انتخابات شورا، تحتتاثیر ریاستجمهوری
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : یکشنبه, 09 خرداد 1395 08:08
آرمان- ۵۳ ساله است و رئیس فراکسیون اصلاحطلبان چهارمین دوره شورای شهر تهران. او البته در نخستین دوره این شورا نیز در آن عضویت داشت و امروز، از منتقدان جدی عملکرد اصلاحطلبان در شورای اول است. او ظاهرا به دو امر قانونگذاری و نظارت، علاقه وافری دارد، چرا که هم در مجلس چهارم نماینده مردم زنجان بود و هم در زمان ثبت نام مجلس دهم، هوای بهارستان کرده بود که البته صلاحیت او تایید نشد. ظاهرا اصلاحطلبان، شورای شهر پنجم را سهم جوانان میدانند.
نظری که با مخالفتهایی از درون مواجه است. مخالفانی نظیر احمد حکیمیپور که معتقدند شورای شهر جای آزمون و خطا نیست! اما مهمترین موضوعی که این روزها حکیمیپور را به واکنش واداشته، اظهارنظرهای محمدباقر قالیباف، شهردار تهران، در خصوص رابطه شورای شهر و شهردار است. قالیباف در شورای عالی استانها، در کنایهای به شورای شهر، از شهردار ضعیفالنفسی مثل خود نام برده و گفته بود که این شهردارها در مقابل دخالتهای شوراها کوتاه میآیند و اعلام میکنند مجبورند به شورا باج دهند. این سخنان قالیباف بود که عضو شورای شهر تهران را به واکنش واداشته و از شهردار خواسته بود شفافسازی کند که کدام شورا و کدام عضو تقاضای باج کرده بود. برای گفتوگو با احمد حکیمیپور به «بهشت» رفتیم تا هم از عملکرد شورای شهر چهارم از او بپرسیم و هم از برنامه اصلاحطلبان برای شورای شهر پنجم. ثمره گفتوگوی «آرمان» با احمد حکیمیپور را در ادامه میخوانید:
در ابتدا میخواهم بدانم شما در مقام رئیس فراکسیون اصلاحطلبان شورای شهر، از بعد کارکرد و عملکرد نظارتی، چه نمرهای به این فراکسیون میدهید؟
من شورای شهر را تنها در فراکسیون اصلاحطلبان نمیبینم. باید به شورا نمره دهیم. اما اگر بخواهم نمرهای به شورای شهر چهارم بدهم، نمره خوبی نخواهم داد. من تنها یک نطق در شورای چهارم کردهام و آن هم در خصوص نقد شورا بود. به شهرداری هم کاری نداشتم. در آن نطق گفتم ما باید سال دوم را سال نظارت قرار دهیم. چون در نظارت ضعیف هستیم. مدت هاست که این نکته را تکرار میکنم و الان هم میگویم که شورا باید سرعت تصویب طرح و لایحه را کم کند. شورا نباید به مرکز پمپاژ مصوبات بیحاصل تبدیل شود. در قدم دوم باید به سراغ مصوبات قبلی برویم و ببینیم تا کجا پیش رفتهاند. من معتقدم این نظارت است.
با همین رویکردی که شما در مقام رئیس فراکسیون اصلاحطلبان داشته و دارید، فکر میکنید که فراکسیون توانسته در این حوزه موفق عمل کند؟
ما به عنوان فراکسیون اصلاحطلبان بر تقویت بعد نظارت تاکید کردیم. آمار تذکرات و پیگیریهای دوستان ما موجود است. در هر کمیسیونی که اعضای فراکسیون ما حضور دارند، عمده وقت خود را در بعد نظارتی میگذارند، نه در بعد تقنینی. در بعد تقنینی هم ورود داریم اما بر تقویت بعد نظارتی تاکید کردیم.
اما من تاکید دارم که نمرهای از شما برای کارنامه فراکسیون بگیرم!
من نمیتوانم به کار خودمان نمره دهم. به قول معروف، هیچ بقالی نمیگوید ماست من ترش است! به عنوان کلیت شورا و در مقایسه با سه دوره پیشین، شورای چهارم خیلی بهتر شده است.
اما نیمی از شورای چهارم را اصلاحطلبان تشکیل دادهاند، یعنی این حضور و عملکرد اصلاحطلبان است که باعث بهبود عملکرد شورا شده است؟
مسلم است. شما به شورای دوم و سوم نگاه کنید. در مورد شورای دوم که نمیشود صحبت کرد. شورای سوم هم تا حدودی رو به جلو رفت. اما در دوره چهارم به سبب اینکه هم تعداد نمایندگان زیاد شد و هم توازن در میان نیروها بهوجود آمد، بهتر عمل کرده است. اما اگر میتوانسیم مدیریت شهری را هم در دست بگیریم، میتوانستیم با قاطعیت بیشتری از عملکرد خود دفاع کنیم. ما در شورای چهارم دست بالا را نداریم و نمیتوانیم در مقابل مردم از عملکرد خود دفاع کنیم. فراکسیون اصلاحطلبان در حد خود و در مسائل خاصی مثل حضور در جلسات و کمسیونها، ورود کارشناسی به موضوعات و سرکشی به پروژهها، مناطق و محلات، تلاش کرده تا با برنامه عمل کند. ما در فراکسیون پهنهبندی تهران را انجام دادیم و اعضای فراکسیون به مناطق پنجگانه تهران سرکشی و مسائل را پیگیری میکنند. گاهی در جلساتی که هر فصل یکبار با شهردار انجام میشود یا در جلسات داخلی شورا، مسائل را مطرح میکنیم. اگر ضرورت داشت در جلسات علنی این کار را انجام خواهیم داد. شخصا فکر میکنم که اصلاحطلبان، در حد مقدورات، عملکرد خوبی در بعد نظارتی داشتند.
پس نمره ۱۸ را به عملکرد اصلاحطلبان در شورای چهارم میدهید!
نمره نمیدهم! مجموعا اصلاحطلبان در دوره چهارم خوب عمل کردند اما کلیت شورا را متوسط رو به پایین میدانم.
شما پیشتر گفته بودید که جریان اصلاحطلبی، پشت شورای اول را خالی کرد. اما در این دوره ظاهرا جلسات منظمی با بزرگان اصلاحات دارید. حال با این تجربهای که بهدست آوردید، فکر میکنید که اصلاح طلبان توانستند تفکر پارلمان شهری را ایجاد و احیا کنند یا هنوز راه درازی در پیش است؟
تردید نکنید که موضوع پارلمان شهری و ایجاد و احیای آن، در تاریخ تحولات ایران به نام اصلاحطلبان رقم خورده است. شوراها شکل گرفتند اما اختیاراتشان کم شده است. متاسفانه هر مرتبهای که قوانین مربوط به شوراها اصلاح شده، این اصلاحات به ضرر شوراها بوده است. با این احوال، شورا مسیر خود را پیدا کرده است. اما ما زمانی به مفهوم پارلمان شهری میرسیم که پارلمان شهری تحقق پیدا کند. آقای رئیس جمهور هم در جلسهای که به مناسبت روز شوراها برگزار شد، قول دادند که لایحه مدیریت یکپارچه شهری را ارائه دهند. شورا این ظرفیت و آمادگی را دارد اما اختیاراتی در این خصوص ندارد. آقای دکتر روحانی دو مژده به ما دادند که اولی، لایحه مدیریت یکپارچه و دومی، درآمد پایدار شهری است. این مورد بسیار مهم است و حکم گلوگاه را دارد. اگر دولت تدبیر و امید چنین اقدامی کند، قطعا اقدامی تاریخی خواهد بود. دولت و شخص رئیس جمهور به این امر تمایل دارند اما بدنه دولت، بهطور غریزی سر باز میزند و تمایلی به سپردن اختیاراتش به دیگران ندارد. شخصا معتقدم که در حال حاضر، شوراها جای خود را پیدا کرده و دوره تاسیس سپری شده است.
نقش و اهمیت شوراها، امروز بر کسی پوشیده نیست. ما امروز سطح بسیار وسیعی از شوراها را داریم. از روستاهای کوچک بگیرید تا شهرهای بزرگ. در حال حاضر، حلقههای شورا کامل شده و تنها حلقه محلات باقی مانده است. خوشبختانه، ما در تهران روی محلات کار کردیم و دولت هم تایید کرد. شورای محلات که قانون اساسی هم به آن اشاره دارد، امروز در کلانشهرها در حال پیشروی است. به این ترتیب ما تکامل شورای محلات را شاهد خواهیم بود. اما رابطه، اختیارات و مسئولیت شورایاریها باید تعیین شود. آن هنگام است که ما شبکهای در هم تنیده از تصمیمگیری از پایین و اداره امور مردم، توسط خودشان خواهیم داشت که حقیقتا در تعمیق دموکراسی و ثبات نظام ما مفید خواهد بود.
با توجه به اینکه اصولگرایان عمدتا تلاش خود را بر تصویب قوانین متمرکز کردهاند و در مقابل، اصلاحطلبان بر نظارت تاکید میکنند، عملکرد اصولگرایان را در مقایسه با اصلاحطلبان چطور ارزیابی میکنید؟
ما از زمان اتمام انتخابات تا استقرار، چند ماهی فرصت داشتیم و چند جلسهای هم با دوستان اصولگرا برگزار کردیم. از ابتدا هم قرار ما بر این شد که تعیین کنیم شورا برای چهار سال چه برنامهای دارد و برای شهرداری چه اقداماتی میخواهد انجام دهد، چرا که شورا، شورای شهر تهران است، نه شورای شهرداری. هدف هم این بود که تعیین کنیم شورای شهر تهران، میخواهد چه برنامهای را دنبال کند که بعد از چهارسال نتایج آن را نشان دهد. نکته دوم هم برنامه جداگانهای بود که باید برای شهرداری تهیه میشد. کاملا معتقدم که بیش از ۹۰ درصد نظرات ما با اصولگرایان مشابه است. اختلافات جدی با هم نداریم.
اما در عمل، طور دیگر به نظر میرسد!
نه، در شورا دو موضوع وجود دارد که چالشبرانگیز است. اول انتخاب رئیس شورا و بعد از آن انتخاب شهردار. در درجه بعد هم بحث انتخابات کمیسیونها مطرح است. جز این موارد، موضوعات مهم دیگری وجود ندارد که باعث بحث و جدال اصلاحطلبان و اصولگرایان شود.
همین موارد هم موضوعات کوچکی نیست. شما گفتید چون در شورا دست بالا را ندارید، این امکان وجود ندارد که اقدامات خاصی را انجام دهید. این نشان میدهد در موارد دیگری هم اختلاف وجود دارد!
در هر حال، مردم تهران، به یک لیست رای دادند. بیشترین رای لیستی را هم اصلاحطلبان داشتند که ۱۴ نفر از این لیست وارد شورا شدند. توقع ما این بود از آنجا که مردم تهران به این لیست رای دادند و به نظرات لیست اصلاحطلبان تمایل نشان دادند، بایستی این مساله در مدیریت شهری و ساماندهی شهری دیده میشد. اینکه وضعیت قبلی تداوم پیدا کرد، به نوعی نادیده گرفتن بخشی از رای مردم تهران بود. این موضوع ابدا خوب نبود. این موضوع فقط به شورا برنمیگردد. روی صحبت من با شهردار هم هست. درست است که شهردار با ۱۶ رای انتخاب شد اما تکلیف ۱۵ نفری که به او رای ندادند چه میشود؟
یعنی آقای شهردار نظرات کسانی را که به او رای ندادهاند، در مدیریت شهری دخالت نمیدهد؟
توقع ما برآورده نشد. بایستی تلاش میشد که صدای این گروه هم شنیده شود. ما از همان روز اول هم به شهردار گفتیم که چون شما اکنون شهردار تهران هستید، تعامل، همکاری و کمک خواهیم کرد و نظرات ما را هم ببینید.
انتخابات دوره چهارم شورای شهر تهران، همزمان با انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد. فکر نمیکنید که همزمانی این دو انتخابات، شورای شهر را زیر سایه سنگین انتخابات ریاست جمهوری قرار میدهد؟
بله، سال ۹۲ انتخابات شوراها تحتالشعاع انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفت. از میان افرادی که پای صندوق رای آمدند، ۷۰۰ هزار نفر برگه رای انتخابات شوراها را نگرفتند اما در ریاست جمهوری شرکت کردند. ۵۰۰ هزار نفر هم برگه رای انتخابات شوراها را گرفتند اما سفید به صندوق انداختند. کافی بود
۱۰ درصد از این افراد به لیست ما رای میدادند تا ۲۴ نفر از اصلاحطلبان به شورای شهر راه پیدا میکردند. از سوی دیگر، نخبگان ما هم انتخابات شورا را جدی نگرفتند. ستادهای ما خالی بود و ما با دست خالی کار میکردیم.
سال آینده، به احتمال بسیار بالا، انتخابات شوراها و انتخابات ریاست جمهوری همزمان برگزار خواهد شد. بعد از پیروزی لیست امید، محمدرضا عارف، به عنوان سرلیست اصلاحطلبان، گفت که شورای شهر، سهم جوانان است. با توجه به ارتباطاتی که شما با ردههای بالای اصلاحطلبی دارید، بفرمایید که اصلاحطلبان چه برنامهای برای پنجمین دوره انتخابات شورای شهر تهران دارند؟
فرایند رسیدن به لیست در جریان اصلاحات، فرایندی از پایین است. باتوجه به تجاربی که در شورای چهارم داشتیم و تجاربی که از انتخابات مجلس دهم بهدست آوردیم، باید به سمت تصمیمگیری صحیح حرکت کرد. مهمترین نکته این است که باید تعیین شود برنامه چیست. اینکه چه کسی به شورا میرود مهم نیست.
مهم این است که چه برنامهای قرار است پیاده شود. باید برنامهای را به عنوان میثاق بین خود و رایدهندگان اعلام کرد. نیازی هم نیست که پیچیده و مفصل و مطول باشد. معضلات تهران روشن است. باید راهکارهای حل این معضلات را به مردم ارائه داد. باید به مردم گفت که اگر امروز شورای شهر تهران را تحویل گرفتیم، بعد از چهار سال، با چه شکل و شمایلی آن را تحویل خواهیم داد. بعد از این است که جریان اصلاحات و تصمیمگیرندگان آن، تشخیص میدهند که چه تیمی میتواند این برنامه را پیش ببرد. آقای عارف نظرشان را دادند و ما هم با ایشان صحبت کردیم اما شورای شهر جای آزمون و خطا نیست که چون دوستان نتوانستند در مجلس به قول خود با جوانان عمل کنند، شورا را به دست جوانان بسپارند. این ساده کردن مساله است. اداره کردن شهر تهران بسیار پیچیده است. در همه جا باید جوانان و بانوان حضور داشته باشند اما ما باید مسائل را ساختاری جلو ببریم.
شما چه پیشنهادی برای رسیدن به لیست واحد در انتخابات سال ۹۶ دارید؟
مهمترین نکته این است که اصلاحطلبان، نیروها و کادرهایی که توانایی انجام برنامههای شورای شهر را دارند، دستچین کنند و از الان باید روشن شود چه کسانی در انتخابات ثبت نام کنند. اینکه همه ثبتنام کنند و بعد از آن به برخی بگویند شما بمانید و به برخی بگویند شما نباشید، مشکلساز است. متولیان حقوقی جریان اصلاحات، با توجه به بانک اطلاعاتی که از نیروها و مدیران خود دارند، باید تعیین کنند که مثلا در تهران، دو یا سه برابر ثبتنام کنند. باید به افراد هم ابلاغ شود که در انتخابات ثبتنام کنند. اینکه در این شرایط، کسی احساس تکلیف کرد و بدون هماهنگی ثبت نام کرد، به خودش مربوط است. چون جریان اصلاحات باید پاسخگو باشد، این جریان باید قبل از زمان ثبتنام مشخص کند که چه کسانی نامزدهای آن هستند تا جلوی ثبتنامهای ناهماهنگ گرفته شود.
ما در انتخابات مجلس با فرایندی فرسایشی برای قرار دادن افراد در لیست مواجه شدیم. عده زیادی ثبتنام کردند و در این میان، تنها ۳۰ نفر در تهران باید در لیست قرار میگرفتند. با وجود اینکه انتخابات تمام شد اما اختلافاتی که در مسیر تعیین افراد بهوجود آمد، همچنان باقی است. بزرگان و شورای هماهنگی در این میان نقش مهمی دارند. جریان حقوقی اصلاحطلب هم باید پاسخگوی مردم باشد. در نهایت هم باید مشخص باشد که مسئولیت لیست با چه کسی است. پیشنهاد من این است که شورای هماهنگی جبهه اصلاحات محور این کار باشد. در شورای چهارم، شورای هماهنگی محور کار بود، اصلاحطلبان شورای سوم هم در آن نقش داشتند و بزرگان اصلاحات هم در این میان تاثیرگذار بودند و تجربه خوبی بود. فراکسیون اصلاحطلبان شورای شهر تهران هم تجربیات بسیار خوبی دارد.
با توجه به اینکه در سال ۹۴، شاهد ائتلاف اصلاحطلبان با نیروهای اصولگرای میانهرو و اعتدالگرایان بودیم، فکر میکنید اصلاحطلبان این پتانسیل را دارند که در انتخابات شورای شهر پنجم، لیستی تماما اصلاح طلب ارائه کنند؟
ما باید فرایندی را که از سال ۹۲ شروع شد تداوم دهیم و تجارب را غنیتر کرده و معطوف به نتیجه کنیم. طبیعی است که این راه ادامه خواهد داشت. موفقیتهایی که کسب شد، نشان میدهد که راه درست است. ما باید قویتر و با اشتباهات کمتر پیش رویم. سنگاندازیهایی هم در این مسیر صورت گرفت و باید روی حداقلها به تفاهم برسیم. باید طوری پیش رفت که در جریان تصمیمسازی، کسی احساس نکند که حذف شده است. ما هم اقتضائی پیش میرویم و همه چیز دست ما نیست. باید واقعبینانه نگاه کرد. آنچه مسلم است، این است که پرونده شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، باید بسته شود.
اما برخی از اصلاحطلبان معتقدند که نباید شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان را تعطیل کرد!
ما باید به تصمیماتی که میگیریم وفادار باشیم. ما قبلا تصمیمی گرفتیم و این تصمیم هم روشن است. شورای هماهنگی جبهه اصلاحات پیشنهادی به رئیس دولت اصلاحات داد و رئیس دولت اصلاحات هم آن پیشنهاد را تکمیل کرد و در نهایت، شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان شکل گرفت. نتیجه کار شورا هم مشخص است. اینکه چه اتفاقی برای شورای عالی بیفتد، به شورای هماهنگی مربوط است، نه به اینکه من یا هر فرد دیگری چه فکری میکند. این فرایندی جمعی بود و احزاب و تشکلهای ریشهدار اصلاحطلب، نشستند و در نهایت هم این تصمیم را با همه سختیهایش گرفتند. کارنامه هم الان پیش روی ماست. این کارنامه باید در بین اصلاحطلبان به بحث گذاشته شود. چون در حال حاضر، تنها جمع حقوقی جریان اصلاحات، شورای هماهنگی جبهه اصلاحات است و ریشه ۲۵ ساله دارد و در همه فراز و نشیب ها هم کارآمد بوده است.
اخبارسیاسی - آرمان