عارف سنتساز و سنتشکن
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
فضای سیاسی ایران بعد از حوادث تلخ 88 کاملاً به فترت رفته بود و ضربه مهلکی به نهاد انتخابات وارد شده بود. این وضعیت موجب سیاستگریزی و سرخوردگی مردم شد. ناظران و تحلیلگران سیاسی معتقد بودند هر انتخاباتی که بعد از این فضا برگزار شود، سرد و بیرمق خواهد بود، موضوعی که در انتخابات مجلس نهم خود را نشان داد. این فضای سرد و خزان سیاسی فقط در صورتی میتوانست از حالت رخوت و رکود درآید، که بزرگان و سیاستمدارانی که سویه تحولخواهی داشتند، وارد عرصه رقابت شوند.
از ابتدا این ترس وجود داشت که به دلیل فضای به شدت غبارآلود سیاسی شاید عرصه برای ورود آنها فراهم نباشد. اما بزرگان یک به یک جمع بستند و لشکر آراستند؛ در ابتدا زمزمههای ورود سیدمحمد خاتمی شنیده میشد، اما مخالفان چنان برچسبهایی به او زده بودند که هرگز امکان ورود به عرصه انتخابات و بازگشت به قدرت برای او وجود نداشت.
اگرچه همان تک رای خاتمی که در غیبت اصلاحطلبان به صندوق رای مجلس نهم انداخت، بعدها مشخص شد که اصلاحطلبان را به حاکمیت بازگشت داد. خاتمی از دور، دستی بر آرایش و معادلات سیاسی و وضعیت انتخاباتی اصلاحطلبان داشت، به صورتی که نیروهای اصلاحات بدون نظر و رای او کار را پیش نمیبردند. اما از طرفی آیتالله هاشمی، حسن روحانی و محمدرضا عارف به میدان آمدند. اتفاقات شگفتانگیزی در این فضا به وجود آمد؛ آیتالله هاشمی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ با «عدم احراز صلاحیت» از سوی شورای نگهبان کنار گذاشته شد. این در حالی بود که او افکار عمومی را با خود همراه کرده و کاملاً موجآفرینی کرده بود.
موضعگیریها و رویکردهای اتخاذی از سوی آیتالله هاشمی بعد از حوادث 88 او را نزد معترضان به نتیجه انتخابات بسیار محبوب کرده بود. کنار رفتن آیتالله هاشمی بازتابهای داخلی و خارجی زیادی در اذهان عمومی و رسانهها ایجاد کرد. در توجیه کنارهگیری اینگونه استدلال میشد که او کنار گذاشته میشود تا «اسفندیار رحیم مشایی» کاندیدایی که احمدینژاد او را همراهی میکرد، حرفی برای گفتن نداشته باشد. اما برخی معتقد بودند موج ایجاد شده توسط آیتالله هاشمی در کنار گذاشتناش بیشترین تاثیر را داشته است.
از آن سو محمدرضا عارف نماینده خالص اردوگاه اصلاحطلبان و سنتزی از مشی و تفکر سیاسی سیدمحمد خاتمی و آیتالله هاشمی بود و در این میان حسن روحانی که بدلی از آیتالله هاشمی شده بود با گفتمان اعتدال پا به عرصه انتخابات گذاشته بود.
به دلیل اینکه فضای سیاسی کاملاً تلطیف نشده بود، همگان فکر میکردند فضا برای حضور محمدرضا عارف نیز فراهم نیست و باید شخصی نزدیک به جریان قدرت ردای ریاست جمهوری را به تن کند.
حسن روحانی این قابلیت و ظرفیت را داشت که به دلیل سابقه مدیریتی در نهادهای امنیتی ـ نظامی و تشکلهای روحانی، میتواند قدرت چانهزنی بیشتری داشته باشد و گرههای کور فضای بسته سیاسی را باز کند. اتخاذ این تصمیم البته مربوط به محاسبه نادرست رقیب هم بود، آنها گمان میکردند که روحانی از پایگاه اصولگرایی برخاسته است و در نتیجه تصمیمات سیاسی خود را با این مشی میگیرد. این فضا کاملاً رصد شده بود و محمدرضا عارف به توصیه بزرگان بالاخص سیدمحمد خاتمی و علیاکبر ناطق نوری عرصه را به روحانی واگذار کرد و زمینه را برای ائتلافی فراگیر فراهم ساخت.
عارف خود در توصیف کنار رفتنش گفت:«از ابتدا گفته بودم به خرد جمعی احترام میگذارم و حالا افتخار میکنم که به راحتی از قدرت گذشتم.» عارف با این حرکت خود تلفیقی از سیاست و اخلاق را به نمایش گذاشت. تحرکات و موضعگیریهای سیاسی عارف بعد از کنار رفتن از انتخابات ریاست جمهوری 92 هیچگاه خاموش نشد و در عرصه سیاسی و در قامت سیاستمداری مومن به اصلاحات بیشتر نشان داده شد. رفتار قاعدهمند او نشان میداد که میتوان او را در قامت یک لیدر سیاسی ارزیابی کرد. لیدر شدن عارف یکباره نبوده بلکه او یک پروسه طولانی از خرداد 76 تا به امروز را پشت سر گذاشته است و تجارب زیست سیاسی فراوانی در طول این سالها کسب کرده است.
انتخاب او به عنوان لیدر جریان اصلاحات محصول شرایط اضطرار و هیجانات سیاسی نبود، چرا که عارف کاملاً پخته شده است و به حدی از بلوغ سیاسی رسیده که قدرت مانوردهی نیروهای سیاسی خود را داشته باشد. عارف در این راه برچسبهای فراوانی به جان خرید؛ «اصلاحطلب بدلی»، «او حرفی نزده که طرف مقابل را برنجاند»، «اصلاحطلب محافظهکار»، «سنگینی ردای ریاست مجلس بر تن او». این تنها گوشهای از حملاتی بود که علیه او سازماندهی شده بود. بسیاری از این حملات قالبی درونگفتمانی داشت. در واقع همه این شائبه را به راه انداخته بودند که روحیه محافظهکاری در او چربش بیشتری دارد.
اما محمدرضا عارف به حق شاخص صلح بود؛ او همه جناحهای سیاسی را دعوت به آرامش میکرد و نیروهای سیاسی را از فضای «آنتاگونیستی» (مبارزه بین اشخاص بر سر مسلک سیاسی و عقاید اجتماعی) برحذر میداشت. فضایی که پایداریها آن را نمایندگی میکردند.
عارف در پاسخ به مخالفان درونگفتمانی و برونگفتمانیاش که ردای ریاست مجلس را بر قامت او مناسب نمیدیدند، گفت: «من جز با مشورت و اتکا به خرد جمعی تصمیمی نمیگیرم.» حملات دامنهدار به این نماینده جریان اصلاحطلبی به گونهای بود که آیتالله هاشمی را به واکنش واداشت: «او یک مهندس واقعی است، هم مهندسی سیاسی را میفهمد و هم درک دقیقی از عدد و رقم دارد.» این تعبیر و تعریف از عارف، نشان از ظرفیت محمدرضا عارف دارد که همه نیروها از چپ و راست را که دغدغه مصالح و منافع ملی را داشتند دور خود جمع کرد و فضای متکثری از احزاب و گروههای مختلف را به وجود آورد. «کاظم جلالی» و «بهروز نعمتی» دو یاری بودند که به صورتی آنتریستی (اقدام فرد یا گروهی که از یک سازمان سیاسی به یک سازمان سیاسی دیگر نفوذ میکند و خود را هوادار آن سازمان نشان میدهد یا به عضویت آن درمیآید) از رهروانیها به عاریه گرفته شد. این حرکت مصداق عینی همان پروژه یارگیری از حریف بود که دبیر کل کارگزاران آن را مطرح کرده بود.
محمدرضا عارف در این دور از انتخابات به عنوان سرلیست اصلاحطلبان انتخاب شد و یک میلیون و ۶۰۸هزارو ۹۲۶ رای را از مردم تهران دریافت کرد تا همه منتقدان پاسخ خود را از افکار عمومی گرفته باشند. رایی که به عارف داده شد، فارغ از علاقه شخصی اصلاحطلبان به وی، بیشتر مبتنی بر رفتار سیاسی و تشکیلات نظاممند بدنه رایدهنده هواداران اصلاحات بود. اگر چه برخی معتقد بودند که سیاستورزی، تجربه و کنش سیاسی اصلاحطلبان در این دوره از انتخابات به درجهای از بلوغ و نبوغ رسیده بود که اگر هر فرد دیگری نیز سرلیست میشد، همان رای را میآورد که عارف کسب کرده بود. این داوری در مورد عارف هیچگاه نمیتواند درست باشد. طبیعتاً فردی چون عارف زمانی که در صدر لیست قرار گرفت این نوید را به مردم داد که رهبری یک کاروان میتواند، نیروهایش را به سرمنزل مقصود برساند.
مجلس آینده با محوریت دو چهره شاخص عارف ـ لاریجانی قدرت پارلمانتاریستی تحولخواهان را بالا میبرد. مخصوصاً اینکه فردی از بزرگان اصولگرا و تندروهای پایداری در آن دیده نمیشود. این مسئله وزن سیاسی و کفه ترازو را به نفع اصلاحطلبان سنگین خواهد کرد. عارف برند اصلاحطلبان در مجلس آینده خواهد بود. در فضایی که هنوز تهمتها و برچسبهای سیاسی و اخلاقی بازار گرمی دارد، سیاستمداری چون عارف (با رویه اعتدالی) میتواند سوپاپ اطمینانی برای حیات سیاسی اصلاح طلبان باشد.
اخبار سیاسی - همدلی /آیت وکیلیان ملکی