مشروح گفتگوها در اتاق ریاست دانشگاه ایرانیان: چرا حداقل پنجاه میلیارد تومان؟
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
مشروح گفتگوها در اتاق ریاست دانشگاه:
چرا حداقل پنجاه میلیارد تومان؟
معاون پشتیبانی: آقا بگم حداقل همون شونزده میلیاردو که ازمون گرفتن بهمون پس بدن؟
رئیس: آره، از سرمون زیاد هم…
رئیس دفتر: نه آقا، باید یه عددی بزنین که دیگه فکر گرفتنش به سرشون نزنه. بزن حداقل چهل میلیارد.
معاون پشتیبانی: چه جوری فکر گرفتنش به سرشون نمیزنه یعنی؟
رئیس دفتر: ببین، حداقل شونزده میلیاردو ازمون گرفتن، حداقل چهل تا ازشون می گیریم. حداقل چهل تا رو ازمون بگیرن، حداقل صد و بیست تا ازشون می گیریم.
رئیس: آهان، ایول. راس میگه. اصلا بزن حداقل پنجاه تا که سرراست باشه.
معاون پشتیبانی: باشه.
رئیس: زمین هم می خوایم، ملک هم اگه دارن بدن.
معاون پشتیبانی: میگما، حداقل پنجاه میلیارد چن تا صفر داره؟
رئیس: خب معلومه دیگه. بهش بگو.
رئیس دفتر: من؟ حداقل سه تا رو باید داشته باشه.
معاون پشتیبانی: نه، گمونم سه تا مال قبل از وقتیه که ما بیایم سر کار. وقتی ما اومدیم همه چی پیشرفت کرد. گمونم باید حداقل هفت هشت تایی داشته باشه.
رئیس: آهان. راس میگه. حداقل هفت هشت تا بزن.
معاون پشتیبانی: حداقل هفت تا یا حداقل هشت تا؟
رئیس: اصلا بزن حداقل نه تا، سرراست باشه.
رئیس دفتر: مطمئنین آقا؟
رئیس: مطمئن که نه. یه زنگ بزن دانشکده ریاضی، بپرس. به هر حالت باید استادا هم یه کاری بکنن دیگه.
معاون پشتیبانی: دانشکده ریاضی یا اقتصاد؟
رئیس دفتر: اقتصاد آقا… بحث پوله دیگه.
رئیس: آهان. راس میگه. بزن اقتصاد.
رئیس دفتر: فقط ما که دانشکده اقتصاد نداریم.
رئیس: پس بزن دانشکده ریاضی.
رئیس دفتر: دانشکده ریاضی هم نداریم.
رئیس: پس چی داریم؟
معاون پشتیبانی: ما اگه چیزی داشتیم که نامه نمی نوشتیم. فعلا هیچی نداریم.
رئیس: راس میگه. هر چی داشتیم ازمون گرفتن. خب بیا یه کاری بکن. اصلا بیا با حروف بنویس که اشتباه نشه.
رئیس دفتر: ایول آقا. شما همیشه نمره تون حداقل بیست بوده. بزن اون کف قشنگه رو…
رئیس: ای بابا… شرمنده می کنین. شما دوتا همیشه به آدم روحیه می دینا.
معاون پشتیبانی: آقا فقط یه مساله ای… «حداقل» رو چطوری می نویسن؟
رئیس: گفتی دانشکده ادبیات هم نداریم؟
منبع:khabarparakani.ir