از "وحدت انتخاباتی" تا "توفیق خدمت"
- مجموعه: اخبار سیاسی و اجتماعی
- تاریخ انتشار : دوشنبه, 30 -3443 03:25
"وحدت اصولگرایان برای شرکت در انتخابات مجلس" ؛ این تعبیری است که در ماه های اخیر بسیار شنیده ایم و درباره اش خبرها و تحلیل های زیادی خوانده ایم: یکی از لزوم ارائه فهرست واحد سخن می گوید ، آن دیگری از منافع وحدت اصولگرایانه حرف می زند و فعال سیاسی دیگری از مضار نرسیدن به تفاهم انتخاباتی ؛ جلسات علنی و محرمانه برای رسیدن به وحدت در انتخابات مدام در حال برگزاری است و "ید واحده" شدن در پیکارهای انتخاباتی ، سخن اول و آخرشان است.خدمت
این وضعیت البته ، حالت نامتعارفی نیست ، چه آن که هر حزب و گروهی می خواهد بیشترین آرا و کرسی ها را در پارلمان کسب کند و طبیعتاً رسیدن به اتحاد و لیست های واحد می تواند تا حد زیادی دغدغه زدا باشد.
لذا تلاش برای وحدت ، نه تنها امری عجیب نیست بلکه کاری است در خور تحسین که عقلانیت سیاسی در کلیت ، آن را تأیید می کند. اصولگرایان در انتخابات مجلس هفتم نیز در قالب 6+5 تجربه موفق "پیروزی بر اثر وحدت" را در کارنامه هایشان دارند و اینک آن 6+5 را به فرمول پیشرفته تری به نام 8+7 ارتقا داده اند و امیدوارند بتوانند با وحدت انتخاباتی جدید ، فعال مایشای پارلمان نهم نیز باشند.
سخن این نوشتار اما پرداختن به وحدت انتخاباتی اصولگرایان و بحث های کلیشه ای پیرامون آن نیست چه آن که این موضوع صرفاً دغدغه فعالان سیاسی است و مردم ، دلمشغولی های مهم تری دارند.
سخن بر سر است که چرا این وحدت فقط در ماه های منتهی به انتخابات مهم می شود و تبدیل به مشغله اول و آخر سیاسیون کشور؟!
چرا به این اندازه که بر سر وحدت انتخاباتی بحث و جدل می شود ، همین سیاسیون که دولت و مجلس را در قبضه قدرت خود دارند ، در باب خدمت به مردم و حل هزاران مشکل بر زمین مانده کشور متحد نمی شوند؟ مگر نه این است که کرسی های وکالت و وزارت و ریاست اساساً برای این در ساختار سیاسی حکومت ها شکل گرفته اند که افرادی از بین مردم بر آنها تکیه زنند و به نمایندگی از جامعه و با دستمزد و نظارت جامعه ، آن را پیش ببرند و گره از کارها بگشایند؟
چطور است که برای رأی آوردن در یک انتخابات نیاز به وحدت است اما برای هزاران کار سخت دیگر که در مسیر اداره جامعه وجود دارد ، چیزی به نام وحدت و حرکت هماهنگ ، اهمیت چندانی ندارد و هر کسی ساز خود می زند؟
آیا برای حل مشکلات معیشت ، مسکن ، بیکاری ، ازدواج ، اعتیاد ، روند رو به گسترش ایدز ، فزونی خانمان برانداز سرطان ها ، آلودگی مرگبار هوا ، کمبود تفریحات مردم و فهرست بلند بالای مشکلاتی که همه بر آن آگاهند نیاز به وحدت و همدلی و همگامی نیست؟!
وقتی مجلس هفتم و دولت نهم با یکدیگر مصادف شدند و دست بر قضا هر دویشان اصولگرا و هنگامی که غلامعلی حداد عادل - رئیس مجلس هفتم - و محمود احمدی نژاد - رئیس جمهور جدید وقت - بر روی آن کاناپه نشستند و با لبخند و خرسندی به خبرنگاران و عکاسان دست تکان دادند و اولین کنفرانس مشترکشان از دوران نوین پیش رو سخن گفتند ، بسیاری از مردم ، حتی آنانی که تفکر سیاسی شان اصطلاحاً دوم خردادی بود ، به این دل خوش کردند که با یکدست شدن متولیان امر ، لااقل از دعواها و تنش های اعصاب خرد کن دوران هشت ساله اصلاحات رهایی می یابند و مسوولان به جای آن که انرژی خود را صرف خنثی کردن همدیگر کنند ، "متحدانه" در خدمت حل مشکلات کشور قرار می گیرند و فضای آرام ، محترمانه و کاری شکل می گیرد.
بی انصافی است اگر بگوییم هیچ نکردند اما 75 میلیون شاهد عینی داریم که آن وحدت قبل از انتخابات و آن اتحاد ابتدایی ، دولت مستعجل بود و به زودی کشور وارد دوره تازه ای از تنش های سیاسی شد و کارهای بسیاری همچنان بر زمین ماند ؛ گو این که وحدت ، صرفاً پلی بود برای پیروزی انتخاباتی و نمایشی بود برای دل خوشی مردم!
مردم از مسوولانشان و سیاستمدارانشان ، نه وحدت انتخاباتی که وحدت بعد از انتخابات می خواهند ، وحدتی که معطوف به خدمت باشد و الا وحدت در انتخابات ، بخشی از بازی خود سیاستمداران است و به خودی خود دردی از مردم را دوا نخواهد کرد ؛ وحدت ، بیشتر زمانی به کار ملک و ملت می آید که آقایان به قول خودشان ، " توفیق خدمت" یافته باشند.../عصرایران