برخي نيروهاي اپوزيسيون از حربه «جنگ و تحريم» هم نمي گذرند
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : سه شنبه, 11 تیر 1398 10:41
برخی تحلیلگران از سالها پیش و در مقاطع مختلف از برنامهریزی و تلاش بعضی ابرقدرتها و همکاران منطقهایشان برای تجزیه بعضی کشورهای خاورمیانه و ساختن خاورمیانهای جدید سخن گفتهاند. این روزها با بالا گرفتن تنشهای میان ایران و آمریکا یکی از گمانهزنیها درباره اظهارات و مهرهچینیها و تحرکات، تلاشها برای تجزیه ایران است.
خیلی نمیگذرد از آن روزی که دونالد ترامپ از پایان ایران سخن گفت و عکسالعمل طیف وسیعی از ایرانیان را برانگیخت. انصاف نیوز نوشت؛ سعید حجاریان ضمن تحلیل جدیت خطری باعنوان تجزیه ایران به مسائلی چون اپوزیسیون طرفدار تمامیت ارضی و همچنین راهکارها برای مقابله با این خطر پرداخته است.
خطر تجزیه ایران را چقدر جدی میدانید؛ اساسا کاری عملی هست یا خیر؟
زمانی که آمریکا میگوید همه گزینهها روی میز است، باید به این نکته توجه کرد که یکی از گزینههای او و بهخصوص همپیمانهای منطقهایاش تجزیه ایران است. چندی پیش، جان بولتون از لفظ مجعول «خلیج عربی» استفاده کرد و بعید نیست، دستاندرکاران دولت فعلی آمریکا در همآوایی با کشورهای خلیج فارس ادعاهایی درباره جزایر سهگانه مطرح کنند و احیانا در یک درگیری محدود این جزایر را تصرف کنند. در صورت وقوع چنین رخدادی، باید با نیروی دریایی و موشک آن جزایر را پس گرفت که امری است بسیار دشوار.
چون آنها در جنگ دریایی دست بالا را دارند و میدانیم این همه ناو بیجهت در خلیج فارس حضور پیدا نکردهاند. البته کسانی که در میان اپوزیسیون آریایی ادعای تمامیت ارضی میکنند، معلوم خواهند کرد فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان/ آنگه شود پدید که از ما دو مرد کیست! از طرف دیگر، سناریوی عراقیزاسیون ایران نزد برخی ایرانستیزان مطرح است. اگر آمریکا بخواهد سناریوی عراق را درباره ما اجرا کند، قطعا دو نیروی سیاسی مستقل در دو منطقه ایران به راه خواهد انداخت، البته با پول سعودی.
در این صورت، دیگر به شعار «بزن و دررو» قناعت نخواهند کرد و به «بزن و بایست» روی خواهند آورد؛ بدین معنا که دو منطقه را پرواز ممنوع اعلام خواهند کرد تا نیروی اپوزیسیون بتواند جایگاه لجستیکی خود را محکم کند و به پیشروی ادامه دهد. اگر وقایع عراق را فراموش نکرده باشید، هم در شمال و هم در جنوب منطقه پرواز ممنوع اعلام کردند. در شمال کردها، دولتی نیمه خودمختار تشکیل دادند و برای خود پیشمرگه داشتند و حتی به تجارت نفت روی آوردند. در جنوب نیز گروههایی بهوجود آمدند و دردسرهای زیادی برای نیروهای صدام پدید آوردند و حتی تا زمان سقوط وی در آنجا ماندند.
ایران یکپارچه و تجزیه نشده چه هزینههایی برای آنهایی دارد که در حال برنامه ریختن برای تجزیه ایران هستند و با تجزیه ایران چه نتیجهای پیشبینی میشود؟
شاید بتوان به ضرب و زور خاک را یکپارچه نگه داشت اما قوت یا ضعف یک کشور را باید در عنصر همبستگی اجتماعی جست. بالکان، یکپارچه بود اما همبستگی نداشت و بهمحض وارد شدن قوه زور، بالکانیزاسیون رخ داد.
در مقابل، هند کشوری است که دینها و زبانهای بسیاری را در خود جای داده، تا حدی که بعضا طرفین کشور زبان و دین دیگر را نمیشناسند، اما بهواسطه دموکراسی، همبستگی اجتماعی وجود دارد. پس باید تعریف کنیم، ایران بناست مانند یوگسلاوی یکپارچه شود یا هند؟ به اعتقاد من، مردم همبستهای که باور دارند در این ملک سهم دارند، مقابل تجزیه خواهند ایستاد و نیروی مقاومت تشکیل میدهند. من معتقدم بسیاری از نیروهای اپوزیسیون وطنخواه هستند اما در نیت بعضی از آنها شک دارم. آنان بهدنبال تحریم و جنگ هستند تا صرفا تکهای از وطن را که هرگز بویی از آن نبردهاند، بهدست آورند؛ اینها دو دستهاند یا بیوطناند یا وطنفروش و من توصیه میکنم آنها در همان خارج کشور با یکدیگر معامله کنند و بیوطنها از وطنفروشان وطن بخرند!
با توجه به اینکه پوزیسیون و بخش بزرگی از اپوزیسیون [چه در داخل و چه در خارج از کشور] اهمیت زیادی برای تمامیت ارضی ایران قائل هستند، برای مقابله با این موضوع چگونه میتوان از این ظرفیت استفاده کرد؟ آیا میتوان بر سر این موضوع وحدتی سیستماتیک میان دو گروه پوزیسیون و اپوزیسیون بهوجود آورد؟
آن دسته از اپوزیسیون که بهدنبال وحدت سرزمینی است، در گام اول باید بهدنبال رفع سایه جنگ و تحریم از سر ایران باشند تا نشان دهند در مدعای خود صادق هستند. بعد از آن میتوان به کمپینهای مشترک فکر کرد.
راهکار شما برای مقابله با برنامه «تجزیه ایران» چیست؟
یگانه راه مقابله با تجزیه، پذیرش مقوله شهروندی برای همه ایرانیان فارغ از قوم و نژاد و زبان و مذهب و دین و آیین است. با پذیرش این نکته، همگان در برابر قانون مساوی خواهند بود و از مواهب و نعمات این سرزمین مشترک به یکسان بهرهمند خواهند شد. آنگاه احساس علقه به سرزمین پدید میآید و چشمها از دست و عمل بیگانه برداشته خواهد شد.
یکی از راهکارهای پیشنهادی برخی تحلیلگران تقویت حس ملیگرایی در میان مردم و گروههای مختلف است؛ در تاریخ ایران چهرههایی کاریزماتیک برای ایجاد این حس در جامعه ایرانی وجود داشتند، آیا امروز چنین چهرههایی داریم؟
به اعتقاد من نخست باید پروژهای ملی وجود داشته باشد که مردم حول آن گردهم آیند؛ زمانی مشروطهخواهی و زمانی ملی شدن صنعت نفت پروژه ملی محسوب میشدند و حول آن ادبیات ملی بهوجود میآید. اما در چشمانداز ما، پروژه ملی وجود ندارد؛ نه الگوی دقیقی از توسعه ملی تعریف شده است و نه دین و مذهب میتواند چنین نقشی ایفا کند. از سوی دیگر باید تأکید کرد، چهره کاریزماتیک حول یک گفتمان شکل میگیرد و در خلأ نمیتوان چنین انتظاری داشت. امام، در مقابل شاه چنین وجهی پیدا کرد.