.
در میدان «افشا» هم که همه جوره از رقیب عقب هستند. احمدینژاد هم برای آنکه نفس رقیبان محافظهکار را پشت گردنش حس نکند و بخار دم و بازدمشان روی شیشه عینکش ننشیند هر روز نرخ افشا را بالا میبرد.
روزی یک افشا. فعلا البته. بعدا لابد ساعتی و لحظهای یک افشا.
احمدینژاد زمانی افشاگری را مانند دو 100 متر میدید؛ استارتی میزد و در 10 ثانیه، حالا کمی بیشتر یا کمتر ماجرا را تمام میکرد. مدتی سکوت و دوباره تهدید به افشا.
حالا اما احمدینژاد افشا را «ماراتنوار» پیش میبرد. نرم نرمک میرود، استان به استان. تا الان سمنان و خوزستان و اصفهان.
احمدینژاد که تهدید به افشا کند خودش افشاگری است. محافظهکاران اما افشا هم بکنند که نمیکنند به زور نیمچه افشاگریی حساب میشود. شنونده میگوید: «میخواهند جای احمدینژاد را بگیرند حالا یادشان افتاده دهان باز کنند.» رقیبان محافظهکار احمدینژاد برای رسیدن به پاستور نمیتوانند از پل افشا بگذرند. نمیشود از راهی رفت که رقیب رفته؛ راه افشا راه احمدینژاد است؛ هر محافظهکاری از این راه برود با انگشت طرفداران محافظهکاری مواجهه میشود که «او هم مانند احمدینژاد میخواهد افشا کند»؛ همین «مانند احمدینژاد» کار را خراب میکند.احمدینژاد مدام یک «شبح» را افشا میکند. شبحی که میخواهد «پدر» او را در بیاورد، «رویش» را کم کند یا برایش «نقشه» بکشد.
اما محافظهکاران در افشاگریشان از چه میخواهند بگویند که جذابتر از شبح داستان احمدینژاد باشد.
این دولت چه برای افشا دارد؛ 30000میلیارد ریال اختلاس افشا شد. بارها ازمیلیاردها دلار پول واریز نشده نفت نوشته شد. رابطههای ویژه برخی با دولت «لق لقه» زبانها شد. اما در آخر چه شد؟
یارانه 45هزار تومانی «سیلی نقد» شد و تهدید به افشاگری احمدینژاد «کار مرد». دولت روی بنای «انکار» ایستاد و دیوار«حاشا» را هر روز بالاتر برد. دستش را در گوشش گذاشت و بلند بلند داد زد کهای مردم «دروغ» است دروغ.
راه«یارانه» هم راه احمدینژاد است. 44هزار و 500 تومان احمدینژاد سیلی نقد است و وعده 10 برابر آن حلوای نسیه.
محافظهکاران تا همین چند وقت پیش مدام از ویرانگر بودن اجرای فاز دوم یارانهها گفتند و در ذهن مردم ضد یارانه نمایان. احمدینژاد هم نقش کسی را به خود گرفته که خسته است از بس زو زده ماشین پرداخت یارانه را هل بدهد تا روشن کند.
ماجرای رای بهدست آوردن محافظهکاران ماجرای «چوبزدن» ماهی در بازار ماهیفروشان است. یکی ماهیها را چوب میزند و نرخ مدام بالا میرود. نفس ماهیها اما تند و تند و تند میشود و در نهایت دنیایشان تمام./روزنامه بهار