آنچه ممکن است جنبش دانشجویی را به انحطاط بکشاند
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
بزرگترین آسیبی که متوجه جنبش دانشجویی اول شد، وصلت با گروههای سیاسی و جذب در بدنه قدرت دولتی و مبدل شدن به ابزار هژمونی دولت مستقر، قطع نظر از آرمانخواهیهای انقلابی بود. ورود در دایره تنگ و مصلحتاندیشانه هژمونی دولتی عملا تشکلهای مرتبط با جنبش دانشجویی 13 آبان را تبدیل به ابزار استیلا و مخالفت با آزاداندیشی و آرمانخواهیهای طبیعی دانشجویی کرد که به نوبه خود با واکنش و شکلگیری سایر تشکلهای دانشجویی روبهرو شد.
دکتر «عمادافروغ» جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه، در یادداشتی پیرامون آسیب شناسی جنبش دانشجویی نوشت: متأسفانه این آسیب پس از پیروزیهای سیاسی بهدست آمده در قالب انتخابات شوراهایشهر و روستا، مجلس هفتم و ریاستجمهوری سراغ جنبش اخیر دانشجویی نیز آمده است و فعالیتهای این جنبش تا حدی دچار ابهام شده است. بنده نگرانم که مبادا همان اتفاقی که برای جنبش اول پس از انقلاب اسلامی افتاد، برای این جنبش نوظهور اجتماعی نیز رخ دهد؛ بهگونهای یا در قدرت دولتی هضم شوند و یا به سکوت، توجیه و تطهیر سیاستها بپردازند. اتفاقی که باعث شود تنها از دستاوردهای سیاسی آنها در مقطعی خاص به نیکی یاد شود و بهلحاظ انتقال جریانی بهعنوان یک آسیب از آن یاد میشود.
یک جنبش دانشجویی بهمثابه یک جریان فکری - رفتاری و یک تشکل آرمانخواه همواره کماکان باید استقلال خود را از گروههای رسمی و از بدنه دولت حفظ کند و بیشتر نقش روشنفکری را برای خود تعریف کند. یعنی کسی که خیز برای قدرت رسمی و ماندن به هر قیمتی در قدرت رسمی بر نمیدارد، بیشتر بهدنبال حقیقتجویی و فاصلهگیری از مصلحتاندیشیهای کاذب و متداول است.
اگر دانشجویان و فعالان سیاسی دانشجویی، جنبش دانشجویی را جنبش سیاسی پویا و پایا میخواهند و آن را با روشنفکری پیوند میزنند، خواه ناخواه باید همواره به استمرار آن توجه داشته باشند و به محض جابهجایی قدرت، جنبش دانشجویی را پایان یافته تلقی نکنند و آن را ابزار هژمونی قدرت مستقر نسازند.
یکی از آسیبهای طبیعی جنبشهای دانشجویی بعد از به قدرت رسیدن دولت مطلوب، آسیب انحصارطلبی است. این خطر میتواند جنبش نوظهور و تشکلهای ذیربط جنبش را تهدید کند و سرانجام منجر به فروپاشی محتوایی جنبش شود. بهترین ابزار آرمانگرایی و بسط و اعتلای این آرمانها بهویژه در محیط دانشجویی ایجاد زمینه برای گفتوگوی عالمانه و روشمند است.
در واقع خطری که جنبش دانشجویی را تهدید میکند، فراموشی دوران پر شور و نشاط نقد و انحصارگرایی است. در شرایط کنونی، جنبش دانشجویی در شرایط تاریخی حساسی قرار دارد. از یک طرف، دولت و مجلس و سایر نهادهاي سیاسی دم از عدالت میزنند که در واقع یکی از آرمانهای جنبش دانشجویی است و از طرف دیگر هماهنگی مزبور در صورتیکه از طریق نقادی مراقبت نشود میتواند باعث سکوت و رخوت جنبش دانشجویی شود. بر این اساس، جریان دانشجویی باید متناسب با شرایط جدید، آرمان و اهداف تازهای برای خود تعریف کند تا از سکوت و رخوت بیرون بیاید. چون هماهنگی فوق، تحت شرایطی میتواند تهدیدکننده عدالتخواهی باشد و این جنبش دانشجویی است که میتواند با درک این تهدید ادای وظیفه کرده و رسالت خود را باز تعریف کند.
درخصوص وظیفه دولت نیز در قبال فعالیت دانشجویی باید به یک پارادوکس اشاره کرد. از سویی دولتمردان میخواهند بهگونهای در فعالیتهای جنبش دانشجویی رخنه کنند تا از یک پشتوانه اجتماعی برخوردار شوند و از سویی دیگر ما نگاه و تعریف ویژه از دولتمردان خود داریم و آن این است که باید وراي منافع سیاسی خود به مصالح بلندمدت توجه کنند.
در مجموع میتوان وظایف زیر را فهرستوار برای جنبش دانشجویی برشمرد:
1. داشتن یک نظریه مبارزاتی روشن با توجه به گفتمان انقلاب اسلامی و پرهیز از برخوردهای انفعالی
2. تفکیک ذهنی انقلاب اسلامی از جمهوری اسلامی برای پاسداشت آرمانهای انقلاب اسلامی
3. درک و تبیین صحیح انقلاب اسلامی
4. داشتن یک تئوری روشن در مورد شناخت و نقد
5. درک صحیحی از ضرورت نقد، موانع نقد و شرایط ساختاری جامعه
...../تحلیل:تابناک