گزارشهایی از توافق جدید وجود دارد
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
هانس بلیکس، مدیرکل پیشین آژانس بینالمللی انرژی:
گزارشهایی از توافق جدید وجود دارد
در ادامه مشروح گفتوگوی اختصاصی «بهار» با بلیکس، وزیر خارجه سابق سوئد، را میخوانید:
*شما در آخرین یادداشتتان در گاردین نوشتید چارچوب مورد توافق وزرای خارجه آمریکا و روسیه در نشست ژنو میتواند ماندنی و قابل دوام و درخور منافع خود سوریها و همه دولتها باشد. اما سوال اینجاست که چگونه این توافق میتواند اجرا شود؟
قبل از توافق بر سر این چارچوب این خطر وجود داشت که آمریکا و چند کشور دیگر بهعنوان پلیس خود گمارده عمل خواهند کرد و - مانند سال 2003 در مساله عراق- با دور زدن شورای امنیت و با این ادعا که به نمایندگی از جهانیان در حال واکنش نشان دادن و اجرای قانون منع استفاده از سلاح شیمیایی هستند، به سوریه حمله کنند.
اما این توافق به ما میگوید که آمریکا و روسیه به نهادهایی که جهان آنها را تاسیس کرده- مانند سازمان بازدارندگی از بهکارگیری سلاحهای شیمیایی و شورای امنیت- مراجعه خواهند کرد تا طرحی برای چگونگی واکنش جهان در هنگام نقض قوانین بینالمللی تنظیم کنند.
این چارچوب به جای تضعیف این نهادها آنها را تقویت میکند. نکته حساس اجرای چارچوب، از بین بردن سلاحهای شیمیایی سوریه است. این مساله قابل اجراست، چون دولت تعهدات کنوانسیون سلاحهای شیمیایی را با ملحق شدن به آن کنوانسیون و پذیرفتن پیگیری فوریاش پذیرفته است.
عقبگرد دولت درباره این تعهد غیرمحتمل است. اگر زمانی سلاحهای شیمیایی سوریه ارزشی داشت، اکنون آن ارزش را از دست داده است. هرگونه استفاده یا جلوگیری از نابودی آنها قطعا واکنش نظامی به همراه خواهد آورد.
مشکلات عملی قابلتوجهی در زمینه حصول اطمینان از شناسایی و نابودی تمامی این ذخایر در یک مدت زمان محدود آن هم در میان یک جنگ داخلی وجود دارد. یک مکانیزم تحت شورای امنیت برای تضمین نابودی آنها لازم است. براساس چارچوب تعیین شده، حضور کارشناسان پنج عضو دایمی شورای امنیت میتواند مفید باشد. حضور کارشناسان آمریکایی، روس، چینی، فرانسوی و بریتانیایی در این گروهها، افرادی را که درصدد ممانعت از فعالیت کارشناسان هستند بازمی دارد.
اخیرا به آمریکا هشدار دادید که پلیس جهان نیست و دلیل قانع کنندهای برای مداخله در سوریه ندارد. آمریکا چه نقشی میتواند در دنیای امروز ایفا کند؟
در سخنرانیای که آقای اوباما در سال 2009 هنگام دریافت جایزه صلح نوبل ایراد کرد گفت که تمام ملتها – ضعیف و قوی- باید به معیارهایی که استفاده از زور را کنترل میکند وفادار بمانند و افزود که مانند هر رهبری حق اقدام یکجانبه در صورت لزوم برای دفاع از کشورش را دارد.
با توجه به اوضاع سیاسی آمریکا، او به سختی میتوانست بیش از این به تعهدی نسبت به منشور سازمان ملل درباره محدود کردن استفاده از نیروی نظامی نزدیک شود. او علاقه خود را به وجود یک نظام قانونی بینالمللی که مخالفان [داخلی]وی آن را تحقیر کرده بودند، نشان داد.
وقتی که از او درباره انصرافش از حمله به سوریه پرسیدند، گفت که نقش پلیس جهانی را دوست نداشت و مردم آمریکا هم چنین فکر میکردند. بیایید امیدوار باشیم آنها به جای تضعیف منشور محدودکننده استفاده از نیروی نظامی، رویکرد فعلی را ادامه میدهند.
واضح است اگر پنج عضو دایم شورای امنیت به جای پیگیری جزء به جزء منافع ملی خود بهطور جدی مسئولیتشان در قبال جهان مبنی بر همکاری برای مقابله با تجاوز، قتل عام و نقض جدی قانون بینالملل را برعهده گیرند، در آینده میتوان آسانتر در مقابل فشارها برای اتخاذ اقدام یکجانبه مقاومت کرد.
آمریکا در ساختن نظم فعلی جهان مرکزیت داشته است. بعد از پایان جنگ سرد که سیستم را فلج کرد، فرسودن این نظم از سوی آمریکا یک پارادوکس خواهد بود.
شما زمانی که دولت بوش عراق را به داشتن تسلیحات کشتار جمعی متهم و به آن حمله کرد، رییس هیات بازرسان تسلیحات شیمیایی سازمان ملل در عراق بودید اما گفتید که هیچ نشانی از چنین تسلیحاتی نیافتید. آیا اوباما میخواهد سناریوی مشابهی در سوریه اجرا کند؟
وقتی که آماده بود تا از اطلاعات خود استفاده کند و حتی منتظر گزارش بازرسانی که به درخواست دولتها- از جمله خود آمریکا- به سوریه فرستاده شده بودند نماند، به نظر میرسید چنین تصمیمی دارد.
به نظر میرسید میخواست سناریوی عراق را دنبال کند و بدون مجوز شورای امنیت اقدام نظامی را آغاز کند. من منتقد این رویکرد بودم. استفاده از سلاح شیمیایی یک عمل هولناک بود اما همانطور که اوباما اشاره کرد هیچ خطر حتمی برای آمریکا نبود. به نظر من آمریکا میخواست از اعتبار هشدارهای اوباما دفاع کند. یکی از این هشدارها این بود که در صورت استفاده از سلاح شیمیایی موضعش در قبال حمله نظامی تغییر خواهد کرد.
او متعاقبا توضیح داد که مساله سوریه بسیار کم اهمیتتر از برنامه هستهای ایران است. به زبان سادهتر: عملی کردن هشدارها نسبت به سوریه لازم دیده میشد تا به ایران این پیام فرستاده شود که هشدارهای آمریکا باید جدی گرفته شود.
نظرتان درباره توافق اخیر جان کری و سرگئی لاوروف چیست؟ آیا جواب میدهد؟
آنچه اکنون بر آن تمرکز وجود دارد نابودی سلاحهای شیمیایی سوریه است. این توافق همچنین بر تعهد به دست آمده در نشست گروه 8 در ژوئن 2013 تاکید میکند تا خونریزی احتمالا تحت یک آتشبس متوقف و کنفرانسی برای تشکیل یک دولت انتقالی برگزار شود. صدهزار کشته و میلیونها آواره، به همان اندازه که این آمار دلهرهآور است، این تکلیف هم فوریت دارد.
اگر تهیه مهمات، سلاح، اطلاعات، سرباز و پول از سوی منابع گزارش شده (قطر، عربستان، روسیه و...) متوقف شود، تداوم جنگ مسلحانه در یک مقیاس بزرگ بعید به نظر میرسد.معتقدم این مبارزه که در ابتدا بهعنوان خیزشی علیه یک دولت غیردموکرات شروع شد با حمایت خارج، اکنون به یک جنگ تمام عیار داخلی تبدیل شده است.
اگر تامینکنندگان خارجی دیگر روی آتش نفت نریزند جنگ پایان مییابد. شورای امنیت و بهخصوص پنج عضو دایم باید خرد و سیاستمداری خود را نشان داده و با استفاده از قدرت نفوذ خود این را امکانپذیر و کنفرانسی با حضور گروههای مربوطه برگزار کنند.
از تاکید اوباما بر اینکه ایران باید به کنفرانس دعوت شود، استقبال میکنم. شرکت در دیپلماسیای که منجر به برگزاری کنفرانس میشود هم همانقدر مهم است. به نظر من جنگ داخلی سوریه تا حدودی نتیجه نگرانیها و ترس بعضی کشورها از نفوذ و قدرت ایران است. اگر این نگرانیها –بیشتر از طریق مذاکرات هستهای- رفع شود، توافق بر سر کنفرانس آسانتر خواهد بود.
معاون وزیرخارجه روسیه گزارش سازمان ملل درباره حمله شیمیایی سوریه را جانبدارانه و سیاسی توصیف کرده است، نظر شما چیست؟
من این طور فکر نمیکنم، البته شاید مواد بیشتری برای آزمایش وجود داشته باشد. بازرسان علاقه خود به بازگشت به سوریه برای تکمیل ماموریتشان را ابراز کردهاند زیرا ماموریت علاوه بر حمله شیمیایی نزدیک دمشق موارد بیشتری را شامل میشد. اگر اعضای شورا سندی دارند که فکر میکنند مرتبط است میتوانند ارائه کنند.
آیا به ایران یک صندلی در نشست ژنو 2 تعلق میگیرد؟
بله؛ این طور به نظر میرسد.
به نظر میرسد، ارتباطی بین بحران سوریه و مساله هستهای ایران میبینید. این دو موضوع چگونه میتوانند بر یکدیگر تاثیر مثبت بگذارند؟
همانطور که توضیح دادم حل مساله هستهای منجر به کاهش نگرانیها نسبت به قدرت ایران میشود و رابطهای که دولت جدید سوریه احتمالا با ایران خواهد داشت از نظر کشورهای منطقه کماهمیتتر به نظر خواهد رسید، این برگزاری کنفرانس را تا حدودی آسانتر میکند.
در این مرحله فکر میکنید دو طرف باید چه گامهایی بردارند تا مناقشه هستهای خاتمه یابد؟
به نظرم ایران راست میگوید که تحت انپیتی- که یک عضو آن است- حق غنیسازی اورانیوم برای استفادههای صلحآمیز را دارد. معاهده اعضا را در سطح غنیسازی محدود نمیکند. ایران آزاد است که بهطور یکجانبه تصمیم بگیرد که چقدر غنیسازی انجام دهد.
همچنین آزاد است که اگر برایش سودمند باشد از سایر کشورها درباره این بهرسمیت شناختن تعهد بگیرد. در گذشته در توافقهایی پیچیده، بحث شده و به شکست انجامیده است.
اکنون گزارشهایی از یک توافق جدید وجود دارد که به احتمال زیاد جواب خواهد داد. در شرایط سخت کنونی توافق باید ساده بوده و اهداف کوتاهمدت داشته باشد اما مانع دستیابی به راهحلهای وسیع و بلندمدتتر نشود.
برای رفع این تنش حاد، سطح غنیسازی دیگر نباید به پنج یا 20درصد برسد که این برای یک برنامه هستهای صلحآمیز لازم است. تحتنظارت شفاف آژانس، ایران میتواند این قدم را بهطور یکجانبه بردارد یا در یک توافق بینالمللی که معاملهای جامع را میسر کند به آن برسد.
راه دوم همین مسیر معمولی فعلی است، چانهزنی دشوار و طولانی. ایران در عوض ابتکار یکجانبهاش چیز تضمین شدهای نمیگیرد اما از خطر طولانی شدن مذاکرات جلوگیری میکند. این ابتکار میتواند تنش را کاهش داده و اقدام متقابل مثبت به همراه داشته باشد.
در دراز مدت کشورهای خاورمیانه باید به فکر منطقهای عاری از سلاحهای کشتار جمعی و تجهیزات تولید آنها باشند. اسراییل هم باید سلاحهای هستهای، ذخایر مواد شکافا و تجهیزات بازفرآوری خود را نابود کند.
همه کشورهای منطقه باید خود را متعهد به عدم تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای یا تجهیزات تولید آن بدانند. طبیعتا برای اینکار نیاز به نظارتی فراتر از پادمانهای آژانس، ضمانتهای امنیتی و تضمین خارجیها برای تامین سوخت لازم برای رآکتورهای منطقه داریم.
بعضی مقامات ایران گفتهاند این کشور در صورت رفع تحریمها میتواند غنیسازی 20درصد را متوقف کند. آیا این اقدام قابلتوجه خواهد بود؟
ایده خوبی به نظر میرسد. به نظر من اکنون ایران حتی بیش از مقدار مورد نیازش چنین اورانیوم غنیسازی شدهای دارد.
آیا قدرتهای جهانی اراده سیاسی لازم برای حل مساله هستهای را دارند؟
نمیدانم. اما پیشنهادهایی که در آلماتی مثل فروش قطعات یدکی به هواپیماها، خرید طلا و عدم تصویب تحریمهای بیشتر مطرح شد نشان از چنین اراده جدیای نداشت. اما امروز روز دیگری است. اوباما گفته دیپلماسی را به گزینه نظامی ترجیح میدهد. فکر میکنم او صادق است.
با توجه به اینکه بوش و احمدینژاد دیگر در قدرت نیستند، آیا باید منتظر بهبود روابط تهران و غرب در ماههای آتی باشیم؟
بله. سبکها و کلمات در روابط بینالملل مهم است. واژهها باید به دقت و با آگاهی انتخاب شوند زیرا آنچه به مخاطب داخلی یا منطقهای گفته میشود، در جهان شنیده شده و تاثیر دارد. آمریکا متحد نزدیک اسراییل است. تا پیش از رسیدن اسراییل و فلسطین به یک راهحل، تهدید علیه موجودیت اسراییل به یک راهحل دیپلماتیک کمک نمیکند../روزنامه بهار