راه خنثیسازی تخریب، توانمندی مدیریتی است
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : پنج شنبه, 10 تیر 1395 08:29
مبلغ، در گفتوگو با «وقایع اتفاقیه» میگوید: «نتایج کارهای تندروها، تخریب کل جامعه است و آسیب آن همواره به جامعه و مردم رسیده است ولی در چنین شرایط حساسی برای خنثیسازی آن عملیات روانی، تنها راه، اقتدار و توانمندی مدیریتی است تا از این طریق هم برنامههای دولت محقق شود و هم تخریبهای گسترده افراطیها خنثی شود.»
در روزهای اخیر شاهد جابجایی برخی از استانداران بودیم و بنا به گفتههای سخنگوی وزیر کشور، تغییر فرمانداران همچنان در دستور کار است، فکر میکنید در این جابجاییها تاچهاندازه نگاه مدیریتی حاکم است؟
تغییرات مدیریتی، امری طبیعی و عادی است البته زمانی که به شکل معقول و منطقی باشد. بهطورخاص در بحث وزارت کشور فکر میکنم که تغییرات تاکنون بسیار حداقلی بوده است. وزارت کشور از مدتها قبل باید در مدیریتهای منطقهای دست به تغییرات میزد. این تغییرات میتوانست در زمینه بهینهسازی وضعیت، ارتقای وضعیت مدیریت سیاسی مناطق باشد. حتما ضروری است که این تغییرات صورت بگیرد.
بههرحال در زمان شکلگرفتن دولت یا به دلیل اهمال یا به اجبار، مدیران متوسط رو به پایینی در برخی مناطق منصوب شدند؛ بنابراین بازنگری در این مدیریتها احساس میشد و به نظر من برای این تغییرات دیر شده است. بنابراین این تغییرات سیاسی نیست، بلکه بحثی مدیریتی است که باید اتفاق بیفتد و همانطور که اشاره کردم اگر در همینجا متوقف شود، خیلی حداقلی است و باید وزارت کشور در زمینه ارتقای سطح مدیریت هم در سطح استانداران و هم فرمانداران دست به تغییرات بزند.
البته سخنگوی وزارت کشور اعلام کرد که پرونده استانداران بسته شده است، حالا شما اعتقاد دارید که هنوز در حوزه استانداران هم نیاز به ادامه تغییرات احساس میشود؟
بله همینطور است؛ برآورد ما این است که وضعیت برخی استانها از نظر مدیریتی ضعیف است و توانمندی لازم در تراز دولت و جامعه دیده نمیشود و لازم است که این مدیریتها ارتقا پیدا کنند.
مشخصا در چه حوزههایی ضعف داشتند؟
عمدتا مشکلات به دو حوزه مربوط میشود. در رأس آن ارتباطات مردمی و اقشار مختلف، نهادهای مدنی است که ارتباط دو سویه و مؤثری وجود ندارد. این ارتباطات دوسویه هم میتواند پاسخگوی مطالبات مردم باشد و هم میتواند اطلاعرسانی مناسبی داشته باشد. حوزه دیگر، در پیشبرد برنامهها و سیاستهای دولت در مناطق است که باتوجه به شرایط خاصی که در آن حضور داریم و دولت و مردم خرابیهای گسترده دوران قبل را به ارث بردند، باید مدیران به صورت توانمند و قوی عمل کنند تا این خرابیها جبران شود و وضعیت مناسبتری برای کاهش و حل مشکلات مردم و جامعه و تحقق سیاستهای دولت به دستاید.
اما یک نکته دیگر هم مطرح میشود که برخی جریانها این تغییرات را منتسب به نگاه سیاسی میدانند، سؤال اینجاست که اساسا نگاه سیاسی در تغییرات امری نامطلوب است؟ بههرحال برخی مدیران بهجایمانده از دوره گذشته، از نظر سیاسی رویکردشان کاملا در تضاد با دولت قرار دارد؟
تغییر و تحولات مدیریتهای سیاسی، اصولا به عوامل مختلفی از جمله نگاه سیاسی مربوط است. به هر حال دولتی با نگاه خاص و سیاستهای خاص خودش روی کار میآید و طبیعی است که مدیران سیاسی خودش را همسو با آن برنامهها به کار میگیرد. طبیعی است که این نگاه نهتنها عیب نیست، بلکه لازم و ضروری است. یکی از اشکالاتی که به این دولت وارد میشود، این است که در این زمینه خوب عمل نکرد و مدیرانی که از دوران قبل بودند و همچنان هم در عمل نشان دادند که به سیاستها و برنامههای رئیسجمهوری و دولت اعتقادی ندارند اما همچنان بر مسند مدیریت باقی ماندند. البته این صحبت به این معنا نیست که هر مدیری از دوره قبل لزوما باید تغییر کند، اصلا اینگونه نیست، بلکه مدیران باید بتوانند در مسیر اهداف و سیاستهای دولت گامهای مناسبی بردارند. اگر مدیران در این راستا عمل نکنند، طبیعی است که باید تغییر کنند.
فکر میکنید بیشتر تغییرات در مدیران مناطق از همین جنس است؟
به نظر من این تغییرات پیش از این حرفهاست و در حال حاضر بحث توانمندی مدیر بیشتر مطرح است. ممکن است ما مدیری داشته باشیم که توانمند باشد اما چون به سیاستهای دولت اعتقادی نداشته باشد، خوب عمل نکند. درمقابل ممکن است مدیری با وجود اعتقاد به برنامههای دولت، توانایی لازم برای اجرای سیاستهای دولت نداشته باشد. در حال حاضر مشکل ما بیشتر در این مورد دوم است؛ بنابراین ارتقای مدیریتی ضروری است. البته به موازات آن طبیعی است مدیرانی که متأسفانه از دوره قبل بدون اعتقاد به سیاستهای دولت جدید همچنان بر سر کار هستند، باید تغییر کنند.
اما یکی از حوزههایی که عملکرد استانداران و فرمانداران بیشتر مورد توجه قرار میگیرد، در بازههای انتخابات است، دولت یازدهم یک انتخابات مهم با همین استانداران و فرمانداران برگزار کرد، ارزیابیشما از عملکرد آنها در انتخابات گذشته چیست؟
میانگین رفتار استانداران و فرمانداران در انتخابات گذشته، مثبت و قابل قبول است البته این عملکرد به بهای بسیج گسترده و تمامقد دولت و وزارت کشور بود که اجازه ندادند فرمانداران روندی خارج از قوانین و مقررات را در پیش بگیرند؛ هر چند موارد اندکی هم دیده شد. به هر حال در تمام این موارد خود مدیران باید تمامقد در راستای حقوق اساسی مردم، اجرای مقررات و بهویژه تحقق سیاستها و اهداف و برنامههای دولت عمل بکنند؛ نهاینکه با بسیج گسترده، دولت بخواهد این امور را به سرانجام برسد؛ بنابراین تغییر در مدیران ضروری است و دولت باید بیش از گذشته به آن توجه کنند.
با نگاه به انتخابات برگزارشده، فکر میکنید در انتخابات 96 چقدر نیاز هست که در ترکیب مدیران منطقهای ترمیم صورت بگیرد؟
در انتخابات 96 دو بحث وجود دارد، یکی برگزاری انتخابات است که دولت با سازوکاری که دارد و با بسیج گسترده برای اجرای دقیق قوانین، انشاءالله مثل گذشته عمل میکند اما بحث دیگر این است که در فاصله باقیمانده دولت و رئیسجمهوری وعدهها و قولهایی به مردم دادند که بخشهایی از آن محقق شده و بخشی از آنها به دلایل مختلف عملیاتی نشده است و در این فاصله مدیران دولتی بهویژه در بحث مدیران منطقهای باید با تمام قوا ورود پیدا کنند و با همت تمام سایر این وعدهها و تعهدات را محقق کنند.
برای آنکه دولت بتواند بدنه اجتماعیاش را حفظ کند؟
بله، هم برای آنکه دولت به تعهدات خودش بهتر از گذشته عمل کند و هم اینکه سرمایه اجتماعی تقویت شود. این در حالی است که جریانهای افراطی و ضد دولت با تمام قدرت مسئلهسازی میکنند و جو روانی راه انداختند و تلاش میکنند تا دولت را زمینگیر کنند و اجازه خدماترسانی و حل مشکلات مردم را ندهند تا دولت در افکار عمومی تخریب شود و سرمایه اجتماعی کاهش یابد.
فکر میکنید تاکنون این حملات و تخریبها تأثیر داشته است؟
بههرحال بیتأثیر نیست. نتایج کارهای تندروها، تخریب کل جامعه است و آسیب آن همواره به جامعه و مردم رسیده است ولی در چنین شرایط حساسی برای خنثیسازی این عملیات روانی، تنها راه، اقتدار و توانمندی مدیریتی است تا از این طریق هم برنامههای دولت محقق شود و هم تخریبهای گسترده افراطیها خنثی شود.
اما ممکن است همین تغییرات مدیریتی خودش دوباره بهانهای برای موج جدید تخریبهای افراطیها باشد و فاز جدیدی از حملات و جوسازیها علیه دولت شروع شود، نظرتان در این مورد چیست؟
ببینید، افراطیون که در هر شرایطی کار خودشان را انجام میدهند و هر طور که بشود بهانه لازم را ایجاد میکنند؛ بنابراین دلیل نمیشود وقتی که یک مدیر ضعیف باشد. به دلیل اینکه افراطیون بهانهای نداشته باشند، دولت هیچ اقدامی نکند، این مسئله باعث میشود هم جریان افراطی تخریب خودش را به هر صورت انجام بدهد و هم اینکه ضعف مدیریت باعث میشود که سرمایه اجتماعی تضعیف شود. به نظر من کار منطقی و عاقلانه و درست را باید با اقتدار انجام داد و این مسئله هم باعث خنثیسازی جنگ روانی و کاهش آثار تخریبها میشود و هم اینکه دولت بهتر میتواند به تعهدات خودش عمل کند و با کاهش مشکلات مردم، موجبات افزایش سرمایه اجتماعی را فراهم آورد.